شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

فریبا نادری برای رفتن به میدان جنگ اعلام آمادگی کرد!!! +تصاویر

اشتراک:
چهره ها
فریبا نادری در جزیره مجنون برنامه «جزیره مجنون» کاری از گروه برنامه های تلویزیونی مرکز بسیج صداوسیما با همکاری شبکه پنج سیما است که دیشب دومین قسمت آن روی آنتن رفت و فریبا نادری مهمان این برنامه بود.فریبا نادری جدیدترین قسمت برنامه جزیره مجنون شب گذشته با حضور مادر شهید احمدی روشن و فریبا نادری، […]

فریبا نادری در جزیره مجنون

برنامه «جزیره مجنون» کاری از گروه برنامه های تلویزیونی مرکز بسیج صداوسیما با همکاری شبکه پنج سیما است که دیشب
دومین قسمت آن روی آنتن رفت و فریبا نادری مهمان این برنامه بود.فریبا نادری

جدیدترین قسمت برنامه جزیره مجنون شب
گذشته با حضور مادر شهید احمدی روشن و فریبا نادری، بازیگر سینما و تلویزیون روی آنتن شبکه پنج سیما رفت.

مادر شهید مصطفی احمدی روشن در این برنامه گفت:«قبل از اینکه مصطفی وارد صنعت هسته ای شود، هیچ وقت تصور
نمی کردم که روزی به شهادت برسد و البته از آنجا که مصطفی تک پسر بود، حساسیت زیادی به او
داشتم و همیشه از لحظه از دست دادنش وحشت داشتم.»

فریبا نادری

او ادامه داد:«از سال ۸۸ که مصطفی به صنعت هسته
ای ورود کرد، دائم نگرانش بودم تا اینکه به تهران آمد، خیالم راحت شد و تصور می کردم به لحاظ
امنیتی مشکلی برایش پیش نمی آید و هیچ گاه تصور نمی کردم که در تهران و آن هم مقابل منزلش
به شهادت برسد.»

این مادر شهید در ادامه درخصوص فرزند خردسال شهید احمدی روشن گفت:«همیشه به فرزند شهید یادآوری می
کنم که رژیم صهیونیسیتی پشت پرده ترور پدرت است و دشمن همیشگی ملت ایران را به خوبی به فرزند شهید
شناسانده ام.»

او در خصوص دیدارهای این خانواده شهید با مقام معظم رهبری و رابطه عاطفی علی، فرزند شهید با
رهبری گفت:«در اولین دیدار با مقام معظم رهبری، علی رغم سن کمی که علی داشت و خیلی خجالتی بود اما
در در کمال تعجب اعضای خانواده، با آرامش خاصی دقایق طولانی در آغوش رهبری بود، به طوری که در دیدار
دوم که علی چند سال بزرگتر شده بود، نیز این رابطه عاطفی میان و علی مقام معطم رهبری تکرار شد.»

فریبا نادری

فریبا نادری، بازیگر سینما نیز در این برنامه گفت:«اگر روزی خدای ناکرده، دشمنی جرات دست درازی به کشورمان را پیدا
کند، شک نکنید همه جوان های امروز عازم نبرد و دفاع از ناموس و وطن می شوند و خود من
هم دوشادوش این جوانان برای دفاع از میهنم وارد میدان می شوم.»

برنامه «جزیره مجنون» کاری از گروه تلویزیونی بسیج
رسانه ملی به تهیه کنندگی محمدرضا ماندگاران و مجید خواجه نژاد و با اجرای مژده لواسانی هر شب از شبکه
پنج سیما پخش می شود.

فریبا نادری و ماجرای پیشنهاد بی شرمانه

شایعه ازدواج با مهدی سلوکی

خیلی وقت است که دیگر با مجله‌های زرد مصاحبه نمی‌کنم.
برایم خسته‌کننده شده.
چرا باید مردم از این بدانند که من چه می خورم و چه نمی خورم یا اینکه قصد ازدواج دارم
یا ندارم.
فکر می‌کنم مجلات زرد مردم را از واقعیت دور می‌کنند و نمی‌گذارند آن چیزی که باید از زندگی هنرمندان و
بازیگران و آدم‌های موفق به مردم برسد.
هر روز یک چیزی را شایعه می‌کنند که فقط باعث فروش بیشتر خودشان می‌شود؛ مثلا یک روز شایعه می‌کنند فریبا
نادری با مهدی سلوکی ازدواج کرده.

