زندگی عجیب زوجی در یک روستای متروکه +عکس

زندگی زوج اسپانیایی در یک روستای متروکه

در طی ۴۵ سال گذشته، مارتین و سین فوروسا کولومر تنها ساکنین روستای متروک استرلا در اسپانیا هستند.

به گزارش پرشین وی این زن و شوهر را سه سگ، چهار مرغ، یک خروس، حدود ۲۵ گربه و چند
زنبور در این روستای متروک همراهی می کنند.
نزدیک ترین شهر سکنه نشین در نزدیکی آنها ۲۵ کیلومتر با آنها فاصله دارد.

زندگی آنها بدون هیچگونه مصاحبت با انسان دیگری می گذرد ، گویی که تنها انسان های روی زمین هستند.
اما این روستای کوچک از ابتدا متروکه نبود، زمانی صدها سکنه با هیاهو در آنجا زندگی می کردند و
یک کلیسا و دو مدرسه نیز برپا بود.

زندگی تنهای یک زن و وشوهر پیر در روستای متروکه

در حقیقت روستای استرلا در گذشته مکان جالبی بوده و حتی افسانه ای وجود دارد که می گوید این
روستا به طور انحصاری توسط مردان ثروتمند ساخته شده بود.

بر طبق منابع مختلف، یک طوفان سیل آسا در سال ۱۸۸۳ موجب کشته شدن نیمی از ساکنان این روستا شده
و حداقل ۱۷ خانه را نابود کرده است.
میدان روستا و کلیسا سالم ماند و یک بنای یادبود نیز برای کشته شدگان نصب شد.
پس از این واقعه این محل جذابیت خود را از دست داد و مردمان محلی کم کم شروع به ترک
خانه هایشان کردند.

داستان مارتین و سین فروسا از ۷۰ سال بعد از این اتفاق، شروع می شود، زمانی که هر دو از
جوانان ساکن این روستا بودند.

زوجی که تنها ساکنین یک روستای متروکه هستند

مارتین با به خاطر آوردن گذشته گفت:”من او را روزی در حین آوردن گله به زمین دیدم.
منم گله را به همان زمین بردم.” آنها در یک رستوران قدیمی همدیگر را ملاقات کرده، عاشق شدند و سپس
ازدواج کردند.

این زوج، در این روستا خانواده تشکیل دادند و حتی پس از آنکه بسیاری از مردم روستا برای یافتن شغل
به شهر رفتند، آنها همچنان زندگی در استرلا را انتخاب کردند.

مارتین می گوید:”پیش از این ۱۵۰ الی ۲۰۰ نفر در این روستا زندگی می کردند.
ما در اینجا معلم، استاد، شهردار، کلانتر، مسئول مراسم خاکسپاری و کشیش داشتیم.
در طی یک الی دو سال تقریبا همه اینجا را ترک کردند.”

طوفان سیل آسا موجب کشته شدن عده زیادی از ساکنان روستا و خرابی ساختمان های آن شد

متاسفانه دختر آنها وقتی تنها ۱۲ سال داشت
به دلیل انسداد جریان خون در سرش فوت کرد.

مارتین درباره دخترشان می گوید:”وقتی او را به بیمارستان رساندیم، هنوز زنده بود ، آنها خون به دخترمان تزریق کردند
ولی بازهم دیر شد و او فوت کرد.
اگر زنده بود الان ۴۸ ساله بود.”

شاید این روستا به آنها کمک می کند تا نزدیک دخترشان بمانند و
به گزارش پرشین وی یا شاید از این که در خانه خود هستند خوشحالند، در هر صورت آنها هرگز روستا
را ترک نکردند.

“بسیاری از مردم می گویند ما اینجا چطور زندگی می کنیم.
من می گویم بیایید ، مدتی زندگی کنید ببینید چقدر اینجا دوام می آورید.
به دلیل آنکه همسرم همین جا به دنیا آمده و همیشه اینجا زندگی کرده ، نمی خواهد از این محل
به جای دیگری برود.
اگر به من بود شاید مدت ها پیش من هم می رفتم.
ولی نمی توانم او را اینجا تنها رها کنم.”

تهیه و ترجمه: گروه خبر پرشین ویبخش اختصاصی پرشین وی