ناگفته های محکوم ربایی اعجاب انگیز از بالای چوبه دار!!
۱۳۸۸/۱۰/۱۳ ۱۹:۲۷:۵۰ تاریخ نشر : 1388/10/13 19:27:50


قلمداد کرد.این ماجرا ناگفته هایی داشت که به خاطر شرایط حاکم بر سیرجان پس از اجرای حکم نیمه تمام اعدام
، منتشر نشد

بالای چوبه دار ایسکانیوز: محکوم ربایی از بالای چوبه دار در سیرجان را به عبارتی می توان اعجاب انگیزترین ماجرای
جنایی سال ایران قلمداد کرد.
این ماجرا ناگفته هایی داشت که به خاطر شرایط حاکم بر سیرجان پس از اجرای حکم نیمه تمام اعدام ،
منتشر نشد.ربودن دو اعدامی از بالای چوبه دار اما چگونه کلید خورد؟ خبرنگار گروه حوادث ایسکانیوز در سیرجان که شاهد
اجرای حکم بود گزارش مفصلی از اعجاب انگیزترین ماجرای جنایی سال ایران ارائه داده است.
*دوشنبه ۳۰ آذر خبر اجرای حکم اعدام دو دزد مسلح در ملاء عام ۲۴ ساعت پیش تر در سطح شهر
می پیچد.برای اطلاع از صحت خبر با مسئولان قضایی تماس می گیرم که آن را تایید می کنند.پس از دستگیری
دزدان مسلح ، دو مرحله با آنان گفت و گو کرده بودم و خودم را برای یک روز سخت کاری
آماده می کنم.
*ساعت ۴ بامداد سه شنبه ، اول دی با این که قرار است حکم اعدام ساعت هفت بامداد اجرا شود
اما ۱۵ نفر از ساعت چهار در نقطه مورد نظر جمع شده اند.این نشان می دهد که قرار است جمعیت
زیادی بیاید.
* ساعت ۶ بامداد جمعیتی که برای دیدن اجرای حکم اعدام آمده رو به افزایش است اما هنوز شمارشان قابل
توجه نیست.
ماموران در محل مستقر شده اند و چوبه دار به بلندای چهار متر رسیده است اما هنوز طناب را به
آن متصل نکرده اند.
*ساعت ۶:۳۰ افرادی که به نظر می رسد اقوام و دوستان اعدامیان هستند در محل تجمع کرده اند.حزن و اضطراب
در چهره های آنها کاملا مشهود است.۱۵ نفر از ماموران در محل هستند و بقیه نیروها به خاطر سرمای شب
یلدا در خودروها.
هنوز از طناب دار خبری نیست.رفت و آمد خودروها تا چند متری چوبه دار به راحتی انجام می شود.فضا از
نظر حفاظتی آن قدر ضعیف است که لحظه ای شک می کنم نکند محل اعدام جای دیگری است و اینجا
به صورت نمایشی تدارک دیده شده ! شماری خودروی شخصی در فاصله ۱۵ تا ۲۰ متری چوبه دار بدون هیچ
مانعی متوقف شده اند.محوطه اجرای حکم بدون هرگونه حفاظ است و شاهدان ، توان هر حرکتی را دارند.
*ساعت ۷ با این که ساعت مقرر برای مجازات فرا رسیده اما هنوز نه از اعدامیان خبری است و نه
از طناب دار.خودروهای شخصی هم تا محل اجرای حکم به راحتی رفت و آمد دارند.شمار حاضران زیاد شده و به
بیش از ۱۰۰۰ نفر رسیده است.۱۰ – ۱۵ مامور در مقابل شاهدان ایستاده اما جمعیت حاضر به ویژه اقوام اعدامیان
چند متری وارد محوطه خاکی محل اجرای حکم شده اند و پلیس ، آنان را به عقب هدایت می کند.
*ساعت ۷:۱۵ جمعیت حاضر با سرعت زیادی رو به افزایش است.شمار ماموران اما همان است که بود.این میزان نیرو جوابگوی
جمعیتی که تا دقایقی دیگر بیش تر هم می شوند نیست.ماموران تازه به یاد بستن طناب دار افتاده اند.فرمانده آنان
طنابها را بررسی می کند.یکی از طنابها را هم مامور آتش نشانی می بندد ! مردم زیر لب زمزمه می
کنند.فضا به نظر ملتهب می آید.شاهدان هر چند دقیقه یکبار چند قدمی به سمت چوبه دار پیشروی می کنند اما
پلیس ، آنان را به عقب می راند.به خود می گویم در چنین شرایطی اگر افرادی بخواهند اغتشاش کنند و
اعدامیان را فراری دهند چه می توان کرد ؟ این شمار نیرو به حتم نمی تواند جمعیت حاضر را کنترل
کند.
افکار منفی را به سرعت از ذهنم پاک می کنم و با خود می گویم حتما مسئولان مربوط تدابیری اندیشیده
اند وگرنه محال است در چنین وضعیتی دزدان مسلح را برای اعدام بیاورند.
