سه شنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

ضرب المثل

داستان ضرب المثل محتسب در بازار است

افرادی که قبل از ما زیسته اند عاقبت بسیاری از انسان های خوب و بد را دیده اند و همین باعث شده است تجربیات خود را در قالب داستان هایی به دست آیندگان برسانند تا عبرت گیرند.

ضرب المثل های خارجی به همراه تفسیر

اگر شما هم عاشق فرهنگ های ملل مختلف هستید یکی از بهترین راه ها برای آشنایی با فرهنگ مردم جهان عبارت های کوتاه و یا همان ضرب المثل هایی هستند که مردم جهان در منطقه ای که زندگی می کنند استفاده می کنند.

داستان ضرب المثل به هزار و یک دلیل

ضرب المثل ها در بین مردم سالهای سال و دهان به دهان بازگو می شود و تکرار می شود تا به نسل های بعد می رسد. یکی از بهترین روش های گفتگو تفهیم مطلب با یک عبارت کوتاه به نام ضرب المثل است که در همه دنیا کاربرد دارد.

داستان ضرب المثل کار بوزینه نیست نجّاری

ریشته تاریخی بسیاری از مثل ها از آداب و سنت های ما گرفته شده است. برخی هم از روحیات مردمی که در کنار آنها زندگی میکنیم. مثل ها روحیات و احساسات مردم را به خوبی نشان می دهند و باعث می شوند علاوه بر یادگیری نکته مثل با مردم بیشتر آشنا شویم.

داستان ضرب المثل شکم را پهنش کنی دشت است

ضرب المثل جالب و شنیدنی شکم را پهنش کنی دشت است و جمعش کنی مشت است داستان جالبی دارد که در ادامه خواهیم خواند این داستان درباره قناعت است واینکه نباید برای یک لقمه غذا اصرار بیهوده کرد و گاهی قناعت هم لازم است.

داستان ضرب المثل جالب ، شتر دیدی ، ندیدی

ضرب المثل هایی که امروز به کار می بریم داستان های جالب و پند آموزی دارند که در طول تاریخ گم شده اند گرچه این مثل ها در کتاب ها یافت می شوند ولی بسیاری از افراد از داستان آنها بی اطلاعند و تنها هنگامی که احساس می کنند که در سخنشان جای اوردن یک مثل است از ان استفاده می کنند.

داستان ضرب المثل جالب ، آش نخورده و دهن سوخته

ضرب المثل ها نکات ظریفی دارند که هم جذاب اند و هم تاریخچه و داستانی پندآموز در داستان های آنها از آن‌ها قرار گرفتهاست. خیلی از داستانهای مربوط به مثل ها فراموش شده اند ولی خود عبارت ضرب المثل در بین مردم رواج دارد. با ما همراه باشید تا داستان مثل آش نخورده و دهان سوخته را برایتان بازگو کنیم.

داستان ضرب المثل خواندنی ، اگر پیش همه شرمنده ام پیش دزده رو سفیدم

امروز می خواهیم یک ضرب المثل زیبای دیگر را بررسی کنیم. مثل ها پر از پند هستند . گاهی شنیدن یک داستان کوتاه از ساعت ها نصیحت آموزنده تر است. با هم در ادامه داستان ضرب المثل زیبای اگر پیش همه شرمنده ام پیش دزده رو سفیدم را می خوانیم.

داستان ضرب المثل جذاب ، آستین نو ، بخور پلو

مثل ها عبارات و جملاتی هستند معمولا بسیار کوتاه ،که نظم و اهنگ خاصی دارند. حکیمانه و عبرت آموز که از تجربیات مردم و داستان هایی که میان آنها رواج دارد برگرفته شده اند. گاهی آنقدر یک مثل مشهور می شود و البته پر کاربرد که همه مردم تقریبا با آن آشنایی دارند ولی برخی مثل ها هم کمی محدود ترند و کمتر کسی آنها را می شناسد و از آن استفاده می کند. ما امروز می خواهیم داستان ضرب المثل بسیار پر کاربرد آستین نو بخور پلو را برایتان شرح دهیم.

