پرستاران، داستان عشق و امیـد

هنرپیشه _ سریال پرستاران با نام اصلی «آل سنتز»، درامی در درون یک بیمارستان دولتی شلوغ است. این سریال دو جنبه دارد: هم به وضعیت بیمارستانها در استرالیا میپردازد و هم نحوه زندگی و کار پرستاران را زیرذرهبین قرار میدهد. پرستاران، یک سریال اپیزودی است که هر قسمت به یک داستان مجزا میپردازد ولی در کنار آن داستان دنبالهدار زندگی پرستاران و پزشکان آن بیمارستان را نیز به تصویر میکشد. این سریال یکی از پرطرفدارترین سریالهای سالهای اخیر تلویزیون ما و دنیاست که در استرالیا ساخته شده است. فیلمبرداری پرستاران از سال ۱۹۹۸ در «سیدنی» آغاز شده و ساخت آن به علت استقبال شدید مردم تا به حال ادامه دارد. در این شماره قصد داریم به برخی از جوانب داستان و هنرپیشههای آن بپردازیم.
عمر کوتاه زندگی مشترک
پس از گذشت چند سال از شروع داستان پرستاران و آشنایی بینندگان با عشق قدیمی و سرکوب شده دو شخصیت دائمی فیلم یعنی دکتر «میچ استیونس» و سرپرستار «تری سالیوان»، سرانجام آنها با یکدیگر ازدواج کردند. ازدواجی که پس از یک وقفه طولانی به خاطر تعصب تری به کلیسا و «خواهر» بودنش و ازدواج کوتاهمدت میچ با مادر فرزندش، «رز»، صورت گرفت. ولی وقتی حرف از شادیهای عمیق پیوند این دو عاشق بود، میچ رازی مخوف را در سینه پنهان کرده بود.
اریک تامسون بازیگر نقش میچ میگوید: «مجبور بودم این حقیقت را که قرار است بروم از همه مخفی کنم.» او یک سال تمام درباره شخصیت دکتر میچ استیونس و داستان زندگی او نوشت و در آخر تصمیم گرفت موضوع تومور مغزی بدخیم او را پنهان نگه دارد. او میگوید: «نمیشد هر هفته داستان درباره شخصیت من باشد. بعد از این همه مدت بالاخره آن دو تا (میچ و تری) به یکدیگر رسیده بودند و به همین خاطر تصمیمگیری برای او خیلی سخت بود. ولی دلیل اصلی که قرار شد بمیرم این بود که بعد از چهار سال و ۱۷۵ اپیزود دیگر موضوعی در وجود میچ پیدا نمیشد که داستانساز باشد و در عین حال نمیخواستم خستهکننده شوم. فکر میکنم وقتی یک هنرپیشه ۴۲ هفته از سال را روی صفحه تلویزیون باشد تکراری میشود و این برای حرفه ما «سم» است. البته اینها دلایل منطقی هستند، من با قلبم تصمیم گرفتم. اما بقیه دستاندرکاران «پرستاران» با این عقیده موافق نبودند. بعضی از دوستداران او به سایت اختصاصیاش جعبههایی از سربازان سبز پلاستیکی فرستادند (به نشانه ارتش سبزی که برای نگهداری او میجنگد) و بعضیها به شوخی حرف ربودن او را میزدند ولی «تامسون» تصمیم خودش را گرفته بود. در آخرین اپیزود «دکتر میچ استیونس» (که چهار ماه قبل از پخش، فیلمبرداری شد) میچ آخرین تلاش خود را برای زنده ماندن کرد و تحت عمل جراحی پرمخاطرهای قرار گرفت ولی از آن جان سالم به در نبرد. تامسون میگوید: آن اپیزود خیلی سخت بود. من چند سال هر روز با بچهها بودم و حالا باید کنار میرفتم فکر میکنم آن قسمت غمانگیزترین قسمت سریال پرستاران هم بود و اشک همه را در آورد.
تری سالیوان هم میرود
ظاهرا جورجی پارکر (تری سالیوان) هم به اندازه کافی در این سریال دیده شده است. تری سالیوان یک شخصیت برجسته است. شخصیتی که زمانی یک راهبه متدین و زمانی دیگر یک پرستار کاردان تمام وقت میشود که همه انرژی خود را وقف بیماران بیمارستان ساختگی سیدنی میکند. ولی او هم پس از سالها بازی در این نقش و تصاحب دو جایزه طلایی بهترین هنرپیشه زن استرالیا قصد دارد به زودی از این صحنه خارج شود. او از یک سال پیش به این نتیجه رسیده بود ولی در طول این مدت به خاطر اصرار اطرافیان و هوادارانش به کار ادامه داد. این هنرپیشه چهل ساله میگوید: «تری انسان آرام و کاملی است و فکر میکنم خیلی با شخصیت اصلی من تفاوت دارد.
