اعدام قاتل عاشق پیشه در زندان رجایی شهر!
اعدام قاتل عاشق پیشه
اعدام قاتل عاشق پیشه , ماجرای قتل دختر دانشجوی تهرانی همزمان با ناپدید شدن او در بیست و چهارمین روز
بهمن سال ۸۵ کلید خورد. زمانی که او از دانشگاه خارج شد و به خانه بازنگشت، خانوادهاش با حضوردر پلیس آگاهی تهران ناپدید شدن او را خبر دادند.
در پی اعلام مفقودی دختر دانشجو، پروندهای دراینباره تشکیل و تحقیقات برای
یافتن وی آغاز شد. با تحقیق از خانواده اش معلوم شد دختر گمشده خواستگاری
به نام «فرنام» داشته اما بهاعتقاد خانوادهاش او پسری نبوده که بتواند دخترشان را خوشبخت کند؛
به همین خاطر با این ازدواج مخالفت کرده بودند. همین سرنخ کافی بود تا ماموران به مرد ۳۵ ساله
مشکوک شوند و او بهعنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.
تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه مرد جوان با حضور در کلانتری ۱۳۸ جنتآباد تهران
خود را تسلیم و راز جنایت را فاش کرد. با تحقیقات اولیه معلوم شد او همان جوانی بوده
که پلیس در تعقیبش است. با بازداشت فرنام مشخص شد وی دختر مورد علاقهاش
را با ۳۸ ضربه چاقو کشته و جسد در خانهاش در غرب تهران است. ماموران به خانه او رفتند و در بازرسی آنجا با جسد دختر دانشجو روبهرو شدند.
با اعترافهای فرنام، او صحنه جنایت را بازسازی کرد و روانه زندان شد. پسر جوان مدعی بود
بیمار روانی است و بعد از دعوا با دختر مورد علاقه اش به او جنون دست داده و وی را کشته است.
این در حالی بود که کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسی سلامت روانی او نظر دادند
این متهم در زمان جنایت جنون نداشته است و سلامت روانی او تائید شد. مدتی بعد پرونده وی
به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و عامل جنایت پای میز محاکمه نشست.
والدین دختر دانشجو برای قاتل فرزندشان درخواست قصاص کردند.
جزئیات اعدام قاتل عاشق پیشه بعد از شش سال
متهم زمانی که پای میز محاکمه نشست در دفاع از خود گفت: سال ۷۹ من در جریان دعوا با مادر و خواهرم،
آنها را با ضربههای مرگبار چاقو از پای در آوردم. همان موقع بازداشت شدم و به زندان افتادم.
شش ماه در زندان بودم تا این که کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسی وضع سلامت روانی ام نظر دادند
دچار بیماری اسکیزوفرنی هستم. همین باعث شد با دستور دادگاه در بیمارستان روانی بستری شوم.
وی افزود: با حکم دادگاه به بیمارستان روانی منتقل شدم و یک سال در آنجا بستری بودم.
دخترخاله مقتول در آن بیمارستان بهعنوان روانشناس کار میکرد. دختر جوان که دانشجو بود
هر از گاهی برای دیدار او به بیمارستان میآمد. این رفت و آمدها باعث شد با او آشنا شوم.
من عاشق وی شده بودم و حال و روزم بعد از این آشنایی بهتر شده بود. بعداز یک سال که از بیمارستان مرخص شدم
این ارتباط و آشنایی ادامه داشت. من چون ریاضیام خوب بود به او ریاضی درس میدادم.
همین باعث آشناییام با خانوادهاش شد. ماجرای علاقهام را به خانوادهاش گفتم
و حتی از او خواستگاری کردم؛ ولی آنها زمانی که متوجه شرایط زندگیام و گذشته من شدند،
با ازدواج من با دخترشان مخالفت کردند. اما این باعث نشد از علاقهام به دخترشان کم شود.
چند ماه قبل میان ما اختلافهایی بر سر برخی مسائل بهوجود آمد. به او گفتم از رفتارش ناراحت میشوم
اما او توجهی نکرد. همین مساله باعث شد روز حادثه یکدفعه کنترل خودم را از دست بدهم
و او را با ضربات متعدد چاقو به قتل برسانم. به خاطر قتل او هرگز خودم را نمیبخشم
به همین خاطر از اولیای دم هم تقاضای بخشش ندارم و میخواهم قصاص شوم.
عامل جنایت بعداز محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد و بعداز آن این حکم از سوی قضات دیوان عالی کشور
تائید و برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. سرانجام با گذشت بیش از ده سال
از این جنایت، قاتل در زندان رجایی شهر کرج پای چوبه دار رفت و قصاص شد.
جام جم