تمام مدرک‌شان هم برای حرف‌شان این است که مهدی سلوکی و فریبا نادری در ستایش ۲ همکاری کرده‌اند.
دوست دارم در مصاحبه‌هایی که می‌کنم برادر و خواهرهایم حضور داشته باشند اما به خاطر همین بی‌اخلاقی‌ها آنها ترجیح می‌دهند
خیلی آفتابی نشوند و حریم شخصی خودشان را داشته باشند.

 فریبا نادری و ساناز سماواتی

قرار در کافه

به خاطر این با شما در کافه قرار گذاشتم که بگویم می‌توان برای مصاحبه از فضاهای رسمی فاصله گرفت.
قرار نیست همیشه در دفتر مجله یا دفتر کار و خانه این اتفاق بیفتد.
در کافه آدم‌های دیگر هم هستند که با هم گفت‌وگو می‌کنند و این؛ فضا را گرم و بدون رودربایستی می‌کند.
واقعیت دیگری هم که وجود دارد این است که دوست نداشتم این اتفاق در خانه‌ام بیفتد.

به خاطر اینکه عکاس هم همراه شما بود و اگر عکس می‌گرفت ممکن بود مردم خیلی از چیزها برایشان
حسرت ایجاد کند.
بسیاری از مسائلی که برای یک طبقه اجتماعی و اقتصادی عادی و معمولی است برای یک طبقه دیگر آرزوست.
من هم دوست نداشتم کسی از دیدن خانه و زندگی من ناراحت شود.

 فریبا نادری و ساناز سماواتی

آشنایی با مسعود رسام

هیجده، نوزده سالم بود که همراه دوست گریمورم به دفتر مسعود رسام رفتم تا تست بازیگری بدهد.
مسعود بازیگران فیلم «مروارید سرخ» را انتخاب می‌کرد و از افراد مختلف تست می‌گرفت.
من هم اصلا در این فکرها نبودم که از اتاق بیرون آمد و گفت: نوبت شماست.
گفتم: من برای تست نیامدم؛ دوستم آمده است.
مسعود هم گفت حالا که تا اینجا آمده‌ای بیا تست بده(dot) آن روز خیلی خوشحال شدم اما می‌دانستم خانواده‌ام مخالفت
می‌کنند.

در تست که قبول شدم برای مدتی به کلاس‌های آموزشی بهروز بقایی رفتم تا توانایی‌های بازیگری‌ام را تقویت کنم.
در قراردادی که برای بازی در آن فیلم بستم قید شده بود که خانواده‌ام بتوانند سر صحنه حاضر شوند.
«مروارید سرخ» فیلمی بود که باعث شد با مسعود رسام آشنا شوم.

 ازدواج فریبا نادری و مسعود رسام

یک مسلمان دو آتشه

من یک مسلمان معتقدم.
شاید ظاهرم مثل عرفی باشد که در جامعه وجود دارد اما به احکام دینم پایبندم.
نماز می‌خوانم و مرجع تقلیدم آیت‌الله مکارم شیرازی هستند که بارها با دفترشان تماس گرفته‌ام تا در موارد مختلف سوال
کنم و جوابم را بگیرم.
خمس و زکات هم جزو چیزهایی است که همیشه سر وقت آنها را پرداخت می‌کنم و از واجبات زندگی من
است.
بی‌اندازه عاشقان امامان (ع) هستم و دوستشان دارم.