وان یک پرستار پخته
«جودیت مک گراث» بازیگر نقش «وان» میگوید بیشتر دوستان دوران کودکیاش دوست داشتند پرستار شوند. خیلی از دخترها این شغل را دوست دارند چون پرستاری در خونشان است. او درباره شخصیت پرستار وان میگوید: «وقتی اولین بار فیلمنامه را خواندم از وان خیلی خوشم آمد. دوستش داشتم. او آدم رک اما بسیار دل رحم است.» جودیت هنرپیشه پرسابقهای است و تاکنون نقشهای مختلفی را در تلویزیون و تئاتر بازی کرده است. او از هفت سالگی به کلاس بازیگری میرفت و به این حرفه خیلی علاقه داشت. در بیست سالگی به انگلیس رفت و در شبکه بی.بی.سی مشغول به کار شد. وقتی به استرالیا برگشت در «ملبورن» مستقر شد و شروع به بازی در فیلمها و نمایشنامههای مختلفی کرد.
«بران» یک شخصیت دوستداشتنی
«لیبی تنر» بازیگر نقش «بران» شخصیتی دوستداشتنی دارد. او دختری پرجنب و جوش است که انرژی خود را به نقشش نیز منتقل میکند و به آن زندگی میبخشد. او میگوید: مردم اغلب از من میپرسند آیا من هم مثل «بران» هستم؟ راستش را بخواهید همیشه دوست داشتم فکر کنم ما با هم فرق داریم ولی حقیقت این است که وقتی آدم روزی دوازده ساعت در قالب یک شخصیت برود حتما خصوصیات خودش را هم در آن وارد میکند. فکر میکنم بران عالی است. او خیلی صادق، خیلی آسیبپذیر و در عین حال خیلی قوی است. هیچ چیزی در او نیست که من دوست نداشته باشم ولی راستش را بخواهید خیلی چیزها در خصوصیات خودم هست که اصلا از آن خوشم نمیآید.
اسکات و یک خانواده هنرمند
«اسکات زنینکو» عضو جدید دیگری از پرستاران است که خود فرزند یک خانواده هنرمند میباشد. پدر «کنراد کلبی» ۲۲ ساله، «رابرت کلبی» نام دارد که خود از هنرپیشگان قدیمی و پرطرفدار استرالیاست. مادرش طراح لباس و مد و خواهرش «آنیا» هنرپیشه سی سالهای است که در یک اپیزود به عنوان بیمار در پرستاران حضور داشت. پدرش رابرت نیز نقش «پروفسور کریگ» پدر «بران» را بازی میکند. البته این نقش ابتدا توسط هنرپیشه دیگری به نام «راد مولینار» بازی میشد ولی از دو سال پیش جای او را پدر کنراد گرفت. لیبی تنر در این رابطه میگوید: «یک روز که دور میز جمع شده بودیم من گفتم نمیدانم کی میخواهد نقش بابای مرا بازی کند چون «راد مولینار» دیگر نمیآید. کنراد خیلی ساده گفت: راستش قرار است بابای من بازی کند. من تا آن موقع نمیدانستم رابرت کلبی پدر کنراد کلبی است.»
کنراد یک جوان ۲۲ ساله است ولی خیلی بیشتر از سنش میفهمد. او درباره اسکات که راننده آمبولانس است، میگوید: «اسکات در ابتدا جوان بیتجربه و خامی است. با زی در نقش او برایم خیلی جذاب است زیرا اسکات با هر اتفاقی که دور و برش میافتد پختهتر و باتجربهتر میشود و شخصیتش تغییر میکند.»
نلسون یک آدم جدی
بازیگر نقش نلسون «پل تاسون» میباشد. مسیر پل برای بازیگر شدن مسیر مستقیمی نبود. او ابتدا زیستشناس دریایی بود. مدتی بعد برای معلم شدن ثبتنام کرد ولی پس از مدتی پشیمان شد و به ارتش پیوست. او مدرک آموزشی دارد ولی بعد از آن کار خود را در رشته حقوق آغاز کرد اما کسی که باعث شد به بازیگری روی آورد «آل پاچینو» بود. وقتی که برای نخستین بار «آل پاچینو» را در فیلم «عدالت برای همه» دید به ندای قلبش گوش فرا داد و به بازیگری روی آورد و حالا میگوید نمیتواند به شغل دیگری فکر کند. پل نام «نلسون» را از «لرد نلسون» یکی از شخصیتهای مورد احترام پدرش گرفته است. پدر پل مردی هوشیار، محتاط و در صورت لزوم پرکار است. نلسون هم خیلی شبیه به پدر پل میباشد و در حقیقت پل برای ایفای این نقش از شخصیت و حالات پدرش کمک میگیرد. نلسون پرستاری جدی و دقیق است و انتظار دارد همه از استانداردهای او تبعیت کنند و از آنها تخطی ننمایند. رقابت در خون اوست. نلسون نه تنها میخواهد پیروز باشد بلکه میل دارد همه این موضوع را بفهمند. ولی در عین حال پرستار بسیار کاردان و دلسوزی است که از هیچ کاری برای راحتی بیمارانش فروگذار نیست. پرستاران داستان عشق و امید است. عشق به بیماران و امید به بهبود آنها و لطف پروردگار. داستانی پرجذبه با کارگردانی توانا که توانسته است از سال ۱۹۹۸ تاکنون بینندگان خود را حفظ کند