*ساعت ۷:۳۰ مسئولان و در راس آنان دادستان ، رئیس دادگاه انقلاب و قاضی اجرای احکام کیفری وارد محوطه می
شوند.طناب دار آماده شده اما با آنچه ما از چوبه دار شنیده و دیده ایم کاملا متفاوت است.فرمانده پلیس سیرجان
هم که تقلای زیادی برای اجرای حکم به نحو احسن دارد توضیحاتی به دادستان می دهد.
مردم موبایلها را برای عکاسی و تصویربرداری آماده کرده اند.بعضی ها هم دوربین های خانگی را به همراه آورده اند
و بدون هیچ ممانعتی در حال فیلمبرداری هستند.بعضی ها از سرما می لرزند و با بخار دهانشان دستانشان را گرم
می کنند.جمعیت به ۱۵۰۰ نفر رسیده است.گزارش ایسکانیوز می افزاید ، در میان آنان دانش آموزان و حتی کودکان دو
تا سه ساله هم دیده می شود.در آن بین ، چهره مضطرب زنان ، نظرم را بیش تر جلب می
کند.
*ساعت ۷:۴۰ دو اعدامی که دستانشان از پشت بسته شده و پاهایشان با زنجیری نیم متری به هم متصل است
از خودروی پلیس پیاده می شوند.اینجا فرضیه نمایشی بودن صحنه از بین می رود و مطمئن می شوم جانیان در
همین مکان نامناسب [از نظر حفاظت] اعدام می شوند.
چشمانشان باز است.یکی از آنان به زمین می خورد.چند لحظه ای دو اعدامی سرگردانند.با این که مردم می دانند این
افراد اشراری هستند که دو سال امنیت و آرامششان را به هم زده بودند اما دلشان به رحم می آید.این
قلب رئوف ایرانیان ، زبانزد خاص و عام است.
پلیس تازه به یاد می آورد که باید چشمان دو اعدامی را ببندد.این کار با بستن دو شال گردن به
روی چشمان آنان انجام می شود اما مجرمان به راحتی جمعیت را می بینند و یکی از آنان دست بسته
خود را برای دوستانش تکان می دهد.
اعدامیان به سمت چوبه دار هدایت می شوند اما تقلا می کنند و با حرکت و سخنان خود ، احساسات
حاضران را تحریک کنند.
فاصله آنان تا چوبه دار به کندی طی می شود.خانواده های اعدامیان بی تابی و سر و صدا می کنند.آنان
تا چند متری محل اجرای حکم جلو آمده اند و ماموران توان بازگرداندن حاضران را ندارند.
فضا به گونه ای است که هر لحظه امکان تهاجم نزدیکان اعدامیان و دیگر افراد حاضر وجود دارد.اصلا لحظه به
لحظه فضای موجود به سمتی می رود که این حرکت انجام شود اما باز هم اطمینان دارم تدابیری برای مقابله
با این موضوع احتمالی اندیشیده شده است.متن حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب کرمان که به تایید دیوان عالی کشور
رسیده از بلندگوی سیار خوانده می شود.
*ساعت ۷:۴۵ نیروهای حاضر در صحنه از بالا بردن اعدامیان اکراه دارند و هر یک این کار را به دیگری
می سپارد.کاملا مشخص است که کسی از قبل موظف به این کار نشده.بالاخره اعدامیان با ۴۵ دقیقه تاخیر در زیر
چوبه دار و بالای یک خودروی نیسان قرار می گیرند.آنان به راحتی داد و فریاد می کنند و با اقوام
خود سخن می گویند.
یکی از محکومان با صدای بلند ناسزا می گوید.ولوله ای برپا می شود.یکی از اعدامیان نمی گذارد حلقه را به
گردنش بیندازند و فریاد می زند «به من نزدیک نشو .
من با پای خودم پای چوبه دار آمدم خودم هم طناب را به گردنم می اندازم!» جالب این که ماموران
هم حرف شنوی می کنند و عقب می روند.مدت زمان اجرای حکم خیلی طولانی شده است.با این که مسئولان قضایی
با اقتدار کامل در مقابل اعدامیان ایستاده اند اما با نگاهی گذرا به مردم و فضایی که در آنجا حاکم
است به خود می گویم باید از صحنه دور شوم.
کاملا مشخص است با حلق آویز شدن اعدامیان ، حاضران مثل بشکه باروت منفجر می شوند.گویی مسئولان هم همین مسئله
را درک کرده اند اما راهی جز اجرای حکم ندارند.از آنان فاصله می گیرم و در مکانی دورتر روی یک
بلندی می ایستم.نکته جالب دیگر این که مشخص نیست چه کسی باید خودرو را از زیر پای اعدامیان جدا کند.همه
از این کار خودداری می کنند.سرانجام یکی سوار می شود.با هدایت خودرو به جلو سر و صدای اعدامیان ساکت و
سر و صدای مردم بلندتر می شود.
