فجیع ترین کارهای کارگردان جوان با دختر عشق بازیگری
دختر جوانی که عاشق بازیگری بود در به در به دنبال کارگردانی می گشت تا او را به جلوی دوربین
ها ببرد و او در فیلم هایش نقش آفرینی کند اما خبری نداشت که زشت ترین کارهای کارگردان با
او هم زندگی امروزش و هم زندگی آینده اش خراب خواهد شد او که خبر نداشت با تعرض وحشتناک
کارگردان به او قرار است بی آبرو شود به محل کار کارگردان جوان رفت تا با تجاوزی که به او صورت
گرفته بود آبروی خود را ببرد . کارهای کارگردان با دختر جوان را در پرشین وی بخوانید.
فجیع ترین کارهای کارگردان با دختر جوان
پسر مدعی فیلمسازی که به اتهام تعرض به دختر جوانی دستگیر شده بود صبح چهارشنبه گذشته
در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه و به دو سال تبعید و ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد.
رسیدگی به این پرونده با شکایت دختری جوان از پسری که مدعی کارگردانی بود، آغاز شد و در پی
آن مأموران کلانتری، نیما را که متهم به تعرض بود دستگیر کردند. پس از تحقیقات تکمیلی متهم هفته
گذشته در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی عبداللهی محاکمه شد.
در ابتدا پس از توضیحات قاضی، شاکی پرونده به تشریح روز حادثه پرداخت و گفت: چندی پیش با نیما
که مدعی بود کارگردان است در پشت صحنه یک فیلم سینمایی آشنا شدم. پس از مدتی او عنوان کرد
که قصد دارد فیلمی بسازد و از من بهعنوان یکی از بازیگران آن استفاده خواهد کرد.
اما من به او اعتماد
نداشتم هربار به بهانهای از ارتباط با او فرار میکردم تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و گفت نقش اصلی
فیلمم را برایت در نظر گرفتهام و من به خیال اینکه فرصت خوبی ایجاد شده پذیرفتم و قرار شد برای
تنظیم قرارداد و صحبتهای اولیه به دفترش بروم.
وی ادامه داد: فردای آن روز قرار گذاشتیم و وقتی به محل موردنظر رفتم وقتی شرایط غیرطبیعی محل
موردنظر را دیدم قصد داشتم از آنجا خارج شوم که با زور به داخل خانه کشیده شدم و پس از آن از سوی
این شخص به من تعرض شد. بعد از آن هم در حالی که توان حرکت کردن نداشتم از من فیلم و عکس
تهیه کرد و با تهدید اینکه اگر این موضوع را برای کسی بازگو کنم تصاویرت را منتشر خواهم کرد، از
من خواست تا سکوت کنم.
بدترین کارهای کارگردان با دختر جوان
این دختر جوان افزود: بعد از خروج از خانه نیما، از ترس آبرویم به کسی چیزی نگفتم و در این مدت
بارها از او خواستم تا فیلم و عکس هایم را به من پس بدهد اما او هربار بهانهای میآورد تااینکه
بالاخره بعد از یکسال و نیم صبرم تمام شد و تصمیم گرفتم موضوع را با پلیس در میان بگذارم.
در ادامه متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: این خانم دروغ میگوید. او بعد از آشناییمان
شمارهام را گرفت و در تماسهایی مکرر عنوان کرد که عاشقم شده و تمایل دارد که با من ارتباط
بیشتری داشته باشد اما من پیشنهادات بیشرمانه او را قبول نمیکردم تا اینکه او آدرس خانهمان
را پیدا کرد و آن شب قصد داشت با ترفندی وارد خانه ما شود و با من ارتباط برقرار کند.
همان زمان من بیرون از ساختمان بودم و زمانی که برگشتم دیدم که او زنگ یکی از همسایهها را
زده و وارد ساختمان شده و قصد دارد من را به زور وارد آپارتمانم کند که با مقاومت من و مداخله
همسایهها پلیس وارد قضیه شد و او را تحویل گرفت و در واقع من از این خانم شاکی بودم اما
حالا میبینم جای شاکی و متهم عوض شده است. من از این خانم که چنین اتهامهایی به
من زده شکایت دارم و مدارک متعددی برای اثبات ادعایم وجود دارد.
پس از اظهارات شاکی و متهم، دادگاه وارد شور شد و متهم را به دو سال تبعید و ۹۹ ضربه
شلاق تعزیری محکوم کردند.
خبرآنلاین