شعر زیبای اینچنین بیرحم و سنگیندل از هلالی جغتایی
شعر اینچنین بیرحم و سنگیندل
شعر اینچنین بیرحم و سنگیندل ,بدرالدین هلالی استرآبادی از بزرگترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم بوده است که اصالتاً از ترکان حغتایی است. او در هرات متولد شده است و از ملازمان امیر علیشیر نوایی بوده است.
شعر زیبای اینچنین بیرحم و سنگیندل از هلالی جغتایی
اینچنین بیرحم و سنگیندل که جانان منست
کی دل او سوزد از داغی که بر جان منست؟
ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار ازو
من به فرمان دلم کی دل به فرمان منست؟
در علاج درد من کوشش مفرما، ای طبیب
زانکه هر دردی که از عشقست درمان منست
بیدلان را نیست غیر از جان سپردن مشکلی
آنچه ایشان راست مشکل، کار آسان منست
من که باشم تا زنم لاف غلامی بر درش؟
بندهٔ آنم که دولت خواه سلطان منست
آن که بر دامان چاکم طعنه میزد گو بزن
کین چنین صد چاک دیگر در گریبان منست
هرچه میگوید هلالی در بیان زلف او
حسب حال تیرهٔ بخت پریشان منست
زمزار