مسعود سعد سلمان | شعر زیبای در بزم پادشا نگر این کاروبار گل
مسعود سعد سلمان شاعر نام آور و ادیب ایرانی که دستی در هنر خوشنویسی نیز داشت به خاطر پدر صاحب منسبش در عهد غزنویان در هند به دنیا آمده است این شاعر بزرگوار اصالتی همدانی دارد و بخش بیشتری از زندگی این شاعر در زندان بوده است به همین خاطر می باشد که از وی اشعاری به عنوان حبسیات منتشر شده است او در واپسین سال های عمرش نیز در زندان به سر برده است و در همان جا از دنیا می رود او از رنج های خود در قالب شعر در زندان سخن بسیار گفته است.
مسعود سعد سلمان شاعر
در بزم پادشا نگر این کاروبار گل
وین باده بین شده به طرب دستیار گل
گل چند ماه منتظر بزم شاه بود
وز بهر آن دراز کشید انتظار گل
دیدار گل شده ست همه اختیار خلق
تا بزم شاه ساخت همه اختیار گل
گلبن ملونست چو دیبای هفت رنگ
تا لعل سبز گشت شعار و دثار گل
تا با می کهن گل نو سازوار شد
گل پیشوای می شد و می پیشکار گل
در بزم تو گل است در آمیخته به هم
با هم نثار زر بود و هم نثار گل
خیزد گل از نشاط که پر زر ساده شد
همچون کنار سایل خسرو کنار گل
فخر و شرف نبینی جز در شمار شاه
لهو و طرب نبینی جز در شمار گل
شاها همه ز شادی بزم رفیع توست
این سرخ رویی گل و این افتخار گل
از روزگار گل دل و جان شاد و خرمست
یارب چه روزگارست این روزگار گل
زندگی نامه مسعود بن سعد بن سلمان
حقایقی جالب درباره زندگی نامه مسعود بن سعد بن سلمان
مسعود بن سعد بن سلمان شاعر بزرگ پارسی گوی نیمه دوقرن پنجم و اغاز قرن ششم از ارکان استوار شعر فارسی است ..
اصل خانودان او از همدان است اما تولد مسعود در لاهور هندوستان در سال های ۴۵۲ الی ۴۲۷ – ۴۳۸ الی ۴۴۰ هجری – اتفاق افتاه است .
پدر سعد سلمان از عمال صاحب منصب و از مستوفیان دوره اول غزنوی بوده چنانکه چون امیر مجدودین مسعود در سال ۴۱۴ – ۴۲۷ هجری – از جانب پدر به امیری هندوستان رفت سعد سلمان سمت استیفا دستگاه او یافت و گویا از همین زمان به بعد سعد سلمان با خانوداه خود در لاهور ماندگار شد و مسعود در این شهر به دنیا آمد
سد سلمان تا دوره سلطان مسعود بن ابراهیم زده بود . . مسعود از ابتدای دوران جوانی به دربار سلاطین غزنوی را یافت ابتدا به خدمت سلطان ابراهیم غزنوی پیوست . سپس از ملازمان و مقربان سیف الدوله محمود پسر سلطان ابراهیم که از طرف پدر به حکومت هندوستان منصوب شده بود، گردید
بعد از آنکه سیف الدوله مورد سوظن پدر قرار گرفت ، سیف الدوله و همراه چندی تن از مقربانش از جمله مسعور سعد ، دسگتیر و زندانی شدند . مسعود سعد ۷ سال در قلعه های دهک و سو و ۳ سال در قلعه نای محبوس و در غل و زنجیر بود .
مسعود سعد در ده سالی که در زندان و غل و زنجیر بود قصاید غرا نزد سلطان ابراهیم و بزرگان دستگاه او فرستاد از سلطان عفو و از دیگر بزرگان یاری جست و عاقبت یکی از مقربان سلطان به نام عمید الملک عماد الدوله ابوالقاسم خاص نزد سلطان شفاعت کرد و او از حبس بیرون آمد . وی پس از ازادی از زندانبه هندوستان بر سر ضیاع و عقار پدر رفت .
در زمان سلطنت مسعو پسر ابراهیم ، بونصر پارسی که از دوستان مسعود سعد و پیشکار اممیر عضد الدوله پسر مسعود و حاکم هند بود کوشید تا شاعر را به حکومت چالندر از نوای لاهور هندوستان رساند
طولی نکشید که بونصر مغضوب و گرفتار گردید و در نتیجه شاعر هم مجددا گرفتار و زندانی شد و در قلعه مرنج محبوس گردید و حدود ۸ سال در آنجا محبوس ماند تا به شفاعت ثقه الملک طاهرابن علی از رجال دربار مسعود آزاد و به کتابداری کتابخانه سلطنتی گماشته شد و تا پایان عمر در این کار بود
مسعود سعد ۱۸ سال از بهترین سالهای عمر خویش را در زندان و غل و زنجیر گذراند و بعد از حبس دوم فرسوده و شکسته شد .
مسعود سعد یکی از قصیدهسرایان بود و سبک شعر او خراسانی است. دیوان او بهترین گواه مهارت وی در سرایش هرگونه شعر فارسی است. بیشتر اشعارش حبسیه است
گنجور , مردان پارس