اینها عزیزدل هستند.
به حرف مردم هم کاری ندارم که ممکن است چه فکری کنند.
وقتی برای زیارت به نجف و کربلا رفته بودم و عکس‌های آن را در اینستاگرام گذاشتم بعضی‌ها حرف‌هایی زدند که
نشان می‌داد هنوز فرهنگ و جنبه استفاده از یک فضای مجازی جا نیفتاده.
می‌گفتند چطور آنجا رفته‌ای چادر به سر کرده‌ای و وقتی برگردی دوباره کشف حجاب خواهی کرد.
پیش خودشان فکر نکرده بودند که شما در همین امامزاده صالح (ع) که می‌روی چادر می‌دهند تا سر کنی و
حرمت فضا را نگه‌داری.
آن وقت از من توقع داشتند با پوشش همیشگی‌ام که عرف شهر تهران است در آنجا حضور پیدا کنم.
امام رضا (ع)، امام حسین (ع) و حضرت علی (ع) بیشترین احترام را برای ایشان قائل هستم و من وظیفه
داشتم که آن طور رفتار کنم.

 فریبا نادری و ساناز سماواتی

سود و ضرر زندگی مستق ل

مدت‌هاست که مستقل زندگی می‌کنم و نیازی به این ندارم که کسی خرجم
را بدهد.
از سال ۸۵ که ماهی ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشتم تا حالا می‌توانم خودم را اداره کنم.
با اینکه می‌توانم از خانواده‌ام پول بگیرم یا در کنار آنها باشم اما ترجیح می دهم مستقل باشم.
خیال نکنید که الان مثلا ماهی دویست میلیون درآمد دارم.
البته بازیگرانی هستند که این درآمد را دارند و آخر سر هم فیلم‌شان نمی‌فروشد.
ما هم مثل همه مردم مشکلاتی داریم؛ مثلا شده که چند ماه اجاره‌خانه نداده‌ام اما صاحبخانه‌ام آنقدر انسان متدین و
شریفی است که همیشه دست نگه می‌دارد و فشاری به من وارد نمی‌کند.
خدا را شکر در چنین شرایطی همیشه خانواده‌ام هوایم را دارند.

 فریبا نادری و ساناز سماواتی

کودکی و جوانی شاد

در کودکی شیطان و بازیگوش بودم.
پای تمام بازی‌ها و کارهایم برادرم حمید بود.
به خاطر او شیطنت‌هایم هم پسرانه شده بود.
به جای عروسک عاشق توپ چهل تکه بودم و توی کوچه با بچه‌ها هفت‌سنگ و فوتبال بازی می‌کردم.
البته من به خوبی پسرها نمی‌توانستم فوتبال بازی کنم اما کمی اذیت‌شان ‌کرده، دروازه‌ها را کوچک و بزرگ می‌کردم.
(خنده)

از همان کودکی همیشه عشق بازیگری و فیلم بودم.
دوست داشتم جای قهرمان‌هایی باشم که دوستشان دارم.
این علاقه همیشه با من بود و حتی در دوران راهنمایی که تحصیل می‌کردم پیشنهاد اجرای برنامه نیمرخ به من
داده شد اما خانواده‌ام مخالف بودند و نشد.
من در خانواده‌ای بزرگ شدم که دستشان به دهانشان می‌رسید و هیچ وقت احساس نمی‌کردم که چیزی برایم فراهم نشده؛
به خصوص که ته‌تغاری بودم و پدر و مادرم دلشان نمی‌آمد خواسته‌هایم را برآورده نکنند.
با وجود علاقه‌ام به بازیگری در دانشگاه گرافیک کامپیوتر خواندم؛ به خاطر اینکه خانواده میانه خوبی با این هنر نداشتند.

فریبا نادری و ساناز سماواتی

سنتی سنتی

من ترجیح می‌دهم المان‌های زندگی‌ام سنتی باشد و رنگ و بوی روابط گذشته را بدهد.
دوست دارم وقتی شب یلدا می‌شود جای دورهمی و مهمانی‌های بی‌ربط کنار خانواده باشم و حافظ بخوانم.
ما سنت‌های خوبی داریم که به هر دلیلی در زندگی امروز مردم کمرنگ می‌شوند.
شاید دلیل آن مشغله بیش از حد به خاطر نان باشد یا آمدن پدیده‌هایی مثل تلگرام و اینستاگرام که آدم‌ها
را جور دیگری به هم وصل می‌کند.
البته این اتفاق در شهرستان‌ها کمتر افتاده است.
در هر صورت من یک آدم سنتی‌ام که دوست دارم رسم و رسومات را زنده نگه دارم و از آنها
لذت ببرم.
درست است که در لباس پوشیدن و زندگی فردی به روز و تازه هستم اما این منافاتی با سنت گرایی
و زنده نگه داشتن رسم و رسومات ندارد.

