داستان ضرب المثل جالب ، شتر دیدی ، ندیدی

برخی از ضرب المثل فارسی، به دلیل کاربرد زیادی که دارند جزو ضرب المثل های معروف به حساب می آیند. یکی از این مثل ها ضرب المثل شتر دیدی ندیدی است. اگر یک نفر از رازی خبردار باشد و سخن گفتن درباره آن راز ، باعث زحمت و گرفتاری خودش با دیگری بشود به او میگویند شتر دیدی ندیدی.
ضرب المثل شتر دیدی ندیدی
مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد. سراغ شتر را از او گرفت.
پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله.
پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله.
حالا بگو شتر کجاست ؟پسر گفت من شتری ندیدم.
مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی
برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد.
داستان ضرب المثل شتر دیدی ندیدی
قاضی از پسر پرسید.اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟
پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزه های یک طرف
را خورده بود.فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بود.
بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است.و چون مگس شیرینی دوست
دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده
است.
قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد.پس
از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی !!
این مثل هنگامی کاربرد دارد که پرحرفی باعث دردسر می شود . آسودگی در کم گفتن است
و چکار داری که دخالت کنی ، شتر دیدی ندیدی و خلاص .
کودکان