جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

شکایت دختر از پسری که با دادن داروی بیهوشی باردارش کرد

تاریخ نشر :دوشنبه 16 آگوست 2010 اشتراک:
حوادث روز
مادر سینا گفت: ابتدا باید بچه ات را سقط کنی چون این بچه آبروی همه ما را خواهد برد.من به تو قول می دهم که خودم در کمتر از دو ماه شرایط ازدواج شما را فراهم کنم.تمام دنیا و آرزوهایم در او خلاصه شده بود و از صمیم قلب دوستش داشتم.من کاخ رویاهایم را با […]
شکایت دختر از پسری که با دادن <a href= داروی بیهوشی باردارش کرد" src="https://www.persianv.com/oldpostspic/675404631.jpeg" width="130" height="100" align="right" border="0" style="margin:0 auto" title="شکایت دختر از پسری که با دادن داروی بیهوشی باردارش کرد">مادر سینا گفت: ابتدا باید بچه ات را سقط کنی چون این بچه آبروی همه ما را خواهد برد.
من به تو قول می دهم که خودم در کمتر از دو ماه شرایط ازدواج شما را فراهم کنم.تمام دنیا
و آرزوهایم در او خلاصه شده بود و از صمیم قلب دوستش داشتم.
من کاخ رویاهایم را با خشت وعده های پسری بنا کردم که حاضر بودم قلبم را زیر پایش بگذارم و
جانم را برایش بدهم، اما او خیلی راحت فریبم داد و روسیاه و بدبخت شدم.
به گزارش خراسان المیرا ۱۶ سال سن دارد و برای اعلام شکایت از پسری جوان و خانواده اش همراه مادر
خود به کلانتری جهاد مشهد مراجعه کرده است.
او در بیان داستان زندگی اش گفت: مشکل من از دو سال قبل و زمانی که به بهانه درس خواندن
به خانه دوستم می رفتم و با او در خیابان ها پرسه می زدیم شروع شد.
یک روز با جوانی به نام سینا آشنا شدم و تعریف و تمجیدهای هم کلاسی ام از تیپ و قیافه
این پسر جوان مرا بیشتر شیفته و دلباخته اش کرد.
من در مدت کوتاهی به او وابسته شدم و ما تقریبا هر روز همدیگر را می دیدیم و یا با
هم صحبت می کردیم.
مادر سینا نیز از رابطه ما خبر داشت و چند بار تلفنی با هم صحبت کرده بودیم، اما یک روز
پسر مورد علاقه ام گفت خواهر بزرگش از تهران آمده است و می خواهد مرا ببیند.
با خوشحالی همراه او به خانه شان رفتم اما لحظه ای که به داخل آپارتمان رفتم متوجه شدم کسی در
خانه نیست.
سینا گفت: چند دقیقه منتظر باش الان مادر و خواهرم می آیند، آن ها رفته اند برای تو هدیه بخرند.
او با یک لیوان شربت از من پذیرایی کرد و چند دقیقه بعد سرگیجه عجیبی پیدا کردم.
پلک هایم سنگین شد و دیگر نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.
وقتی به هوش آمدم متوجه شدم داخل خودرو سینا هستم و او با گریه و التماس می گفت: تو همسر
آینده ام هستی و نگران مشکلی که به وجود آمده نباش ما خیلی زود با هم ازدواج می کنیم.
من با توجه به مشکلی که برایم به وجود آمده بود به خانه رفتم و این موضوع را از خانواده
ام مخفی نگه داشتم.دو ماه از این ماجرا گذشت و فهمیدم باردار شده ام.
من با سینا تماس گرفتم و گفتم با توجه به وضعیتی که به وجود آمده هر چه زودتر باید به
خواستگاری ام بیایی.
او هم پیشنهاد داد یک هفته بعد با مادرش در یک پارک قرار ملاقات بگذاریم و در این باره صحبت
کنیم.
دختر نوجوان اشک هایش را پاک کرد و افزود: آن ها سر قرار حاضر شدند و مادر سینا گفت: ابتدا
باید بچه ات را سقط کنی چون این بچه آبروی همه ما را خواهد برد.
من به تو قول می دهم که خودم در کمتر از دو ماه شرایط ازدواج شما را فراهم کنم.
آن ها با این وعده های شوم مرا با خودرو به خانه ای در حاشیه شهر بردند و عمل سقط
جنین را انجام دادیم.
اما با حال و روزی که داشتم به محض این که به خانه برگشتم مادرم متوجه غیرطبیعی بودن حالم شد
و من موضوع را برایش تعریف کردم.
ما بلافاصله به سراغ سینا و مادرش رفتیم، اما آن ها خانه خود را تغییر داده اند و هیچ شماره
و نشانی از آن ها نداریم.
المیرا در پایان گفت: از تمام دختران جوان خواهش می کنم از لبخند هوس و قول و قرارهای خیابانی دوری
کنند و در هر مسئله ای با پدر و مادر خود مشورت داشته باشند تا دچار مشکل نشوند.
گفتنی است، تحقیقات ویژه ای با توجه به ادعای دختر نوجوان و مادرش آغاز شده است و جست وجوهای پلیس
برای دستگیری متهمان پرونده ادامه دارد.
گردآوری:
برچسب ها:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
آرون گروپس