سریال فوق لیسانسه ها ؛ از مخالفان سرسخت تا مخاطبان پروپا قرص
فصل سوم مجموعه تلویزیونی «لیسانسهها» با نام «فوقلیسانسهها» به تهیهکنندگی رضا جودی و کارگردانی سروش صحت از نیمه آبان روی آنتن شبکه سه سیما رفت. البته فعلاً ۳۰ قسمت از این سریال پخش شده است و ۲۰ قسمت دیگر آن، قبل از ماه مبارک رمضان ۹۹ روی آنتن خواهد رفت.. در قسمت زیر برخی از ویژگی های جالب و نقاط ضعف و و قوت سریال فوق لیسانسه ها را قرار داده ایم. برای افزایش اطلاعاتتان در این زمینه ما را در سایت پرشین وی دنبال کنید.
نقاط قوت و ضعف سریال فوق لیسانسه ها
«فوقلیسانسهها» به نقطه پایان رسید و میگویند دفتر این فصل از مجموعه لیسانسهها
فعلا بسته میشود. سریال سروش صحت در این سری هم توانست مخاطبان خود را داشته
باشد، اما مخالفان سرسختی هم داشت که نوک پیکان انتقادشان، گسست خط اصلی قصه از یک سو و تکرار شوخیها از سوی دیگر بود.
در این فصل غالبا همان شخصیتهای لیسانسههای یک و ۲ حضور داشتند و جو قصه هم در
همان حال و هوا بود، اما تمایل نویسندگان برای نزدیکتر شدن به گونه تخیلی در بعضی
سکانسها بیشتر و همین نکته به یکی از موضوعهای مورد بحث میان علاقهمندان و منتقدان
سریال بدل شد. در این گزارش نگاهی انداختهایم به مهمترین اشتراکها و افتراقهای فصول
سریال و انتقادها را با رضا جودی، تهیهکننده مجموعه مطرح کردیم.
قلب متحرک
در دو فصل پیشین، حبیب با بازی درخور توجه هوتن شکیبا درخشید و به ستاره لیسانسهها
بدل شد، در فوقلیسانسهها میشود گفت بیشتر بار کمدی سریال روی دوش این شخصیت
است و قصه نه چندان منسجم و بیجان این فصل بدون حبیب برای جذب مخاطب، حسابی
کمیتش لنگ میزد. حبیب، بلاهت منحصر به فردی دارد که همین خصیصه نمک این شخصیت
و بهانهای برای دوستداشتنی بودنش شده است.
جذابیت بازیگر نقش حبیب سریال فوق لیسانسه ها
پسری با توهم دوستداشتنی بودن و خودخوشتیپپندار که از فصل یک تا کنون از هیچ تلاشی
برای تحقق ازدواجش دریغ نمیکند و در این راه به هر لبخندی دل میبندد، اما خیلی زود سر
خورده میشود و هنوز آنچه میخواهد، میسر نشده است. میزان نمک حبیب در این فصل بیشتر
شده و چند مشخصه دارد؛ از جمله اینکه با بیانی خاص همچون بازیگران تئاترهای کلاسیک و
آنگونه که میان عام به بیان تئاتری شهره است، صحبت میکند یا خیالپردازیهای عاشقانه
جالبی دارد که همه شخصیت او را در این فصل هم سرپا نگه داشته است، منتها این ادا و
اطوارها در بعضی قسمتها حسابی توی ذوق میزند و نبود یک قصه و فیلمنامه را نشان
میدهد. انگار که قرار است حبیب با این ترفند فقط زمان را بکشد!
پرواز شبح
در این فصل از سریال، بخشهای تخیلی به قصه افزوده شده است، از جمله این موارد
میشود به پرواز شخصیتها، معلق ماندن آنها روی هوا، تکثیر یک فرد و… اشاره کرد.
این ویژگی برای مخاطب ایرانی آن هم طیف وسیع مخاطب تلویزیون از نظر سن، سلیقه
و… آنچنان که باید جا نیفتاده است و به همین خاطر برای بسیاری، اینکه میانههای
قصهای که تا زمانی آن را رئال تصور میکردند، شاهد صحنههای تخیلی باشند، خوشایند
نبود و خیلی زود برای این مشخصه که در این فصل پررنگتر شده بود، سریال را پس زدند.
ویژگی های جالب فوق لیسانسه ها
یک وقت به فلانی برنخورد!
بازیگران چشم در چشم مخاطب میدوزند و با هر دیالوگ انتقادی نسبت به فلان صنف و
گروه، رو به دوربین از آنان عذرخواهی میکنند. ترفندی که صحت از همان فصل یک برای
برخی از جملات انتقادآمیز متن برگزیده، زیرکانه است و در خود هجو یا دست کم انتقادی
به همین رفتار دارد که سازندگان آثار باید بعد نام بردن از هر شهر و شغلی در فیلم و
سریالشان از اهالی و افراد مرتبط با آن عذرخواهی کنند و حسن نیت خود را نشان دهند
تا مبادا به کسی بربخورد.
