دوشنبه, ۱۶ مهر , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

محرم و نوحه های آن

اشتراک:
فرهنگ و هنر و شعر
 محرم و نوحه ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلیرفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلیمن حسین باوفا آرام جان گم کرده ام ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تراندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگراندر […]

 محرم و نوحه

ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلیرفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی

اندر این دشت بلا رفته زدستم
نوگلیمن حسین باوفا آرام جان گم کرده ام

ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تراندر این دشت بلا گم گشته
از من تاج سر

یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگراندر این صحرا ززجور گوفیان گم کرده ام

ساربانا
مهلتی تا تابر سر نعش حسینراز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین

در عزایش عالمی را پکنم از
شور و شینمن برادر در میان خاک و خون گم کرده ام

مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنمدر میان قتلگه
من کشته ام پیدا کنم

بر سرنعش برادر دیده را دریا کنمخاک بر فرقم که نور دیدگاه گم مرده ام

****************************وقتی علم میبینم یاد علمدار میکنموقتی که غم میبینم یاد غم یار میکنموقتی که آب میبینم یاد لب سقا میکنموقتی
که گل میبینم یاد گل لیلا میکنمآقا به عشق کربلا می کشی عاقبت مراخونم حلالت آقا خونم حلالتبه عشق بین
الرحمین می کشی ام چرا حسینجون ناقابلمو بگیر اما منو کربلا ببرچیزی ازت کم نمیشه بیا و آبرو بخردوست دارم
اون روزی که وا می شه راه کربلاتن صد پاره من مونده باشه تو سنگرازیر آفتاب بسوزه پیکر بی مزار
منزائرای کربلا رد بشن از کنار من ***************************************** من که مانند نى در نوایم عاشقم عاشق کربلایمروز و شب در
غم و شور و شینم عاشق کربلاى حسینمخادم کوى آن نور عینم عبد درگاه آن مقتدایمگر چه بگذشته دور جوانى
لیک در پیرى و ناتوانىبلبل آسا کنم نغمه خوانى تا که باشد طنین در صدایمیا حسین جز تو شاهى ندارم
جز تو شاها پناهى ندارمعاشقم من گناهى ندارم حق بود شاهد مدّعایمیا حسین اى عزیز پیمبر زاده عصمتِ پاک داورزیب
عرش خدا پور حیدر با غم و عشق تو آشنایممن چو مجنون صحرا نوردم آشنا با غم و رنج و
دردمتا فداى وفاى تو گردم در رثایت سخن مى سرایمگشته ام تا به مهر تو پاى بند
گر جدا گردَدَم بند از بندنگسلم از تو یک لحظه پیوند
اى شهید سر از تن
جدایمیا حسین جان عالم فدایت
جان به قربان مهر و وفایتبین که (مردانى ) با وفایت
اشک خون ریزد از دیده هایمحق به محشر چو خواهد حسابم
در سؤ الش بود این جوابمذاکر زاده بو ترابم

مرثیت خوان آل عبایم

سیمرغ

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
ترک اعتیاد