فریبا نادری و ساناز سماواتی

دوران عاشقی

بعد از آشنایی با مسعود رسام و گذشت زمان حس می کردم که او احساس خاصی نسبت به
من دارد.
مسعود عاشقم شده بود و یک روز آن را بر زبان آورد.
من هم در مقابل عاشق شدم؛ یعنی او من را هم عاشق کرد.
بعد از دوران عاشقی تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم.
شاید خیلی‌ها فکر کنند من از بیماری او خبر نداشتم که تن به این ازدواج دادم اما این جور نبود؛
من از سال ۸۳ می‌دانستم که مسعود سرطان دارد.
سال ۸۵ که با من ازدواج کرد دکترها می‌گفتند کمتر از شش ماه دیگر سرطان کار خودش را خواهد کرد
اما معجزه عشق، امید و همنشینی با هم باعث شد که تا سال ۸۸ با سرطان بجنگد.

این جور وقت‌ها خیلی‌ها آدم را قضاوت می‌کنند.
ممکن است فکر کنند به خاطر ثروت مسعود رسام بوده که من حاضر شدم با مردی که ۲۷ سال با
من اختلاف سنی دارد ازدواج کنم.
کسانی که مسعود رسام را از نزدیک می‌شناسند از وضعیت زندگی او خبر دارند و می‌دانند که او ثروتمند نبود.
ازدواج با مسعود آنقدر عاشقانه و مهم بود که با وجود مخالفت‌های خانواده این کار را کردم.

حتی پدرم حاضر نبود من را ببیند و این اتفاق نیفتاد تا زمانی که مسعود تسلیم سرطان شد و
از دنیا رفت.
همه چیز در آن زمان کوتاه با مسعود برایم خاطره‌انگیز بود و تا همین چند ماه پیش با دختر او
در یک خانه زندگی می‌کردیم.
من همیشه در زندگی‌ام آدم محافظه‌کاری بودم و دنبال این بودم که بی‌دلیل خودم را در معرض قضاوت دیگران یا
مشکل قرار ندهم اما دوست داشتن و عشق آنقدر قوی است که محافظه‌کاری نمی‌شناسد.
مسعود رسام از کودکی برایم بت بود و وقتی نام او و برادرش در تیتراژ می‌آمد لذت می‌بردم.
چهارشنبه‌شب‌ها این اجازه را داشتم که بیدار بمانم و «خانه سبز» را ببینم.
او خاطرات نسلی را رقم زده و برای همیشه در خاطرم می‌ماند.

ازدواج فریبا نادری و مسعود رسام

رفقای فوتبالی کاردرست

علاقه‌ام به فوتبال از همان زمان کودکی شکل گرفت.
از همان زمان که آجر دروازه‌ها را جا به جا می‌کردم.
الان هم در فوتبال رفقای زیادی دارم.
علی انصاریان که به تازگی وارد سینما هم شده از دوستان من است.
امیر قلعه‌نویی هم همین‌طور.
کاری به این ندارم که ایشان از کدام طبقه اجتماعی آمده‌اند یا طرز حرف زدنشان چطور است.
امیر قلعه‌نویی آنقدر کار بزرگ در این فوتبال کرده است که برایم عزیز و محترم باشد.
به خصوص که من استقلالی‌ام.
با این وجود آقای علی پروین را هم خیلی دوست دارم و با ایشان هم آشنایی دارم.
فوتبال هم بخش بزرگی از علاقه و تفریحات من است.

فریبا نادری و ساناز سماواتی

دردسرهای اینستاگرام

اول از همه باید بگویم که هیچ وقت برای صفحه‌ام در اینستاگرام مخاطب غیرواقعی جذب نکردم.
پیشنهاد‌های زیادی می‌شود که پول بده تا برایت فالوئور بیاوریم اما این موضوع برایم اهمیتی ندارد.
آن کسی که فریبا نادری را دوست داشته باشد خودش صفحه‌ام را دنبال خواهد کرد.
بعضی از واکنش‌های مردم در اینستاگرام واقعا آزار دهنده است.
هر رفتار عادی تو ممکن است برای این عده غیرعادی باشد و بابت آن فحش بارانت کنند.

همین کار را اگر خواهر، مادر یا یکی از خانواده‌شان انجام بدهد عیبی ندارد چون کسی نمی‌بیند(dot) اما من
در اینستاگرام سعی می‌کنم حس و حال خودم را در آن لحظه با مردم به اشتراک بگذارم؛ مثلا به خاطر
علاقه شدیدی که به حیوانات دارم به سگ کشی که اتفاق افتاده بود واکنش نشان دادم.
اینها مخلوقات خدا هستند و برای من ارزش دارند.
یک بار سگی در میان اتوبان گیر افتاده بود و این ور و آن ور می‌رفت و ترسیده بود.
وقتی از او رد شدم آنقدر دچار دلهره شده بودم که دور زدم و برگشتم تا ببینم برایش اتفاقی نیفتاده
باشد.

 فریبا نادری و ساناز سماواتی

ماجرای پیشنهاد بی شرمانه در سینما

به نظرم این اتفاق بیشتر از همه به رفتار خود آدم بر می گردد.
در هر شغل و حرفه‌ای کسانی هستند که بی‌اخلاقی می‌کنند و حد خود را نمی‌شناسند اما ربطی به این ندارد
که این موضوع را به هم نسبت بدهیم.
اگر یک نفر در مواجهه با آدم‌های دیگر درست رفتار کند کسی این اجازه را به خودش نمی‌دهد تا به
او پیشنهاد بی‌شرمانه بدهد.
این خانمی که به خارج از ایران رفته و این حرف‌ها را راجع به سینمای ایران زده اصلا بازیگر نیست
که بخواهیم به حرف‌هایش بها بدهیم.

دو تا جمله نصفه و نیمه در فیلم‌ها گفته و حالا نظریه‌پردازی هم می کند.
اما در مورد یکی از دوستان دیگر که رفته باید بگویم دلیل رفتن او بیکاری بود.
وضع اقتصادی سینما و تلویزیون این روزها خیلی بد شده و کار کمی وجود دارد.
حتی فصل سوم ستایش با اینکه مخاطبان زیادی دارد هنوز به خاطر کمبود بودجه به جریان نیفتاده.
آن بازیگر هم خرج یک خانواده و یک بچه معلول را می‌داد و نیاز به درآمد داشت.
همین شبکه‌ای که او را جذب کرده به خود من برای بازی در یک سریال رقم خیلی خوبی هم پیشنهاد
کردند.
راستش من نیازی نداشتم و نرفتم.

فریبا نادری و ساناز سماواتی

بیوگرافی فریبا نادری

فریبا نادری(١٣۶٣- در تهران) بازیگر زن ایرانی و همسر سابق مسعود رسام است.

فریبا نادری در تهران به دنیا آمد و یک برادر دارد.
او خودش می‌گوید در کودکی خیلی شیطان و بازیگوش بوده است.
نادری که در اوج جوانی با مسعود رسام که خیلی از او بزرگ‌تر بود ازدواج کرد، گفت که این ازدواج
به تشخیص خودش انجام شده است.
او پس از مرگ همسرش در سال ۱۳۸۸ دیگر ازدواج نکرده و در مصاحبه‌ای با ایسنا اعلام کرد هرگز با
بازیگران تلویزیون یا سینما ازدواج نخواهد کرد.
او در مورد همسرش می‌گوید در کنار مسعود رسام زندگی عاشقانه‌ای داشتم و با وجود بیست و یک سال تفاوت
سنی هیچ وقت در زندگی با او خللی حس نکردم.
حتی کوچکترین سخنان او برای من آموزنده بود و این بهترین خاطره‌ام از اوست که هنوز هم حرف‌های پرمحتوایش در
خاطرم هست.

فریبا نادری و ساناز سماواتی

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس