زره ز زلف گره گیر از اشعار فروغی بسطامی
زره ز زلف گره گیر (فروغی بسطامی )
میرزا عباس فروغی بسطامی غزلسرای بزرگ دوران قاجار در سال ۱۲۱۳
هجری قمری در کربلا زاده شد.
بعد از فوت پدر به ایران آمد و نزد عموی خود دوستعلیخان به مازندران رفت.
او ابتدا «مسکین» تخلص میکرد ولی پس از ورود به دستگاه شجاعالسلطنه، تخلص خود را به نام فروغالدوله از فرزندان
او به « فروغی » تغییر داد.
در غزلسرایی شیوهٔ سعدی را در پیش گرفت و الحق به خوبی از عهده برآمد.
فروغی در ۲۵ محرم ۱۲۷۴ هجری قمری در تهران درگذشت.
زره ز زلف گره گیر بر تن است تو را
به روز رزم چه حاجت به جوشن است تو را
سزاست گر صف ترکان به یکدگر شکنی
که صف شکن مژهٔ لشگر افکن است تو را
توان شناختن از چشم
مست کافر تو
که خون ناحق مردم به گردن است تو را
چگونه روز جزا دامنت به دست آرم
که
دست خلق دو عالم به دامن است تو را
به دوستی تو با عالمی شدم دشمن
چه دشمنی است ندانم
که با من است تو را
دلم شکستی و چشم از دو عالمم بستی
دو زلف پرشکن و چشم پر
فن است تو را
به سایهٔ تو خوشم ای همای زرین بال
که بر صنوبر دلها نشیمن است تو را
کجا ز وصل تو قطع نظر توان کردن
که در میان دل و دیده مسکن است تو را
چسان متاع
دل و دین مردمان نبری
که چشم کافر و مژگان رهزن است تو را
ز بخت تیره فروغی بدان که
دم نزند
که تیره بختی عشاق روشن است تو را
شعر سرا