اوحدی مراغه ای | شعر زیبای نه بی یادت برآید یکدم از من
اوحدی مراغه ای | شعر : نه بی یادت برآید یکدم از من
نه بی یادت برآید یکدم از مننه بی رویت جدا گردد غم از من بزن بر جانم آن زخمی که
دانیبشرط آنکه گویی مرهم از من دلم را خون تو میریزی و ترسمکه خواهی خونبهای دل هم از من
مرا از هرکه دیدی بیش کشتیمگر کس را نمی بینی کم از من؟ اگر آهی برآرم زین
دل تنگ
به تنگ آیند
خلق عالم از من چنان رسوا شدم در عالم این بارکه گویی پر شده ست این عالم از من بسان
“اوحدی” دور از تو بیم استکه فریادی برآید هردم از من
شعر و ادبیات