غزل شماره ۳۳۰ حافظ : تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
غزل شماره ۳۳۰ حافظ به همراه تعبیر و تفسیر آن را در پرشین وی بخوانید
فال حافظ اصلی از دیوان حافظ شیرازی با معنی و تفسیر کامل
غزل شماره ۳۳۰ حافظ شیرازی : داغ زلف
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
بر آستان مرادت گشادهام در چشم
که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم
چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله
که روز بیکسی آخر نمیروی ز سرم
غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
به هر نظر بت ما جلوه میکند لیکن
کس این کرشمه نبیند که من همینگرم
به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد
ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم
معنی و تعبیر غزل شماره ۳۳۰ حافظ شیرازی
ای صاحب فال ، غمها و غصه های روزگار را مخور که تمام نشدنی است و هیچ چیز ارزش آن را ندارد که زندگی را برای خود حرام گردانی ، کمی از تفکرات و نگرانیهای بیهوده پرهیز کن و در عوض به فکر کار و کوشش باش که واقعیت زندگی استفاده از لحظه ها و زمان است و خوشا به حال کسی که در این دو روز عمر از ثانیه ها هم به بهترین نحو ممکن استفاده می کند.
غزل شماره ۳۳۰ حافظ با صدای سهیل قاسمی:
فایل صوتی غزل شماره ۳۳۰ حافظ
فاتحهای برای حافظ شیرازی بخوان و با خود جملات زیر را زیر لب زمزمه کن:
ای حافظ شیرازی!
تو محرم هر رازی!
تو را به خدا و به شاخ نباتت قسم میدهم که هر آنچه صلاح و مصلحت من را در آن می بینی برایم آشکار سازی و آرزوی مرا برآورده سازی و من را به موفقیت برسانی .
برای گرفتن فال حافظ کلیک کنید
.
.
فال مجدد حافظ
.
.