پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

ماجرای حمله وحشیانه پدر هانیه ۱۷ ساله با کلنگ و خودکشی پدر

تاریخ نشر :پنج‌شنبه 16 جولای 2020 اشتراک:
پدر هانیه اخبار گوناگون
در این مطلب ماجرای حمله وحشیانه پدر هانیه به او و خودکشی خودش را می بینید

از مرگ رومینا اشرفی و ریحانه زمان آنچنانی نمی گذرد و هنوز مردم در شوک  مرگ وحشتناک این دختران هستند. اما متاسفانه گویا ظلم و دخترکشی تمامی ندارد. بار دیگر خبر حمله یک پدر به دخترش تیتر اخبار شد. در ادامه در پرشین ماجرای حمله وحشیانه پدر هانیه با کلنگ را به دخترش می بینید

جزئیات حمله وحشیانه پدر هانیه

یکی از بستگان این خانواده در کوهدشت گفت : چون یوسف معتاد شده بود دیگر همه او را طرد کرده بودند. حتی همسرش هم از دستش خسته شده بود. برای همین دست به این اقدام زد؛ نه می‌توانست ترک کند و نه می‌توانست این رفتارها را تحمل کند. همه اینها دست به دست هم داد تا یوسف این کار وحشتناک را بکند.

هانیه از آن صبح شوم وقتی پدرش را دید که با کلنگ به سراغ مادرش می‌رود، خودش
را فدا کرد. پدری که پیش از این اتفاق قرص خورده بود و قصد مردن داشت، وقتی دخترکش
را غرق خون روی زمین دید، شوکه شد. اشک ریخت و در لحظات آخر عمرش با گریه
اظهار پشیمانی کرد. اما اجل به او مهلت جبران نداد و یوسف پنجاه ساله جان باخت
تا خانواده‌ای از هم بپاشد.

پدر هانیهحمله پدر هانیه با کلنگ

یوسف و همسرش تازه دو هفته بود که با هم آشتی کرده بودند تا پای طلاق هم رفته بودند
اما وساطت ریش‌سفیدان فامیل باعث شد تا این زن و شوهر از طلاق منصرف شوند
اما این آشتی دو هفته بیشتر دوام نیاورد: «همسر یوسف درخواست طلاق داده بود.

گویا یوسف ابتدا قصد داشت همسرش را بکشد. صبح زود وقتی بچه‌ها خواب بودند به سراغ همسرش رفته و گویا از قبل قرص خورده بود. حالا نمی‌دانم قرص برنج بوده یا سیانور؛ می‌خواست هم به زندگی خودش پایان دهد و هم به زندگی همسرش. وقتی با کلنگ به سراغ همسرش می‌رود، ‌هانیه از خواب بیدار می‌شود و از میان در می‌بیند که پدرش دارد به مادرش حمله می‌کند.

ماجرای حمله پدر با کلنگ به دخترش

بلافاصله می‌رود و خودش را سپر می‌کند. درنهایت ضربه به سر او وارد می‌شود. مادرش می‌گوید همه چیز در یک لحظه رخ داد. بعد از آن یوسف وقتی دخترش را غرق در خون روی زمین می‌بیند اشک می‌ریزد. وقتی اورژانس می‌آید، او را در کنار دخترش می‌خوابانند و به بیمارستان منتقل می‌کنند. در راه گریه می‌کند و می‌گوید قصد کشتن دخترش را نداشته؛ حتی نمی‌خواسته به تار مویش آسیب بزند. آن‌قدر هول می‌کند و اشک می‌ریزد که ما حدس می‌زنیم شاید حتی پیش از اثرکردن قرص سکته کرده باشد.»

یوسف در مدتی هم که اعتیاد پیدا کرده بود دخترش را کتک نمی‌زد. به گفته بستگانش
او عاشق دخترانش بود: «آنها سه دختر و یک پسر ده ساله داشتند. دو دختر بزرگ‌تر
یوسف ازدواج کرده‌اند. ‌هانیه هفده ساله به همراه امیررضای ده ساله همراه
پدر و مادرشان زندگی می‌کردند.

پدر هانیهحمله وحشیانه پدر هانیه

یوسف آنها را خیلی دوست داشت. درواقع همسرش را هم دوست داشت؛ اما این اعتیاد از او مرد دیگری ساخت. او کار داشت. کارگر شهرداری بود. حتی یکی دو‌ سال هم به علت کارش به تهران آمدند و زندگی کردند. تازه به کوهدشت برگشته بودند. سه چهار ماه بود که دیگر سر کار نمی‌رفت. او وضع مالی خیلی بدی هم نداشت که بگوییم به علت فقر دست به چنین کاری زده بود. چون معتاد شده بود دیگر همه او را طرد کرده بودند. حتی همسرش هم از دستش خسته شده بود. برای همین دست به این اقدام زد؛ نه می‌توانست ترک کند و نه می‌توانست این رفتارها را تحمل کند.

رکنا

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
تصاویر خبری
بیشتر >
آرون گروپس