پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

فال حافظ

غزل شماره ۱۵ حافظ : ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت

این غزل با مصراع ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت آغاز می شود . موضوع این غزل دل نگرانی برای معشوق است . بی خبری از دوست و نگرانی های او را شاعر با تشبیه به اجسام و اشخاص مختلف به زیبایی در شعر جلوه داده است.

غزل شماره ۱۴ حافظ : گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب

این غزل با مصراع گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب آغاز می شود . موضوع این غزل غریب نوازی و خواهش و تمنا از بزرگ برای راهنمایی و هدایت است . درون مایه ی این غزل نفی کردن است و به مخاطب این را گوشزد می کند که در انجام کارهایش با دقت تر عمل کند و هواسش را جمع کند.

غزل شماره ۱۳ حافظ : می دمد صبح و کله بست سحاب

این غزل با مصراع می دمد صبح و کله بست سحاب آغاز می شود . موضوع این غزل فرارسیدن روز های خوب و نوید برآورده شدن خواتسه ها و آرزوهاست . این غزل خواننده را دعوت به انجام کارها و تصمیماتی که داشته می دارد و به او این نوید را می دهد که با اقدام برای انجام تصمیماتش بهترین ثمره و نتیجه از آن او خواهد شد.

غزل شماره ۱۲ حافظ : ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما

این غزل با مصراع ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما آغاز می شود. موضوع این غزل دیدار با معشوق و اشتیاق عاشق به وصال یار است . عاشق تقاضای وصال و دیدار با معشوق را در سر دارد و از او اون تقاضا را می کند که با او ملاقاتی داشته باشد.

غزل شماره ۱۱ حافظ : ساقی به نور باده برافروز جام ما

این غزل با مصراع ساقی به نور باده برافروز جام ما آغاز شده است . موضوع این غزل عاشقانه است و این را بیان می دارد که عاشق با عشق به معشوقش زندگی می کند و این گونه زندگی خود را می گذراند. او در راه رسیدن به معشوق از هیچ تلاشی دست بر نمی دارد و همچنان در این راه پافشاری و مقاومت می کند.

غزل شماره ۱۰ حافظ : دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

این غزل با مصراع دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما آغاز می شود . موضوع این غزل انتخاب راه و روش صحیح و درست در زندگی است . پیر جمع ما را به انتخاب درست ترین راه هدایت می کند و ما می توانیم با بهره گیری از موعظه های او بهترین باشیم و به بهترین ها برسیم.

غزل شماره ۹ حافظ : رونق عهد شباب است دگر بستان را

این غزل با مصراع رونق عهد شباب است دگر بستان را آغاز می شود . موضوع این غزل رسیدن روزهای خوب و خوش و پایان روزهایی است که سختی و غم و اندوه به همراه خود دارند.این مژده و نوید در ابیات آخر غزل به وضوح دیده می شود.

غزل شماره ۸ حافظ : ساقیا برخیز و درده جام را

این غزل با مصراع ساقیا برخیز و درده جام را آغاز می شود . این غزل اشاره به کوتاه بودن زندگی می کند . شاعر می گوید می و مستی در این دنیا فایده ای ندارد و آنچه از آدمی باقی می ماند نیک نامی است .

غزل شماره ۷ حافظ : صوفی بیا که آینه صافیست جام را

این غزل با مصراع صوفی بیا که آینه صافیست جام آغاز می شود . در این غزل شاعر موضوع مشورت کردن در کارها را بیان می کند و از موجود خیالی خود می خواهد که با زهد و پارسایی به مشورت بپردازد و خویشتن داری کند .و می گوید که بندگی خدا را کردن خیلی بهتر از بندگی خلق کردن است.

غزل شماره ۶ حافظ :به ملازمان سلطان که رساند این دعا را

این غزل با مصراع به ملازمان سلطان که رساند این دعا را آغاز شده است . در این غزل شاعر به خویشتن داری و خود داری از غرور دعوت می کند و می گوید آدمی نباید به داشته هایش مغرور شود و فخر فروشی کند بلکه باید تواضع پیشه کرده و فروتن باشد.

غزل شماره ۵ حافظ : دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

این غزل با مصراع دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را آغاز می شود . در این غزل شاعر به عاشق شدن و از دست رفتن هوش و عقل اش اشاره می کند و می گوید عاشق شدن مساوی است با از دست دادن همه چیز و در آخر می گوید که خود شاعر عاشق نشده و جامه ی عشق را بر تن نکرده است.

غزل شماره ۴ حافظ : صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

این غزل حافظ با مصراع صبا به لطق بگو آن غزال رعنا را شروع می شود در این غزل شاعر به کناره گیری از مغرور بودن دعوت می کند و توصیه به مهربانی و نیکویی با مردم می کند و می گوید نتیجه ی نیکویی کردن به مردم به خودمان می رسد.

غزل شماره ۳ حافظ : اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

غزل شماره ۳ حافظ که با مصراع اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را آغاز می شود این غزل به عشق و عاشقی و روابط بین زلیخا و یوسف می پردازد و به این اشاره دارد که اگر معشوق اشاره ای کوچک در عشق به عاشق بکند و کوچکترین ابراز علاقه ای از خود به عاشق نشان دهد ، عاشق حاضر است جانش را نیز فدای معشوق خود کند.و در آخر از معشوق می خواهد که به اذیت و آزار عاشق نپردازد و با او مدارا کند و عشقش را بپذیرد تا او نیز ازعشق ورزیدن به معشوق خود لذت برده و سیراب شود.

غزل شماره ۲ حافظ : صلاح کار کجا و من خراب کجا

غزل شماره ۲ حافظ که با مصراع صلاح کار کجا و من خراب کجا آغاز می شود این غزل به مقایسه اجسام و تفاوت های بین آن ها پرداخته است .شاعر خود را خرابه ای در نظر گرفته و با اشیا و اجسام مقایسه می کند و می گوید ارزش چیزهای دیگر خیلی بیشتر از ارزش اوست . و در آخر هم شاعر صبوری کردن و خواب را بر خود حرام می دارد.

غزل شماره ۱ حافظ: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

غزل شماره ۱ حافظ با «الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها» شروع می‌شود. در این شعر کلماتی وجود دارد که بر بوجود آمدن سختی‌هایی که پیش بینی نشده اند و اوضاع سخت و طاقت فرسا در زمان حال دلالت می‌کند ، اما به ناگهان در بیت آخر بازقه ایی از امید زده می‌شود.

آرون گروپس