داستان ضرب المثل خواندنی و شنیدنی ، یک کلاغ ، چهل کلاغ

در دنیای امروز و به دلیل گسترش فضای مجازی شاید هیچ مثلی جالب تر و نزدیک تر از یک کلاغ چهل کلاغ برای فضای مجازی نباشد. اتفاقی که رخ می دهد تا از این پیج به آن پیج برسد کلی تغیر یافته و نهایتا اصل موضوع جوری دیگر القا می شود. با هم همراه باشیم و داستان این ضربال مثل شیرین را دنبال کنیم.

داستان ضرب المثل، بزک نمیر بهار می آد ، خربزه و خیار می آد

ضر المثل ها گاهی داستان های تاریخی دارند و گاهی هم از فانتزی ها و تخیلاتی ساخته شده اند که برگرفته از ذهن نویسنده آنهاست. داستان ضرب المثل بزک نمیر بهار می آد خربزه و خیار می آد هم از ان دسته داستان های فانتزی است که درباره شخصیت پسرکی به نام حسنی بیان شده است.

داستان ضرب المثل ، کفگیر به ته دیک خورده

ضرب المثل ها همواره پر از داستان ها و عبرت های آموزنده برای همه افرادجامعه هستند .امروز تصمیم داریم ریشه ضرب المثل کفگیر به ته دیگ خورده را برایتان شرح دهیم. این ضرب المثل برای مواقعی استفاده می شود که فرد دیر رسیده و دیگر قادر به کمک کردن به او نیستند .

داستان ضرب المثل ، باد آورده را باد میبرد

این روزها و تغییر برخی قیمت ها برخی افراد دارای ثروت های هنگفتی شده اند که که برای آن زحمت نکشیده اند و خیلی راحت به آن ها دست پیدا کرده اند. شاید همه ما علاقه مند باشیم که خیلی راحت پول به دست بیاوریم و به قول قدیمی ها پولی باد آورده وارد زندگیمان شود ولی بهتر است قبل از هر چی داستان این ضرب المثل را بخوانید که ممکن است بادآورده را باد ببرد!

داستان ضرب المثل جالب ، یک خشت هم بگذار در دیگ

تصور کنید تازه ازدواج کرده اید و آشپزی بلد نباشید و از طرفی نخواهید مادر شوهرتان این موضوع را بفهمد که سرزنشتان کند این داستان ضرب المثل جالب یک خشت هم بگذار در دیگ است که به ماجرای عروس مغرور و مادر شوهرش می پردازد.

داستان ضرب المثل جالب ، فوت کوزه گری

ضرب المثل ها و داستان های کوتاه قدیمی در زندگی ما نقش پر رنگی دارند و بارها اتفاق افتاده است که اتفاقات این روزهای ما با ماجراهای قدیمی پیوند بخورد و همان نکات داستان های ما بار دیگر شکل بگیرد. داستان جالب ضرب المثل فوت کوزه گری را با هم ببینیم.

داستان ضرب المثل قدیمی ، خیاط هم در کوزه افتاد

مرگ حادثه ای است که برای همه ما اتفاق می افتد و بعد از چندین سال زندگی ما هم طعم آن را می چشیم. در روزگاران قدیم خیاطی بود که تعداد مرده های شهر را با سنگ می شمرد و داخل کوزه ای می ریخت بعد از مرگ خود خیاط همسایه هایش گفتند خیاط در کوزه افتاد.

داستان ضرب المثل ،هنوز دو قورت و نیمش باقی مانده

حضرت سلیمان و ماجراهایی که در طول حکومتش داشته همواره ریشه بسیاری از ضرب المثل ها بوده است. از ماجرای تخت پادشاهی تا مهمانی دادن حضرت به تمام موجودات عالم که برخی داستان های این پیامبر الهی نیز در قرآن ذکر شده است. با هم در ادامه داستان ضرب المثل هنوز دو قورت و نیمش باقی مانده را می خوانیم.

داستان ضرب المثل ، دوستی خاله خرسه

داستان های قدیمی همیشه برای ما جذاب و دوست داشتنی اند مخصوصا اگر که این داستان ها عبرت آموز نیز باشند. این روزها استفاده از داستان های کوتاه که مفهومی را بخواهد برساند بسیار پرکاربرد شده است مخصوصا اگر آن داستان ریشه یک ضرب المثل نیز شده باشد. داستان ضرب المثل دوستی خاله خرسه را با هم بخوانیم.

