شعر زیبای زندانی از حمید مصدق
مشاهده : 510

شعر زیبای زندانی
در ادامه شعر زیبای زندانی از حمید مصدق را میخوانید دل وحشت زده در سینه من میلرزید دست من ضربه
به دیوار زندان کوبید آی همسایه زندانی من ضربهی دست مرا پاسخ گوی ضربه دست مرا پاسخ نیست تا
به کی باید تنها تنها وندر این زندان زیست ضربه هر چند به دیوار فرو کوبیدم پاسخی نشنیدم سال
ها رفت که من کردهام با غم تنهایی خو دیگر از پاسخ خود نومیدم راستی هان چه صدایی آمد؟
ضربهای کوفت به دیواره زندان، دستی؟ ضربه میکوبد همسایه زندانی من پاسخی میجوید دیده را میبندم در دل از
وحشت تنهایی او میخندم !!
شعر زندانی از حمید مصدق
greenpoems.com
مطالب مرتبط: