پست زینب سلیمانی در شب لیله الرغائب و آرزویی که داشت

زینب سلیمانی دختر حاج قاسم این روزها بسیار دلتنگ پدر است و این را از تک تک حرفهای او و حتی نگاه هایش می شود فهمید. او در شب لیله الرغائب پستی در اینستاگرام منتشر کرد که در آن آرزوی خود را نوشته بود. در پرشین وی پست زینب سلیمانی را در شب آرزوها ببینید

پست زینب سلیمانی در شب لیله الرغائب

زینب سلیمانی دختر سردار دل‌ها در اولین پنجشنبه ماه رجب یا همان لیله الرغائب، آرزوی خود را در اینستاگرام به اشتراک گذاشت.

شب گذشته همزمان با لیله الرغائب یا همان شب آرزوها، زینب سلیمانی فرزند سپهبد شهید قاسم سلیمانی با انتشار یک استوری در اینستاگرام خود آرزوی خود را در این شب با کاربران فضای مجازی به اشتراک گذاشت.

دختر سپهبد شهید سلیمانی دقیقا در ساعت ترور پدر شهیدش یعنی ۱:۲۰ بامداد متن حزن انگیزی را منتشر کرده و نوشت:

کاش می‌توانستیم آرزو کنیم در تقویم ۱۳ دی ماه وجود نداشت، حضرت پدر تو تمام لیله الرغائب منی ۱:۲۰

پست زینب سلیمانی در شب آرزوها

بد نیست درد دل دختر سردار سلیمانی با پدرش را ببینید

زینب سلیمانی با انتشار پستی در صفحه شخصی اینستاگرامش، دلنوشته‌ای را درباره شهادتش پدرش نوشت.

زینب سلیمانی فرزند سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب که ۱۳ دی ماه در حادثه تروریستی فرودگاه بغداد با حمله بالگردهای آمریکایی به شهادت رسید، با انتشار پستی در صفحه اینستاگرام خود، متنی را در فراق پدرش منتشر کرد.

او در این پست برای نبود پدرش در زندگی اش ابراز دلتنگی کرده و او را علاوه بر پدر، رفیق و مونس خود معرفی کرد. زینب سلیمانی گذراندن دوران بدون پدرش را بسیار سخت عنوان کرد.

زینب سلیمانی

در ادامه متن و پست منتشر شده توسط زینب سلیمانی را مشاهده می‌کنید:

” سلام بابا جان
سلام عشق من
سلام قلب من
۳۷ روز از نبودنت میگذرد
۳۷ بدون اینکه صداتو بشنوم میگذرد
۳۷ روز نفس‌هاتو حس نمیکنم
۳۷ روز لبخندتو ندیدم
۳۷ روز مثل مثل آواره‌ها از در خانه سرگردانم
میگردم، اما پیدایت نمیکنم
من به روزهای نشنیدن صدایت عادت ندارم
من به روزهای بی‌تو عادت ندارم
منو تو تنها پدر و دختر نبودیم رفیق هم بودیم انیس و مونس هم بودیم همه جا با هم کنار هم بودیم.
حالا تو بگو من چه کنم؟ روزها بی‌تو نمیگذرن…
هنوز منتظرم در خانه را باز کنی و کیفت را بر زمین بزاری و منو صدا کنی
زینب؟! کجایی پس؟ من آمدم … ”

مشرق