داستان ضرب المثل جالب ، قسم روباه را بارو کنیم یا دم خروسو ؟

وقتی با فردی روبرو می شویم که با توجه به یکسری نشانه ها باز هم سعی می کند دروغ بگوید و حقیقت را کتمان کند از ضرب المثل قسم روباه را بارو کنیم یا دم خروسو استفاده می کنیم. اگر مایلید داستان و ریشه این ضرب المثل را بشناسید با ما همراه باشید.

داستان ضرب المثل ، فلفل نبین چه ریزه ، بشکن ببین چه تیزه

تمام عبارات معروف و ضرب المثل هایی که ما همواره استفاده می کنیم داستان جالبی دارند که ریشه در فرهنگ ما دارد و آن قول یا سخن معروف شده است و البته خیلی ها داستان آن را نمی دانند. امروز داستان داستان ضرب المثل فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه را برایتان آورده ایم با ما همراه باشید.

داستان ضرب المثل اشرف خر

امروز هم بار دیگر به بررسی یکی دیگر از ضرب المثل های ایرانی که که درباره حیوانات است می پردازیم. داستان ضرب المثل اشرف خر را بخوانید.

داستان ضرب المثل پالان ندیده

 ضرب المثل پالان ندیده عبارت پالان ندیده در مواردی به کار می رود که کاری بر مبنای عقل و دور اندیشی انجام نشود و باعث زیان و ضرر فردشود.البته این مثل در میان مردم کمتر رواج دارد و بیشتر اهل تاریخ و ادب از این عبارت استفاده می کنند. ریشه تاریخی آن: عمادالدین قرا […]

داستان ضرب المثل مگر کار دختر جعفر را کردی؟

ضرب المثل مگر کار دختر جعفر را کردی؟ هرکس یک کاری که کسی نکرده بکند که بخواهند خیلی از او تعریف کنند می‌گویند: «‌ها! فلانی کار دختر جعفر را کرد».یا اگر کسی به خاطر کاری خیلی خودنمایی بکند و بخواهند مذمتش کنند می‌گویند: «چه خبره مگه کار دختر جعفر را کردی؟» می‌گویند در اسفندآباد ابرقو […]

داستان ضرب المثل دم گربه نیم زرع است…

ضرب المثل دم گربه نیم زرع است…  روزی در یک هوای سرد ارباب به نوکرش گفت برو بیرون ببین اگر باران می بارد لباس مناسب تر بپوشم.نوکر تنبل ، در جواب گفت : بیرون رفتن ندارد گربه مان تازه از بیرون آمده اگر بدنش خیس بود بدان که باران می بارد. ارباب دوباره گفت : […]

ریشه تاریخی ضرب المثل ستون پنجم دشمن

ضرب المثل ستون پنجم دشمن ضرب‌المثل «ستون پنجم دشمن» یا به نقلی دیگر «مگر تو ستون پنجم دشمنی؟» کاربرد ضرب المثل : ضرب‌المثلی که به معنای کنایی به افرادی اطلاق می‌شود که خواسته و ناخواسته کاری می کنند که به ضرر گروه خودی و نزدیکانشان تمام می‌شود.  در مورد ریشه این ضرب‌المثل آورده اند که… […]

داستان ضرب المثل گررَستم ازدست تیرزن من و کنج ویرانه ی پیرزن

 ضرب المثل گر رَستم از دست تیرزن من و کنج ویرانه ی پیرزن یکی بود یکی نبود.پیرزن فقیری بود که توی کلبه ی کوچکش یک گربه داشت.گربه همدم پیرزن بود امّا پیرزن غذای به درد بخوری نداشت که به گربه بدهد پیرزن گربه را خیلی دوست داشت. گربه هم گاه گاهی موشی شکار می […]

داستان ضرب المثل گشتم صد و سی درّه ، ندیدم آدم دو سره!!

ضرب المثل گشتم صد و سی درّه ، ندیدم آدم دو سره !! یکی بود یکی نبود ؛ دو مرد روستایی آماده شده بودند تا به روستای دیگری سفر کنند.آن ها نباید دیر راه می افتادند چون باید قبل از (تاریکی هوا) از درّه ی غول بیابانی می گذشتند.توی راه یکی از آنها پا درد […]

آرون گروپس