فحاشی همسایه باعث شد تا مرد جوان شاهرگ همسرش را بزند
اتفاقات ناگواری در بین خانواده ها اتفاق می افتد فحاشی همسایه بکی از این اتفاقات وحشتناک است که در بین آن ها رخ داده است شوهر عصبانی پس از این فحاشی کردن ها تصمیم گرفت تا همسر جوان را به طرز وحشیانه ای به قتل برساند تا از دست فحاشی های او خلاص شود این اتفاق نشان می دهد عدم کنترل عصبانیت باعث می شود تا مشکلات بسیار زیادی برای افراد به وجود آید . جزئیات بیشتر درباره این خبر را در پرشین وی بخوانید
قتل ناموسی در پی فحاشی همسایه
زن و مردی که در جریان دو پرونده جداگانه به اتهام قتل همسرانشان بازداشت شدهاند در حالی
پای میز محاکمه حاضر شدند که فرزندان آنها برایشان درخواست قصاص کردهاند.
اولین پرونده از ۲۸ دیسال۹۶ با قتل زن ۵۰ساله به نام نادره در جریان درگیری با شوهرش در خانهشان
در بزرگراه محلاتی تهران به جریان افتاد.
عامل قتل شوهر ۵۸ساله مقتول بود که پرویز نام داشت. او که همسرش را با ضربات چاقو به قتل
رساندهبود بعد از بازسازی صحنه جرم روانه زندان شد و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه
یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم از زندان اعزام شد و مقابل هیئت
قضایی در همان شعبه به ریاست قاضی حشمتیان قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه،
پسران مقتول درخواست قصاص کردند، اما با تلاش هیئت قضایی آنها اعلام کردند راضی به
دریافت دیه هستند، ولی در صورتیکه پدرشان حاضر به پرداخت دیه نباشد برای او درخواست
قصاص دارند با این حال فعلاً خواستهشان قصاص است.»
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: «در طول زندگی بارها با همسرم به
خاطر اختلافاتی که داشتیم درگیر شده بودم، اما این درگیریها از چند ماه قبل به خاطر اختلاف
من با داماد باجناقم شدت گرفته بود.» متهم ادامه داد: «چند ماه پیش عروسی خواهرزاده
همسرم بود.
او میخواست به جشن عروسی برود، اما من قبول نکردم در آن مراسم شرکت کنم. این شد
که با هم درگیری لفظی پیدا کردیم، اما همسرم بدون من به جشن عروسی رفت. این گذشت
تا اینکه آخرین بار همسرم دوباره تصمیم گرفت به خانه خواهرش برود که مخالفت کردم به همین
خاطر با هم درگیر شدیم و در آن درگیری همسرم به من فحاشی کرد.
قتل در پی فحاشی همسایه
چند بار از او خواستم آرام باشد، اما بیفایده بود و او همچنان داد و فریاد میکرد.» متهم در خصوص
قتل گفت: «به اتاق خواب رفتم تا همسرم آرام شود، اما او دوباره فحاشی کرد و آبرویم را جلوی
همسایه برد. این شد که کنترل اعصابم را از دست دادم و با کارد میوه خوری یک ضربه به گردنش
زدم.»
او در خصوص درخواست فرزندانش گفت: «قبل از حادثه زمین کشاورزی داشتم که آنرا فروختم
و به پسرانم دادم. پولی برای پرداخت دیه ندارم اگر آنها قبول میکنند همان پول زمین را به جای
دیه قبول کنند.» در پایان هیئت قضایی وارد شور شد با توجه به مخالفت اولیایدم با پیشنهاد
پدرشان، متهم به قصاص محکوم شد.
درخواست قصاص برای نامادری
دومین پرونده در ۴ دی سال۹۷ با قتل مرد میانسالی در یک منزل مسکونی حوالی خیابان کوهسار
تشکیل شد. عامل قتل سارا ۳۶ساله بود که در جریان درگیری شوهر ۵۴سالهاش، یحیی را خفه
کرده بود. سارا در توضیح به مأموران گفت: «با شوهرم ۱۸سال اختلاف سنی داشتم. او یک دختر
داشت که بعد از طلاق از همسرش با من ازدواج کرد. ما صاحب دو دختر ۱۴ و ۸ ساله شدیم، اما
همیشه با هم درگیر بودیم. آخرین بار وقتی درگیری بالا گرفت او نفسش گرفت و روی مبل افتاد.
من که به شدت عصبانی بودم با روسری او را خفه کردم.»
بررسی ماجرای فحاشی همسایه
با اقرارهای متهم وی روانه زندان شد و پرونده با کامل شدن تحقیقات به شعبه چهارم دادگاه کیفری
یک استان تهران فرستاده شد و هفته گذشته روی میز هیئت قضایی قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت
جلسه دو دختر مقتول اعلام گذشت کردند، اما دختر بزرگ مقتول برای نامادریاش درخواست قصاص
کرد.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و با اقرار به جرمش ماجرا را شرح داد. او در توضیح گفت: «شوهرم
بازنشسته بود به همین دلیل بیشتر اوقات در خانه بود. او اخلاق خوبی نداشت و عصبی بود به همین
خاطر از او خواستم برای خودش کاری دست و پا کند تا خیلی در خانه نباشد، اما قبول نمیکرد و
همین باعث شده بود بدخلقیهایش بیشتر شود.» متهم ادامه داد: «روز حادثه دختر کوچکم از
او خواست تا با هم درس کار کنند،
اما شوهرم حوصله این کار را هم نداشت و شروع به فحاشی و کتک زدن دخترم کرد. این رفتارش
باعث شد به او اعتراض کنم، اما او مرا هم کتک زد. همین باعث شد درگیری بالا بگیرد و از آنجائیکه
مقتول تنگی نفس داشت روی مبل افتاد. من که طاقتم تمام شده بود و به شدت عصبانی بودم
روسری را برداشتم و دور گردنش پیچاندم که یک لحظه متوجه شدم نفس نمیکشد.»
متهم در آخر گفت: «باور کنید قصد قتل نداشتم، اما رفتارهای شوهرم باعث شده بود کنترلی روی
اعصابم نداشته باشم و تصمیم اشتباه بگیرم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
جوان