اشعار عاشقانه از کتاب آوازهای کولیان اهوازی
اشعار عاشقانه از آوازهای کولیان اهوازی
در ادامه شعرهایی زیبا از شاعر معاصر ایران سیدعلی صالحی از کتاب آوازهای کولیان اهوازی تقدیم مخاطبین عزیز میگردد(dot)
خاموش
اگَرَم
خدا بخواهد به هوای عشق کویش شب و روز آسمان را بزنم گره به مویش
چو سیه شود شبانه چه
هراسی ای مسافر که شبق بمیرد امشب همه از جلای رویش
سر و پا شکستهام بین که بهای تربت دل
همه دل اگر چه دریا، که یکی حباب رویش
به امید سایه داری، سر و سجده سایهام شد همه پیرهن
بشویم، به نَمِ نسیم خویَش
تو چه خامشی به خانه، خبرت دهم خدا را همه در سماع و چرخش زِهیِ
هوای هویش
تو نگر که در دوایر، همه هستی و زمانه هم از ابتدای زادن، عجبا دَوَد به سویش
شعرهای زیبا
سَحَر در فصل گل بوی تو آمد، خیال بال و پَر سوی تو آمد.
در این جمع مبارکْ جانِ مدهوش به رقص در آب خواب روی تو آمد
مَه نو بسته گیسو، سوی دریا
هزاران موج شب موی تو آمد
در این بُنبستِ باد و بیمِ دیرین جهان هر سو که دید روی تو
آمد
مگر از آبرو کو مانده نامی که آب و روی دل، جوی تو آمد همه خوبان نشستند صف در
آواز به وقتی که گُلِ خوی تو آمد
دف و تار و سهتارِ صوت اَعلی، همه هر سو سَحَر هوی
تو آمد از این صد سلسله مجنونِ عاشق نه من تنها که رو سوی تو آمد
دو صد ناگفته از
میدان بازی که در چوگانِ گُل گوی تو آمد
بگو ای سرورِ سادات عاشق که بختِ شعر تَر سوی تو
آمد
سیمرغ