پنج شنبه, ۱۲ مهر , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

ارزان‌ترین لوکس بازار

اشتراک:
خوردو
خودرو لوکس و ارزان از شاسی‌بلندهای قدی و نیم‌قد تا پیکاپ‌های دو کابین و تک کابین، از کوپه‌های دو نفره تا روبازهای چهار نفره، از سدان‌هایی با ۱۰ ایربگ تا سدان‌هایی بدون ایربگ.خلاصه که جنس بازار، جور است.بین یکی که از نظر اسم و رسم و «دهان پرکنندگی» سرآمد است ولی امکانات خاصی ندارد و […]

خودرو لوکس و ارزان

از شاسی‌بلندهای قدی و نیم‌قد تا پیکاپ‌های دو کابین و تک کابین، از کوپه‌های دو نفره تا روبازهای چهار نفره،
از سدان‌هایی با ۱۰ ایربگ تا سدان‌هایی بدون ایربگ.
خلاصه که جنس بازار، جور است.
بین یکی که از نظر اسم و رسم و «دهان پرکنندگی» سرآمد است ولی امکانات خاصی ندارد و یکی که
از نظر آپشن تقریباً پوز کل بازار را می‌زند ولی از نظر «دهان پرکنندگی» نمی‌تواند جوابگوی جماعت باشد.
امروز به یک همچین گیری خورده‌ایم ما و شما.

می‌باخ با طعم هیوندای

هیوندای سال ۱۹۹۹ میلادی پروژه‌ای را آغاز کرد که شاید اگر یکی دو سال دیگر صبر نمی‌کرد، تا امروز دیگر
اثری از آثارش باقی نمانده بود.
اواخر دهه ۹۰ میلادی با اینکه این شرکت کره‌ای توانسته بود بین بزرگان برای خودش جایگاهی هرچند شکننده باز کند
ولی باز با این حال خیلی زود بود که وارد بازی فوق لوکس‌ها شود.
حداقل که خودش اینطور فکر می‌کرد.
در اقدامی ناگهانی تحت تأثیر جو دادن‌های دوست و رفیق قدیمی‌اش میتسوبیشی قرار گرفت و بلند داد زد که می‌خواهد
محصولی تولید کند برای رقابت با مرسدس‌بنز Sکلاس و ب‌ام‌و سری ۷٫ راستش صدای هیوندای از اولسان کره هم خارج
نشد.
چه برسد به اینکه گوش سلاطین اشتوتگارت و مونیخ را کَر کند.
آن‌ها با تولید یک سدان سایز بزرگ به اسم Centennial (یا با نام دیگرش Equus) به صورت هیجان‌زده‌ای خودشان را
در صدر کلاس لاکچری دیدند.
البته خیلی زود از اینور و آنور بهشان گفتند که آقاجان تخفیف بدهید.
همین شد که هیوندای کمی پا روی غرورش گذاشت و سنتنیال را رقیب سانگ‌یانگ چیرمن نامید.

سال ۲۰۰۱ خیلی آرام و بی‌خطر آمد و در نمایشگاه نیویورک به نمایش گذاشته شد.
آن ایام تعداد محدودی را به اسم LZ450‌ در بازار آمریکا به فروش رساند.
شاید این خودرو اصلاً در حد و اندازه‌های رقابت با بزرگان اروپایی و آمریکایی نبود ولی همان اوایل نشان داد
که می‌توان یک سدان ۵٫۱ متری با پیشرانه ۴٫۵ لیتری باشی و خیلی هم گران نشوی.
یعنی اگر کادیلاک یا بلا به دور مرسدس‌بنز می‌خواست چنین خودرویی با چنین فاکتورهایی تولید کند،‌ قیمتش سر به
فلک می‌زد.
خلاصه که نسل اولش با چنگ و دندان خودش را به سال ۲۰۰۹ رساند.
دیگر نشریه‌ای نبود که نقدی به آن نکرده باشد.
ولی هیوندای آرام بود و آرام ماند.
تا اینکه در همان سال نسل دومش را رو کرد.
حالا دیگر قضیه فرق داشت.
غول‌های بازار از این نمی‌ترسیدند که یک تازه‌وارد بیاید و از نظر فنی،‌ کیفی و مهندسی بخواهد برایشان شاخ شود.
آن‌ها را هول این برداشته بود که مشتری‌اشان گول آن همه آپشن و آن قیمت ناچیزش را بخورد.
همین بود که سنتنیال تبدیل شد به گران‌ترین و بزرگ‌ترین خودروی هیوندای. چهره‌اش باوقار و پرابهت بود.
با اینکه زیر پوستش هنوز می‌شد آن فانتزی‌های کره‌ای پسند را دید ولی به طرز قابل احترامی زیبا بود.

درباره‌اش بیشتر بدانیم

هیوندای برای این فرزندش دل را به دریا و خودش را به سیم آخر زد و برایش پیشرانه‌های ۵ و
۵٫۵ لیتری هم در نظر گرفت.
آن موقع که تازه آمد بود چنین حجم‌هایی را می‌شد فقط روی لامبورگینی و جیپ‌های گرندچیروکی دید.
البته در جریان هستید که نمونه وارد شده به ایران، از این سری نبود.
سال ۲۰۱۰ مجله معتبر فوربس آن را در لیست ۱۰ خودروی هیجان‌انگیز خود قرار داد.
شاید هیوندای با جنسیس خود نشان داده بود که می‌تواند در چنین کلاسی هم فعالیت کند ولی سنتنیال یک
چیز دیگر بود.
واقعاً یک چیز دیگر.
مخصوص نسخه Limo (لیموزین) آن که اکنون به عنوان اتومبیل شخصی رئیس جمهور کاستاریکا استفاده می‌شود.
چالش اصلی برای هیوندای سرِ طراحی آن، با چالشی بزرگ روبه‌رو بود.
چالشی به اسم دفرنسیال.
فکر نکنید سدان لوکس بزرگ ساختن به همین راحتی است.
همین که اندازه فاصله محوری و نوع انتقال قدرت عملکرد صحیحی داشته باشد، پیر مهندس طراحش را در می‌آورد.

گوشه‌ای از امکانات

این خودرو جمعاً ۹ ایربگ دارد.
برای سرنشینان جلو، جانبی، پرده‌ای و زانویی.
در کاتالوگش گفته شده از سیستم‌هایESC – VSM – ABS – BAS – TCS – CBC – EBD – EPB
– AVH SCC بهره می‌برد.
حالا ما که نمی‌دانیم خیلی از این عبارات یعنی چه ولی هرچه هست حتماً یک چیز واقعی است.
برای این خودرو یک سیستم صوتی حرفه‌ای با برند Lexicon مجهز به ۱۶ بلندگو، آمپلی فایر و ساب ووفر در
نظر گرفته شده است.
چنجر آن ۶ خشابه با قابلیت پخش DVD است.
نمایشگر ۸ اینچی را هم از یاد نبرید.
قابلیت‌هایی مثل کنترل الکتریکی کمک فنرها با امکان تغییر حالت اسپرت و اتوماتیک، تنظیم ارتفاع خودرو به صورت دستی و
اتوماتیک، سیستم کنترل کیفیت هوا، سنسور کنترل دمای اتاق، تنظیم صندلی‌ها به همراه حافظه، سرد کن و گرم‌کن صندلی‌ها، ماساژور،
یخچال، مانیتور (برای سرنشینان عقب)، چراغ زیر صندلی، دوربین نقطه کور، گرم‌کن غربیلک فرمان، آینه های داخل و کناری الکتروکرومیک،
سنسورهای باران و پارک، سیستم وکیوم درب‌ها و قرارگیری باتری در کف صندوق عقب برای ایمنی بیشتر چیزهایی است که
مشتری لوکس‌پسند را خیلی بیشتر برای خرید قلقلک می‌دهد.

درباره رقبا

با ۳۶۰ میلیون خیلی گزینه‌های دیگر روی میز وجود دارد.
از ب‌ام‌و ۵۲۸ فول ۳۲۵ میلیونی تا ۳۳۵ کروک ۳۵۰ میلیونی.
از مرسدس‌بنز E200 فول ۲۰۱۴ که ۳۵۵ میلیون می‌ارزد تا سدان اسپرت C350 جدید که ۳۴۰ میلیون قیمت دارد.
شاید قابل مقایسه نباشد ولی با این پول می‌شود رفت یک پورشه کیمن S هم خرید که تازه ۳۴۵ میلیون
خرید و فروش می‌شود.
تقریباً همین امکانات و پیشرانه روی لکسوس LS460 هم نصب شده ولی این ژاپنی زیر ۵۳۰ میلیون در بازار نیست.
حال آنکه نزدیک‌ترین رقیب قیمتی تولیدات لکسوس به سنتنیال، ES350 سدان است که ۳۳۵ میلیون می‌ارزد.

نظر نهایی

برخی از شرکت‌های سازنده گوشی‌های هوشمند چینی در تبلیغاتشان به چیزهایی اشاره می‌کنند که راستش هیچ‌رقمه در کت
آدم نمی‌رود.
حاضرید سه یا حتی چهار برابر پول بدهید و محصولی نام‌داری را بخرید که حداقل درباره چیزهایی که ندارد، اطمینان
دارید.
نمی‌گوییم سنتنیال از این جور موارد است.
ولی خُب بالاخره کره‌ای است.
اگر نبود که با این قیمت فروخته نمی‌شد.
این خودرو واقعاً به درد سواری می‌خورد.
اگر کارتان به خرابی بکشد آن وقت می‌فهمید که بهشت کره‌ای چیست و جهنم آلمانی و ژاپنی چیست.
اگر سالم ماند که ماند.
اگر نه، همان جا، کنار اتوبان بگذارید و بروید.
سایت‌های خارجی که این خودرو را درازمدت تست کرده‌اند، می‌گویند یکی از دغدغه‌های اصلی راننده، زود تمام شدن لوازم مصرفی‌اش
است.
استهلاک قطعاتش شدیداً بالاست.
رانندگی با سنتنیال، رانندگی با سدانی است که تنها یکی دو نقطه روشن دارد.
مابقی هرچه هست،‌ نقطه کور برای راننده است.
سعی کنید وقتی می‌خریدش دوستش داشته باشید، وگرنه کارتان زار است.

دک مگ

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
ترک اعتیاد