بازداشت مظنون حادثه آتشین ساختمان مجیدیه

ساعت ۲۲:۲۴ شامگاه جمعه سوم بهمن ماه سال گذشته، حادثه آتشسوزی در ساختمان شش طبقهای در خیابان مجیدیه شمالی به
پلیس گزارش شد.
بعد از حضور پلیس و امدادگران آتشنشانی در محل و اطفای حریق، اجساد مردی ۲۸ ساله داخل آسانسور، زنی ۶۲
ساله و پسر بچهای چهار ساله روی پلهها کشف شد.
پس از حضور قاضی مدیر روستا، بازپرس ویژه قتل، تحقیقات نشان داد آتشسوزی از پارکینگ ساختمان شروع و به دیگر
طبقات سرایت کرده است.
کارشناسان آتشنشانی در بررسیهای بیشتر آتشسوزی را عمدی اعلام کردند و گفتند حادثه با پاشیدن مواد اشتعالزا و آتش
گرفتن خودروی بی ام و شروع شد و بعد از آتش گرفتن سه خودروی دیگر، به طبقات سرایت کرده است.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت یکی دیگر از مجروحان حادثه که مردی جوان بود به علت شدت سوختگی
روی تخت بیمارستان فوت شد.
رد پای یک مظنون
مردی که در این حادثه همسر و نوهاش را از دست داده بود، گفت: ساعت حدود ۲۲ و ۳۰ دقیقه
بود و در خانه نشسته بودیم که صدای فریاد به گوشم رسید.
وقتی در آپارتمان را باز کردم متوجه شعلههای آتش و دود در راهپلهها شدم.
بعد از این دیگر چیزی نفهمیدم و بیهوش شدم تا اینکه مأموران آتشنشانی مرا به بیرون از ساختمان بردند.
وقتی به هوش آمدم.
خیلی ترسیده بودم و حال خوبی نداشتم که فهمیدم همسر و نوهام فوت شدهاند.
وی ادامه داد: من از همسایه شنیده بودم که سرایدار قبلی ساختمان مدعی است از صاحب ملک طلبکار است و
تهدید کرده ساختمان را به آتش میکشد(dot)
حرفهای یکی دیگر از ساکنان ساختمان
یکی دیگر از شاهدان گفت : این
ساختمان متعلق به مردی به نام جمشید است.
او مدتی قبل مرد جوانی را به عنوان سرایدار استخدام کرده بود تا اینکه آنها با هم اختلاف پید ا
کردند و سرایدار از اینجا رفت.
امروز ساعت ۴ عصر بود که سرایدار به ساختمان آمد و به من گفت از جمشید طلبکار است و میخواهد
از او شکایت کند و اگر هم شکایت نکند، حتماً خودروی او را آتش میزند.
من او را نصیحت کردم و گفتم به عنوان میانجی حرف میزنم و او رفت تا اینکه روز حادثه متوجه
آتشسوزی ساختمان شدم.
تحقیقات بعدی پلیس نشان داد بعد از حادثه مرد سرایدار که در تهران مشغول به کار بوده محل کارش را
تغییر داده و به مکان نامعلومی گریخته است.
همچنین معلوم شد جمشید صاحب ملک هم بعد از حادثه از محل گریخته است.
بنابراین مأموران به جمشید و مرد سرایدار مظنون شدند و آنها را با دستور قضایی تحت تعقیب قرار دادند.
سرانجام مأموران پلیس جمشید را روز پنج شنبه ۲۴ اردیبهشت ماه و مرد سرایدار را روز شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه
شناسایی و دستگیر کردند(dot)
بدهکار نیستم
جمشید در بازجوییها گفت: چند ماهی مردی به نام فیروز که از اهالی یکی
از شهرستانهای شمال کشور است به عنوان سرایدار در ساختمان شروع به کار کرد.
وقتی فهمیدم او معتاد است با او تسویهحساب و اخراجش کردم تا اینکه فهمیدم او مدعی است از من طلبکار
است اما من به او بدهی نداشتم.
روز حادثه هم همسایهها گفتند که او تهدید به آتشسوزی کرده است(dot)
طلبکارم
فیروز هم در بازجوییها در ادعایی
گفت : من از سه سال قبل جمشید را میشناسم تا اینکه سه ماه قبل از حادثه مرا به عنوان
سرایدار ساختمانش استخدام کرد.
سه ماه برای او کار کردم که جمشید بدون اینکه دستمزدم را بدهد، مرا از محل کارم اخراج کرد.
پس از این هر روز که برای گرفتن طلبم به سراغش میرفتم مدعی بود که به من بدهکار نیست تا
جایی که به اداره پلیس رفتم و از او شکایت کردم.
روز حادثه دوباره پیش او رفتم اما مانند روزهای قبل پولی به من نداد.
عصر همان روز به ساختمان رفتم و به یکی از ساکنان ساختمان موضوع طلبم را گفتم و او هم قول
داد با میانجیگری طلبم را بگیرد.
پس از این من به خانه یکی از دوستانم رفتم تا اینکه روز بعد فهمیدم پسرم بیمار شده و به
شهرستان رفتم.
چند روز قبل به تهران برگشتم که دستگیر شدم.
وی در پاسخ به سؤالی که شما پیش یکی از اهالی ساختمان تهدید به آتشسوزی کردهاید، مدعی شد من چنین
حرفی نزدهام.
تحقیقات از متهمان به دستور قاضی مدیر روستا از سوی مأموران پلیس ادامه دارد.
جوان