داستان ضرب المثل تا نخورم نخسبم
امروز می خواهیم داستان ضرب المثل قدیمی را بخوانیم . این مثل بیشتر حکایت تازه عروسی است که عادتی از کودکی داشت. برخی عادات تا همیشه با انسان همراه است. داستان ضرب المثل تا نخورم نخسبم را در پرشین وی بخوانید.
ضرب المثل تا نخورم نخسبم
این قصه در یزد ضربالمثل است و اگر بچهای کرکر کند، مادرش به او
میگوید: «هان، تو هم کارونه دختره کردی که میگفت: تا نخورم نخسبم».
یه روزی بود و یه روزگاری، یه زنی بود و یه دختر داشت.دختر از کودکی عادت کرده بود که هروقت
میخواست بخسبد باید یه مشت بخورد، و هر موقع که کتک یا مشت نمیخورد نمیخسبید و میگفت: «تا نخورم نخسبم!»
زد و این دختر بزرگ شد و به سن عروسی رسید.عروس که شد و او را به خونه بخت بردند،
شب که میشد چادر نمازش را سر میکرد و کنار اطاق مینشست، بیچاره شوهر که خبری نداشت هی به زنش
میگفت: «برخیز، برو بخسب»
زن جواب میداد: «تا نخورم، نخسبم!» مرد بیچاره انواع و اقسام خوراکیها را پهلویش میگذاشت ولی
او تا صبح همینطور چادر به سر، کنار اطاق مینشست، صبح دوباره رو میشد و به کارهای خانه میپرداخت.چند شب
و روزی به همین ترتیب گذشت.شوهر هم خیلی ناراحت بود که چرا زنش نمیخوابد، یک روز شوهر قضیه را به
مادر و خواهرش گفت.مادر و خواهر مرد چادر چاقچور کردند و به خانه مادرزن رفتند و گفتند: «یعنی چه؟».دختر شما
شبها ذکر زبانش این است که: «تا نخورم نخسبم!».
داستان ضرب المثل ها
مادرزن گفت: «امشب وقتی چادرش را سر میکند و کنار اطاق مینشیند یه مشت به گرده او بزنید، اووخ میخسبد».شب
شوهر همین کار را کرد، دید بله زنش فوری چادرش را کنار گذاشت و به رختخواب رفت و خوابید.
آنچه جزو علم و دانش آن زمان محسوب نمیشد اخلاقیات و اصول اخلاقی و آراء معنوی جامعه بود. علیرغم بیتوجهی به این مهم، از بدو تشکیل اجتماعات شهری و تمدنهای باستانی، حتی قبل از ظهور ادیان بزرگ، انسانها به ضرورت اخلاق و ادبیات و فرهنگ وابسته به آن پی برده و به اهمیت آن در زندگی خود، آگاهی داشتند. امثال و حکم نیز قبل از طبقهبندی علوم و قرنها پیش از ظهور فلاسفه، وجود داشتهاست.
انسان اجتماعی، از تشخیص میان خوب و بد عاجز نبودهاست و بر اساس تجربه و برخورداری از اساطیر و داستانهای موجود، طبق نیاز و شرایط خود، به ساختن ضربالمثل وعبارات و اصطلاحات اخلاقی پرداختهاست. افکار سقراط در توسعه و رشد اخلاق نقش عمده دارد. وی اخلاق را مهم تر از سایر بخشهای علوم و به طور کلی فلسفه نظری میداند. سیسرو گفتهاست که سقراط فلسفه را از آسمان به زمین آورد.
آی کتاب ـ ستاره