فیض کاشانی | شعر زیبای هشدار که هر ذره حسابست در اینجا
فیض کاشانی از علمای قرن یازدهم همانند دیگر علمایی هم عصر خود در علوم مختلف تبحر داشته است در ادامه شعر هشدار که هر ذره حسابست در اینجا را با نگاهی کوتاه به زنگی این عارف بزرگ گرد آورده ایم
فیض کاشانی
هشدار که هر ذره حسابست در اینجا
دیوان حسابست و کتابست در اینجا
حشرست و نشورست و صراطست و قیامت
میزان ثوابست و عقابست در اینجا
فردوس برین است یکی را و یکی را
انکال و جحیمست و عذابست در اینجا
آنرا که حساب عملش لحظه بلحظه است
با دوست خطابست و عتابست در اینجا
آنرا که گشوده است ز دل چشم بصیرت
بیند چه حساب و چه کتابست در اینجا
بیند همه پاداش عمل تازه بتازه
باخویش مرآنرا که حسابست در اینجا
با زاهدش ارهست خطائی بقیامت
باماش هم امروز خطابست در اینجا
امروز بپاداش شهیدان محبت
زآن روی برافکنده نقابست دراینجا
زاهد نکشد باده مگر دردی و آنجا
صوفیست که اورامی نابست در اینجا
امروز بپاداش شهیدان محبت
زآن روی برافکنده نقابست دراینجا
زاهد نکشد باده مگر دردی و آنجا
صوفیست که اورامی نابست در اینجا
آن را که قیامت خوش و نزدیک نماید
از گرمی تعجیل دل آبست در اینجا
دوری که نبیند مگر از دور قیامت
در دیدهٔ تنگش چو سرابست در اینجا
بیدار نگردد مگر از صور سرافیل
مستغرق غفلت که بخوابست در اینجا
هشیار که سنجد عمل خویشتن ای فیض
سرسوی حق و پا برکابست در اینجا
صد شکر که دلهای عزیزان همه آنجا
معمور بود گرچه خرابست در اینجا
حقایقی جالب درباره زندگى علّامه فیض کاشانى بخوانید
محمّد بن شاه مرتضى مشهور به ملا محسن فیض کاشانی عارف، حکیم و محدث نامی قرن یازدهم و معاصر با شاه عباس دوم بوده است. او در در چهاردهم صفر سال ۱۰۰۷ ه. ق در خانوادهاى از تبار دیانت و دانش دیده به جهان گشود. وی در زندگى نامه خود نوشتِ خویش مىگوید:
از همان کودکى اشتیاق فراوانى به دانش اندوزى و کسب کمال داشتم. ابتدا علوم ادبیات عرب، منطق، حدیث، فقه وتفسیر و نیز اصول اعتقادات را نزد دایى خود نور الدین محمّد بن ضیاء الدین در کاشان آموختم و سپس در بیست سالگى به اصفهان پایتخت علم و حکمتِ آن روزگار رفتم و پس از درنگى چند ساله به قصد فراگیرىِ دانش حدیثشناسى به نزد سید ماجد بن هاشم بحرانى (م ۱۰۲۸ ق) بزرگ حدیث پژوه شیعى راهى شیراز شدم و در این روزگار، خود را در مرتبه اى از درایت فقهى یافتم که از تقلید دیگران بى نیاز گردیدم.
علّامه ملامحسن کاشانى با شنیدن آوازه علمىِ شیخ بهاءالدین محمّد عاملى (م ۱۰۳۰ ق) به اصفهان باز مىگردد و پس از کسب اجازه روایت از او به همراه برادر خود عازم سفر حج مىشود. در حجاز از نواده شهید ثانى شیخ محمّد بن حسن مشهور به فخر الدین (م ۱۰۳۰ ق) اجازه روایت مىگیرد و در بازگشت به مصیبت فقدان برادر جوان خویش که به دست راهزنان به قتل مىرسد گرفتار مىشود.
القاب و عناوین فیض کاشانی شاعر و عارف ایرانی
وى از پسِ سالها تلاش علمى و جرعه نوشى از زلال دانش رسمى، خویشتن را سیراب نمىیابد و در پى دانشى فراتر از دانشهاى رسمى و درسى به جست و جو مىپردازد. این تشنه کامى، سر انجام او را در شهر قم به بزرگ عارف الهى، حکیم صدر الدین محمّد شیرازى (م ۱۰۵۰ ق) مىرساند. ملامحسن او را به اوصافى همانند: «صدر اهل عرفان» «ماه آسمان ایقان» مىستاید و گاه از او به یگانه روزگارِ خویش در حکمت و عرفان یاد مىکند.
ملامحسن هشت سال نزد صدرا به تحصیل حکمت الهى و نیز انجام ریاضتهاى شرعى و مجاهدتهاى نفسانى مىپردازد تا این که سرانجام روزنهاى به عالم قدس و راهى به دنیاى بى پایان علوم باطنى بر او گشوده مىشود. او که اکنون به دامادى صدر الدین شیرازى مفتخر است از طرف او به لقب «فیض» نیز خوانده مىشود.
علّامه فیض کاشانى ابتدا از پذیرش امامت جمعه به درخواست شاه صفى سر باز مىزند ولى پس از چندى به خواهش شاه عباس دوم به منظور ترویج فریضه بزرگ نماز جمعه و نیز بسط و نشر علوم دینى با همه دل نگرانىهایى که از شرایط حاکم بر دربار سلاطین داشت، فرمان او را مىپذیرد.
فیض که خود را اکنون رسته از آب و گِل دنیا و بند و دامِ نفْس مىبیند با این کار، عزمِ آن داشت که به یارى اسباب دنیوى، راهى براى سعادت اخروى مردمان بازگشاید ولى ماجراى پر راز و رمز نماز جمعه در حیات سیاسى حکومت صفویه و صف آرایى برخى عالمان دین در برابر فیض و سپس موضعگیرى شاه، وى را بر آن داشت که از دربار و امامت جمعه کناره گیرد.
علّامه فیض ربّانى در پى این ماجرا به کاشان بازگشت و گویا تا پایان عمر در آن دیار به نگارش و آموزش علوم الهى و ترویج شریعت ناب نَبَوى و بسط معارف والاى وَلَوى پرداخت و سرانجام در بیست و دوم ماه ربیع الثانى از سال ۱۰۹۱ ه. ق به نزد پروردگار خویش شتافت. نامش هماره جاودان و رضوان خداوند جایگاهش باد.
گنجور , عرفان و حکمت