این دست سکانسها در این فصل هم مثل فصلهای پیشین کم و بیش بود و به یکی از
ویژگیهای مجموعه لیسانسهها تبدیل شده است. یکی دیگر از بخشهایی که در دو فصل
قبل وجود داشت و در این فصل کمرنگ شده است، مربوط به پارک و حوض آب بود که در کنار
آن نگهبانی با بازی مهران رجبی هم حضور داشت، این شخصیت در فوقلیسانسهها حذف
شده است و با رفتن او کمتر شاهد این سکانس خاص بودیم.
نقاط ضعف و قوت فوق لیسانسه ها
جاده خاکی
نمیشود گفت حرف زدن رو به دوربین و خارج شدن از اتمسفر قصه سریال، ابتکار این سریال
است؛ اما در لیسانسهها و بیشتر از آن در فوقلیسانسهها از آن زیاد استفاده شده است؛
کاری که به مذاق هر کسی خوش نمیآید. بهویژه مخاطبانی که دوست دارند غرق در خیال
و قصه شوند و برای دقایقی هم که شده از جهان حقیقی فاصله بگیرند و جهان قصه را باور
کنند، اما صحت تصمیم گرفته، هر چند لحظه یکبار این شوک را به مخاطبانش بدهد و با خروج
از جهان آدمهای فیلمنامه کمی هم با موضوعهایی بیرون از چارچوب تعریف شده قصه شوخی
کند که در برخی موارد بد هم از آب درنیامده است، اما تکرار آن گاهی قابل پیشبینی و آزاردهنده
میشود. یعنی بیش از آنچه چنین تفاوتی جذاب نباشد، تاکید بر آن دلزدگی ایجاد میکند.
در واقع میشود گفت اینکه هر متفاوتبودنی بها دارد، بر کسی پوشیده نیست پس اگر عدهای
از مخاطبان هم این ساختارشکنی را برنتابند یا به مذاقشان خوش نیاید هم طبیعی است و تا
اینجای کار نمیتوان از سلیقه طنازانه نویسندگان اثر خرده گرفت، اما آنجا که یک تمایز مدام
تکرار شود، دیگر برای آنان که دوستش دارند هم، خاصیت خود را از دستمیدهد.
دابسمش بازی در سریال فوقلیسانسهها
دابسمش بازی
در این فصل دابسمش نقش ویژهای دارد و در غالب قسمتها بازیگران یک دابسمش با قطعات
موسیقایی روز اجرا میکنند که از بخشهای محبوب سریال است و حسابی در فضای مجازی
گل میکند. این جذابیت، اما جدای از فضای قصه است. از همین رو میتوان آن را تنها یک یار
کمکی به حساب آورد و گفت هر جا کلام باز میماند، دابسمش آغاز میشود! در واقع آنچه
بسیاری از منتقدان میگویند عدم برخورداری سریال از قصهای منسجم است.
فوقلیسانسهها نه آنچنان که هر قسمتش، عنوانی دارد اپیزودیک است و نه یک روایت مشخص
و خطی دارد. مجموعهای است از داستانکها درباره شخصیتهای مختلف قصه که برخی از
آنها بدون نخ تسبیح محکم و بیسرانجام کنار یکدیگر قرار گرفتهاند تا جایی که بعضی از این
قسمتها را اگر در طول سریال جابهجا کنیم، تفاوت چندانی حاصل نمیشود. در واقع بهنظر
میرسد سروش صحت برای این فصل بهجای نوشتن یک قصه، بخشهای مورد علاقه مردم در
فصول قبل را تکرار کرده و کنار هم چیده است.
دکتر مهاجر هستم، مدرس…
دکتر مهاجر که در فصل ۲ نقش پررنگتری پیدا کرده بود، در این فصل یکی از محورهای اصلی
قصه شده و چه از نظر قصه و چه از منظر حرکات دستی که برایش تعریف شده است، حضورش
بیش از پیش به چشم میآید.
البته در این مورد ارتباط بازیگر با نقش هم تاثیر بسزایی دارد؛ رخت آقای دکتر قصه فوقلیسانسهها
بر تن بیژن بنفشهخواه خوش نشسته و نشان داده این نقش پتناسیل پررنگتر شدن را داشته است.
«فوق لیسانسهها» به دکتری میرسند؟
عزتالله مهرآوران بازیگر سریال تلویزیونی «فوق لیسانسهها» همزمان با پخش آخرین قسمت از فصل سوم سریال، دو شرط اصلی ادامه این مجموعه برای فصلهای بعد را کشش داستان و خواست مخاطبان عنوان کرد.عزتالله مهراوران درباره بازخوردهای سریال «فوق لیسانسهها» بیان کرد: بازخوردها در مجموع خوب بود. در عین حال هم ما انتظار نداشتیم همه کامنتها خوب باشد. به هرحال برخی یک سریال را دوست دارند و برخی هم بدشان میآید.
ادامه سریال «فوق لیسانسه ها» را نسازید!
فرزین پورمحبی ـ طنزپرداز ـ با نگارش یادداشتی درباره سریال «فوقلیسانسهها» مطالبی را به تفصیل در این ارتباط مطرح کرده و آنرا به روابط اجتماعی حال حاضر تعمیم داده است.
«فوق لیسانسهها» این خود درونی ما را در برابر یکدیگر عیان کرده و به افشای روابطمان به دور از تکلفها و در عین سادگی پرداخته و برای بهتر نشان دادن این رفتارها از کلیشههای رایج در فیلمها (نقیضهای بر آثار نمایشی شناخته شده) استفاده میکند که با این روش با یک تیر به دو نشان میزند اولا هجو رفتارهای تکراری انسانی (نظیره) و دوما هجو کلیشههای فیلمهای داستانی(نقیضه)! که دلیل موفقیت این سریال علی رغم سبک نه چندان آشنای آن برای بینندگان و برخورداری از فرمی به ظاهر لوس و فانتزی؛ استفاده از همین قانون روانشناسی بوده که همگان خود واقعیشان را در آن میبیینند که جای تبریک به عوامل خصوصا نویسنده و کارگردان کاربلد آن دارد.»
حوتشی فوق لیسانسه ها
این طنزپرداز در ادامه یادداشت خود چند انتقاد را درباره سریال «فوق لیسانسه ها» مطرح کرده و چنین نوشته است:
«با همه این احوال باید گفت این سریال گاه در نشان دادن برخی از موضوعات آنقدر به هجویه کشانده
میشود که مخاطب جدی خود را به اشتباه میاندازد و او را بخاطر اینکه فکر میکند با اثری لوس و بیمعنی
مواجه است فراری میدهد. استفاده از هجویه بعضا میتواند متعادلتر، ملموستر و در عین حال رندانهتر مطرح
شوند تا ظاهر کلی سریال تبدیل به اثری سطحی نگردد. برای این کار میتوان از اغراق در برخی از مسائلی
که چندان نیاز به غلو بیش از حد در آنها نیست پرهیز کرد.
هجو برخی از عادات و رفتارهای تکراری و کلیشهای در سریال
این سریال برای هجو برخی از عادات و رفتارهای تکراری و کلیشهای خود به تکرار میافتد و همین امر باعث میشود غافلگیری مخاطب را از دست بدهد چون
به دلیل تکرار برخی از هجوها این شوخیها از سوی مخاطبان قابل پیشبینی میشوند و طنز و اثرگذاری خود را از دست میدهند.
به عنوان مثال اگر یک بار شخصیتی ناز کرد و یا بیان کرد که قطعا کار خاصی را خواهد کرد و یا نخواهد کرد
و این موضوعات بارها و بارها در طول داستان فیلم تکرار شوند مخاطب بهراحتی حدس خواهد زد که شخصیت
فوق دقیقا برعکس ادعای خود رفتار خواهد کرد که طبعا تعلیق و لطف داستان را از بین خواهد برد. لذا به عنوان
نقطه ضعف این سریال میتوان به این نکته اشاره کرد که اغلب واکنشهای شخصیتها قابل پیشبینی است
و حتی گاه در ابراز نفرتها بهخصوص (نفرت پدر و فرزندی) آنقدر اغراق میشود که غیرقابل باور و لوس
به نظر میآید و مخاطبان را پس میزند.
داستان ضعیف فوق لیسانسه ها
در مورد داستان ضعیف فوق لیسانسه ها هم باید گفت هر چند ممکن است اینگونه سبکها نیاز به داستانهایی همچون سایر ژانرهای نمایشی نداشته باشد اما استحکام و تداوم منطقی رویدادها میتوانست مخاطب را بیشتر جذب خود کند حتی میشد برای داستان طبق تعریفی که بر نقیضه ذکر شد از داستانهای جدی که غالب مخاطبان با آن آشنایی دارند استفاده کرد تا هم از ساختار داستانپردازی آنها بهره جست و هم در عین مواجه بودن با یک نظیره انسانی شاهد یک نقیضه داستانی هم بود.
همچنین میشد از همین فضای ناب و کاملا خاصی که سریال به شکل موفقیتآمیزی ایجاد کرده و جا انداختن آن برای مخاطبان بسیار مشکل است استفاده کرد و درباره مسائل جدیتر و عمیقتر روابط انسانی و یا طرح مشکلات اقتصادی و سیاسی با زبانی نو و بدیعی که در سریال موجود است کمتر مورد اعتراض و سانسور قرار می گیرد با خیال راحت و بدون دغدغه بهره گرفت تا بیشتر بتوان به همان انتظار همیشگی تبسم در عین تفکر نزدیک شد.
به هر تقدیر ریسک عوامل سریال در ایجاد فضایی ناملموس برای مخاطب و در عین حال موفقیتش در بینندگان ستودنی است.»
اما در عین حال ، سیاوش چراغیپور بازیگر سریال «فوق لیسانسه ها» گفت: سروش صحت در «لیسانسهها» نشان داد که میتوان مردم را بدون استفاده از لودگی خنداند و سریالی را مطابق با تعریف کمدی به مخاطب ارائه داد.
روزنامه جام جم ، مهر ، خبرآنلاین