حال ناخوش این روزهای لوکیشن مدرسه”قصههای مجید”
مجید پسری اصفهانی که پدر و مادرش را از دست داده است به همراه مادربزرگش که او را بی بی صدا می زند, زندگی می کند. او به شعر و شاعری علاقه زیادی دارد و همین امر به همراه کنجکاوی زیادش باعث به وجود امدن دردسرهایی در مدرسه و محله برای او می شود. مهدی باقر بیگی و پرویندخت یزدانیان بازیگران اصلی این سریال اند. لوکیشن مدرسه قصه های مجید را در پرشین وی ببینید.
لوکیشن مدرسه قصه های مجید
حال ناخوش این روزهای لوکیشن مدرسه”قصههای مجید”
اینکه «قصههای مجید» هویتی کاملاً ایرانی دارد بیشتر بهساختار سینمایی سریال باز میگردد تا جوهر داستانی آن. نمیخواهم رابطهی این سریال را با قصههای آقای مرادی کرمانی انکار کنم، بلکه میخواهم بگویم که روایت آقای پوراحمد از «قصههای مجید» کاملاً متعلق به خود اوست. شکی نیست که این تنها یکی از صورتهای سینمایی متعددی است که داستانهای آقای مرادی کرمانی میتوانست به خود بگیرد. اگر «مجید» کرمانی بود و نه اصفهانی، چه روی میداد؟
بدون تردید جذابیت کار کمتر میشد، اما باز هم به جوهر سینمایی آن لطمهای وارد نمیآمد. کارهای پیشین آقای پوراحمد گواهی بر این مدعا هستند. او در شیوهی کار خویش استقلال دارد و مقلد سینمایی هیچ فیلمساز دیگری نیست، اما به هر تقدیر، کاری که او کرده است قابلیت شگفتانگیز سینما را در قبول فرهنگها و هویتهای گونهگون نشان میدهد.
آقای پوراحمد «جوهر سینما» را در اختیار دارد و این امری نیست که تصادفاً روی داده باشد؛ سینما به این آسانیها مسخر فرهنگهای دیگر نمیشود. در میان فیلمهایی که در سالهای اخیر اکران شدهاند تنها «نیاز» را میشناسم که به اندازهی «قصههای مجید» ایرانی بوده است، چرا که «نیاز» هم با تقرب به همان تکنیکی که آقای پوراحمد در اختیار دارد ساخته شده است. مهم همین تکنیک است که به فضا و هویت داستان امکان ظهور میدهد و اگرنه، چه بسیار داستانهای خوبی که در همین مرحلهی دگردیسی از بین رفتهاند.
در «فاصلهی بین سناریو و فیلم» یک مرحلهی دگردیسی وجود دارد. در این مرحله است که فیلم تعین پیدا میکند. الان برای تماشاگران سریال «قصههای مجید» بسیار دشوار است که مجید و یا بیبی را در چهرهای دیگر تصور کنند، اما این واقعیتی است که اگر «قصههای مجید» به دست هر کارگردان دیگری میافتاد، این دو شخصیت چهرههایی دیگر به خود میگرفتند و فیلم فضای دیگری پیدا میکرد. در این مرحلهی دگردیسی که «کرم ابریشم سناریو» به «پروانهی فیلم» تبدیل میشود، کارگردان همهکاره است. این اوست که به بیبی و مجید «موجودیتی سینمایی» میبخشد.
در دنیای داستان، مجید فقط یک اسم است که در کنار بیبی، که او هم موجودیتی فراتر از یک اسم ندارد، زندگی میکند. خوانندهی داستان مجاز است که چهرههای بیبی و مجید و فضای زندگی آنها را در عالم خیال بپرورد و بنابراین، این دو نفر میتوانند به تعداد خوانندگان قصههای خویش چهرههایی متفاوت پیدا کنند؛ چهرههایی مجرد که هرگز وضوح و تشخص عکسها و تصاویر را ندارند. اما وقتی مجید داستان، در چهره و رفتار هنرپیشهای که اکنون نقش مجید را بازی میکند انحصار مییابد، دیگر امکان تخیل از بیننده دریغ میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان ـ تسنیم