*چند ثانیه پس از اجرای حکم باران سنگ به طرف مسئولان حاضر سرازیر می شود.آنان چاره ای جز فرار از
صحنه ندارند.در عرض چند ثانیه همه چیز به هم می ریزد.پلیس ، تیر هوایی شلیک می کند اما فایده ندارد.در
یک چشم به هم زدن به ناگاه زنی نسبتا جوان را می بینم که خود را به اعدامیان می رساند
و زیر پایی یکی از آنان را بالا می برد.او به تنهایی سعی در نجات محکومان دارد.
در قسمت دیگری از محوطه و دورتر از چوبه دار ، چند نفر با سنگ و آجر به جان خودروهای
پلیس افتاده اند.کسانی هم که سنگ نمی زدند و تخریب نمی کردند فقط تماشاچی بودند.
به ناگاه به خود می آیم.به طرف چوبه دار می نگرم اما نه تنها اثری از اعدامیان نیست بلکه چوبه
دار هم واژگون شده است.نیسانی هم که زیر پای اعدامیان بود در شعله های آتش می سوزد.سناریویی که امکان کلید
خوردن آن پیش از اجرای حکم هم وجود داشت و به نظر نمی رسید برنامه ریزی شده باشد.
*ساعت ۹:۴۵ خبرگزاری ها خبر ربوده شدن دو اعدامی در سیرجان را روی صفحه اصلی خود قرار داده اند.خارج نشینان
هم به سلیقه خود به انعکاس بمب خبری سیرجان می پردازند.فضای شهر تحت تاثیر ماجرای اعجاب انگیز امروز است و
وقایع با روایت های مختلف میان مردم رد و بدل می شود.
*ساعت ۱۳:۳۰ حالا خبر دستگیری اعدامیان و عاملان فرار آنان ، دهان به دهان می پیچد و شهر ، آرام
تر می شود.قرار است اجرای حکم اعدام برای دومین بار در همان مکان و در حضور مردم اجرا شود.جمعیت زیادی
در محل حاضر شده اند اما بعضی ها همچنان ناراضی اند.
*ساعت ۱۶:۳۰ از اعدام ، خبری نیست و نیروها از محل رفته اند.جمعیت هم متفرق شده و فقط چند نفری
در کنار لاشه سوخته یک گاری که با آن موتورهای توقیف شده را حمل می کنند با هم سرگرم گفت
و گو هستند.خبر می رسد چند نفر در تیراندازی امروز کشته شده اند با دوستانم که در بیمارستان مستقر هستند
تماس می گیرم و آنان خبر را تایید می کنند.
*ساعت ۲۲ از کرمان خبر می رسد تبهکاران مسلحی که طی دو سال با ۳۶ فقره دستبرد ، چتر ناامنی
در شهر پهن کرده بودند در کرمان به دار مجازات آویخته شده اند.قرار است جنازه های آنها در قطعه معدومان
در جاده «جوپار» دفن شود.
*یکشنبه ۱۳ دی پس از گذشت دو هفته از ماجرای مرگبار ، هنوز این سوال در ذهنم بی جواب مانده
که چرا نباید علاج واقعه پیش از وقوع کرد ؟ ******************* دو مرد خطرناک به نام های «اسماعیل» و «محمد»
که به جرم دستبرد مسلحانه به یکی از بانک های نجف شهر ، شرارت ، ایجاد وحشت و ….
در سیرجان – از توابع استان کرمان – بازداشت شده بودند به اعدام در ملاء عام محکوم شدند.
حکم اشد مجازات این دو جنایتکار به تائید دیوان عالی کشور رسید و آنان ساعت هشت بامداد سه شنبه در
حضور شمار زیادی از بستگانشان به پای چوبه دار برده شدند.با آغاز لحظه شماری برای اجرای حکم ، بستگان «اسماعیل»
و «محمد» با اغتشاش و فحاشی ، مکان مورد نظر را سنگباران کردند.پلیس نیز با شلیک تیر هوایی و گاز
اشک آور ، سرگرم متفرق کردن مردم شده بود که شماری از بستگان اعدامیان از این فرصت سوء استفاده کردند
و آنان را نیمه جان ربودند.
به دنبال این ماجرای اعجاب انگیز ، دو نفر از مهاجمان کشته و ۲۵ نفر زخمی شدند.سپس ماموران تدابیر گسترده
امنیتی را در دستور کارشان قرار دادند و ساعاتی بعد ۱۴ نفر از عاملان اصلی اجرای نقشه محکوم ربایی را
به همراه «اسماعیل» و «محمد» در روستای «اکبرآباد سلیمانی» و محور «سیرجان – بندرعباس» دستگیر کردند.
پرونده زندگی دو محکوم خطرناک ، تحت شرایط فوق امنیتی بسته شد و این در حالی است که چند نفر
از زخمیان همچنان در بیمارستان بستری هستند.