۱۰ سال فراری بودن متهم قتل زن صیغه ای
مرد میانسال که همسر صیغه ای خود را با دختر جوانی که داشت قبول کرده بود وقتی متوجه اعتیاد
همسرش شد به شدت از دست او عصبانی شد و او را به ناخواسته به قتل رساند فراری بودن متهم به
مدت ده سال به خاطر قتل همسر صیغه ای خود باعث شد تا او شبانه روز خواب دستگیری و اعدام
را ببیند و هر شب را با کابوس به سر کند این باعث شد تا با کاری بسیار احمقانه لو برود و زندانی
شد . ۱۰ سال فراری بودن به خاطر قتل زن صیغه ای را در پرشین وی بخوانید. فراری بودن متهم را در
پرشین وی بخوانید.
۱۰ سال فراری بودن متهم به خاطر قتل همسر صیغه ای
بیستم اسفند سال ۸۷، زن جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن خواهر ۳۸ سالهاش بهنام
کبری خبر داد. با این گزارش تیم ویژهای از کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند اما هیچ ردی از زن جوان
وجود نداشت.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه پلیس دریافت زن گمشده مدتی قبل صیغه مردی بهنام «فریبرز» شده
و او نیز به شکل عجیبی ناپدید شده است. در حالی که کارآگاهان بهدنبال ردی از این مرد بودند، ۱۰
سال پس از این ماجرا خودروی مقتول را دریکی از شهرستانها کشف کردند. با شناسایی صاحب
خودرو مشخص شد او، خودرو را از مردی بهنام «فریبرز» خریده است.
همین سرنخ کافی بود تا شوهر صیغهای مقتول ردگیری و سرانجام در یکی از شهرهای غربی کشور
دستگیر شود.متهم در حالی که تصور نمیکرد پس از ۱۰ سال، ردپای او در قتل «کبری» پیدا شود
، وقتی خود را در برابر شواهد پلیسی دید لب به اعتراف گشود وپرده از راز جنایتش برداشت.
با این اعتراف، کیفرخواست پرونده با موضوع قتل عمد صادر و موضوع برای رسیدگی به شعبه
یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی هدایت رنجبرو با حضور قاضی یزدانپور ارسال شد.
در ابتدای جلسه اولیای دم خواستار اشد مجازات برای متهم شدند. سپس متهم پای میز محاکمه
ایستاد تا به سؤالات قضات پاسخ دهد.
با مقتول چه نسبتی داری؟
حدود سال ۸۴ با مقتول ازدواج موقت کردم.
پایان فراری بودن متهم
چرا او را کشتی؟
پس از مدتی از ازدواجمان متوجه اعتیادش شدم و سر همین موضوع اختلاف پیدا کردیم. روز
حادثه مواد مصرف کرده بود و سر اینکه میخواست تعطیلات نوروز با دخترش به شهر دیگری
برود با هم درگیر شدیم که او داد و فریاد راه انداخت. من هم برای اینکه ساکتش کنم، دستم
را جلوی دهانش گذاشتم که بیهوش شد و روی زمین افتاد. اول فکر کردم به خاطر مواد خوابش
برده اما وقتی بیشتر بررسی کردم دیدم نفس نمیکشد و مرده است.
به کسی خبر ندادی؟
دست وپایم را گم کرده بودم، سوئیچ ماشین کبری را برداشتم و جسد را داخل خودرو گذاشتم.
بشدت ترسیده بودم. نمیدانستم چه کار کنم. به همین دلیل جسد را به اطراف بیابانهای
آتشگاه بردم و همانجا با یک دبه بنزین آتش زدم.
چرا جسد را سوزاندی؟
ترسیده بودم و می خواستم اثری از جسد باقی نماند. نمیدانستم چه کار کنم فقط خودرو
را برداشتم ومتواری شدم.
در این ۱۰ سال چطور زندگی میکردی؟
زندگی نداشتم. عذاب وجدان رهایم نمیکرد و مدام کابوس میدیدم.
آیا فکر میکردی روزی دستگیر شوی؟
حتی تصورش را هم نمیکردم اما حالا برای هر مجازاتی آماده ام…
پس از پایان اظهارات متهم قضات وارد شور شده و با استناد به اسناد پرونده و گزارش پزشکی
قانونی، متهم را بهدلیل جراحات منجر به مرگ به حبس و به اتهام قتل عمد به قصاص محکوم کردند.
خبرآنلاین