مریم حیدر زاده | شعر زیبای سلام ای بی وفا ای بی ترحم
مریم حیدر زاده
سلام ای بی وفا،ای بی ترحمسلام ای خنجرحرفای مردم سلام ای آشنابا رنگ خونمسلام ای دشمن زیبای جونم بازم نامه
میدم با سطر قرمزآخه این بارشده من با تو هرگز
نمی خوام حالتو حتی بدونمتعجب می کنی آره همونم همونی
که زمونی قلبشو باختهمون که از تو یک بت، یک خدا ساخت همونی که برات هرلحظه می مردکه ذکر نامتو
بی جون نمی برد تعجب میکنی آره عجیبهمی خوام دورشم ازت خیلی غریبه برات کافی نبود حتی جوونیمتموم شد آره
گم شد مهربونیم دریغ ازیک نگاه عاشقونهدریغ از یک سلام بی بهونه دیگه کوتاه کنم با یک خدافظکه عشق ما
رسید به سد هرگز
شاعران