جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

شعر زیبای چرا از مرگ می ترسید از فریدون مشیری

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴ به چاپ رسید.

شعر زیبای چرا از مرگ می ترسید

شعر زیبای چرا از مرگ می ترسید , فریدون مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده
سالگی شروع کرد.
اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴
به چاپ رسید.

خود او دربارهٔ این مجموعه می‌گوید:

«چهارپاره‌هایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم
معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد
زهری بودند که به همین سبک شعر می‌گفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بی‌اعتنا نبودند.
اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و
فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آنها بحث می‌کردیم و بر آن تکیه می‌کردیم.»

شعر زیبای چرا از مرگ می ترسید

شعر زیبای چرا از مرگ می
ترسید

چرا از مرگ می ترسید چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید چرا آغوش گرم مرگ را افسانه
می دانید مپندارید بوم نا امیدی باز به بام خاطر من می کند پرواز مپندارید جام جانم از اندوه لبریز
است مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است…
بهشت جاودان آن جاست جهان آنجا و جان آنجاست…
نه فریادی نه آهنگی نه آوایی نه دیروزی نه امروزی نه فردایی جهان آرام و جان آرام زمان در خواب
بی فرجام خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند سر از بالین اندوه گران خویش بردارید در این دوران که
آزادگی نام و نشانی نیست در این دوران که هر جا هر که را زر در ترازو ،زور در بازوست

جهان را دست این نامردم صدرنگ بسپارید که کام از یکدیگر گیرند و خون یکدیگر ریزند همه بر آستان مرگ
راحت سر فرود آرید چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید

چرا از مرگ می ترسید! ویکی پدیا ,تمنا

گردآوری:
برچسب ها: ,
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس