امید حاجیلی از زندگی شخصی و کاری اش می گوید ! / به من میگن «بمب انرژی»!
یک بار امتحان کنید و کنسرت « امید حاجیلی » را در سالن برگزاری برنامهاش از نزدیک ببینید.
اگر خوشتان نیامد، اگر حالتان خوب نشد و انرژی یک هفته بعدتان تامین نشد، بلند شوید و با اخم و
قیافه به دفتر «زندگی ایدهآل» بیایید و پول بلیتتان را تضمینی پس بگیرید! حتی هزینههای رفت و برگشتتان هم عودت
داده میشود! «حاجیلیتو» امسال توانست با یک نگاه درست به مخاطب موسیقی در کشور، مسیر جدیدی را در دوران هنریاش
رقم بزند و اواخر سال بود که میشد از او به عنوان یکی از ستارههای موسیقی پاپ سال نام برد.
اقبال همگانی و توجه ویژه مخاطبان به کنسرتهایی که تحت عنوان «بمب انرژی» از سوی این خواننده برگزار میشد،
باعث شد او با فاصله گرفتن از کنسرتهای خستهکننده و تکراری بازار، خودی نشان دهد و به انتخاب اول خیلیها
تبدیل شود.
همه این اتفاقات باعث شد آخر سالی سراغی از جناب «بمب» بگیریم و کمی سر به سرش بگذاریم.
با او به عنوان انرژیکترین خواننده سال به انتخاب مخاطبان موسیقی و تحریریه «زندگی ایدهآل» گپ زدیم.
بروید و در سالن کنسرت او خودی نشان دهید و به ما اعتماد کنید و این کنسرتها را یک بار
از نزدیک شاهد باشید.
امید حاجیلی با یک روند و استراتژی مشخص وارد حوزه خوانندگی شد؛ روندی که سالها پیش در آلبوم «آلگرو» با موسیقی آمریکای لاتین به آن ورود کرده بود. این استراتژی از نگاه خود امید حاجیلی چگونه است؟
به هر حال من سالهای زیادی در این حوزه فعالیت کردهام و مخاطبشناسی بدی نداشتم.
من درس موسیقی را خواندهام و تحصیلاتم هم در همین حوزه است.
بهخاطر همین خیلی خوب میتوانستم در این باره نظر بدهم و بررسی درستی داشته باشم.
البته من هنوز هم از آن رویه ابتدایی و موسیقی آمریکای لاتین پیروی میکنم و همین باعث شده بتوانم در
یک مسیر درست پیش بیایم.
هر کسی امسال به کنسرتهای تو آمده یک سوال مشخص دارد؛ اینکه تو واقعا پیش از روی صحنه آمدن، «اورانیوم غنی شده» خوردهای که آنقدر پرانرژی هستی؟! امید واقعا این همه انرژی از کجا میآید؟ یک نفر مگر چقدر میتواند انرژی داشته باشد؟
هر کسی به هر حال برای انتخاب کنسرتی که میخواهد برود، اولویتهایی دارد.
خیلیها برای این به کنسرت من میآیند تا حالشان خوب شود.
من اعتقاد دارم کنسرت باید حال آدم را خوب کند و سرشار از انرژی مثبت باشد.
شما این سوی ماجرا را هم ببینید که خود من هم از اینکه سالن اجرای برنامهام تا این حد انرژی
خوب میگیرد حال خوبی دارم و باعث میشود انرژی من هم چند برابر شود.
همیشه هم تنوع حرف اول را در اجراهای تو میزند. یعنی برای لحظه به لحظه برنامهات پیشبینیهای خاصی را کردهای و همین باعث میشود کنسرتهای تو تلفات بدهد!
به هر حال در چند اجرای اول به این نتیجه رسیدم که اگر در کنسرت به همه خوش بگذرد،
حال خودم هم خوب است و میتوانم ادامه بدهم.
وقتی از آن بالا میبینم که حال همه خوب است و انرژی سالن لحظهای فروکش نمیکند، من هم باالطبع با
همان قدرت جلو میآیم و تا آخر برنامه حالم خوب است.
بعد از کنسرتهایت چطور؛ چیزی برای خودت باقی میماند؟
رو به موت هستم.
یعنی نای بلند شدن و رساندن خودم به منزل را هم ندارم.
یعنی صددرصد انرژی من روی صحنه است و همه آن را خرج میکنم تا مخاطبانم حالشان خوب باشد.
مخصوصا موقع عکس گرفتن با عزیزانی که برای عکس به پشت صحنه میآیند.
همین تلاش تو برای جلب نظر مخاطبانت بوده که باعث شد امسال سال «حاجیلیتو» باشد.
به هر حال آنها به خاطر من میآیند و من هم باید همان چیزی باشم که از من توقع
میرود.
باید همان بمب انرژی باشم که ملت دوست دارند و حالشان خوب شود.
انرژی بگیرند و تا لحظهای که از سالن بیرون میروند، بالای بالا باشند.
این لقب «حاجیلیتو» از کجا آمد؟
آن اوایل که آثارم منتشر میشد، خودم را با همین نام معرفی میکردم و به سبک موسیقی آمریکای لاتین
شروع میشد که باعث شد این لقب با من بماند.
تو نماد خوانندههایی هستی که برای رسیدن به موفقیت تلاش وافری داشتی و یک استراژدی درست بود که باعث
شد بتوانی مسیرت را به خوبی پیدا کنی.
این مسیر و ادامه این روند خیلی باید با سیاست انتخاب شود.
مهمترین نکته این است که من یک آلبوم «آلگرو» دارم و ۹۰درصد کسانی که به کنسرتهای من میآیند، آن
آلبوم را نشنیدهاند! خیلیهایشان اصلا نمیدانند من آلبوم رسمی دارم و بهخاطر همین است که آن استراتژی که تو میگویی
اهمیت بیشتری پیدا میکند.
من با تک قطعات و انتخاب یک ژانر و سبک خاص قدم جلو گذاشتم و پیش آمدم.
ولی رویه کنونی بازار موسیقی اینگونه نیست و شدت تقلیدها و تاثیرپذیری از خوانندههای مختلف باعث شده خیلیها همان
اول راه وارد ورطه تکرار شده و از سوی مخاطب پس زده شوند.
یکی از مهمترین ضعفهایی که همیشه هست این است که نسبت به کاری که انجام میشود آگاهی وجود ندارد
و تقلید زیاد شده است.
این تقلید جریانی است که خیلی چیزها را نابود میکند.
یعنی وقتی یک نفر کاری را انجام میدهد و موفق میشود، به دنبال او همه فکر میکنند که اگر آن
کار را انجام دهند حتما موفق میشوند.
این مسئله شاید به ندرت جواب بدهد ولی اصلا چیز خوبی نیست چون آگاهی و علم نسبت به کاری که
انجام میشود وجود ندارد.
در حال حاضر خیلیها که در بخش موزیک پاپ کار میکنند موزیک نمیدانند یا سطح دانش آنها در این بخش
زیاد نیست و این یکی از دلایلی است که من به جرات توانستم بر آن فائق آیم.
موزیک شاد و شش و هشت و انرژیک کار کردن در ایران همیشه مورد انتقاد است.
این هجوم بیشتر از سوی کیست؟
این هجوم بیشتر از طرف خودیهاست.
یعنی خود کسانی که در این رشته فعالیت میکنند ولی یکی از دلایلی که من میتوانم این کار را انجام
بدهم و با اعتماد به نفس هم انجام میدهم، پشتوانهای است که دارم.
اگر من هم تحصیلات موسیقی نداشتم یا رزومه این چنینی نداشتم و موزیسین این مدلی نبودم، خودم ساز نمیزدم و
قصد داشتم در موزیک اینچنینی فعالیت کنم، شاید جرات نمیکردم چنین کاری بکنم.
یکی از دلایلی هم که فکر میکنم طرفدارهایم به من لطف دارند و از من حمایت میکنند، این هست که
متفاوت کار میکنم وحداقل ادای کسی را در نمیآورم.
کمی هم درمورد آلبوم جدیدت صحبت کنیم.
اوضاعش در چه حالی است؟
ببین من درمورد آلبومم حرف نزدم بهخاطر اینکه کارهای آن را کم کم پیش میبرم
و بیشتر حجم کار آن روی دوش خودم هست.
مثل همیشه آهنگسازی و تنظیم و حتی در بخش ترانه، خودم فعال هستم چون بیشتر حجم کار را خودم انجام
میدهم پس کار خیلی سخت میشود.
حالا باز شانسی که آوردم این است که با دوستانم یک استودیو به نام استودیو «آریو» زدهایم که میکس و
مستر کارها را با دوستان در این استودیو انجام میدهیم.
اگر این دوستان هم در تیم آلبوم من نبودند، خودم باید کارهای آلبوم را انجام میدادم که واقعا کارم سخت
میشد.
اگر بتوانم خودم را در قرنطینه ببرم فکر میکنم سریع بتوانم جمعش کنم.
پس آلبوم میرود برای سال بعد…
فکر نمیکنم.
یعنی تمام تلاشم را میکنم که سریعتر جمعش کنم چون مجوز آن آمده است و کارهای موزیکش هم انجام شده
است و تنظیم دو، سه قطعه فقط مانده است.
یعنی اگر بتوانم خودم را در قرنطینه ببرم فکر میکنم سریع بتوانم جمعش کنم.
من فکر میکنم آلبومات که بیاید داستان کنسرتهای تو خیلی همهگیرتر شود.
انشاءالله.
فکر میکنم آلبوم من آلبومی باشد که خوب جواب بدهد.
چون جامعه امروز ما اینگونه فضاها را میطلبد چنین نظری داری؟
در آلبومم چند کار با فضای آرامتر هم
گذاشتهام که یک کم در تنهاییهای مردم هم باشم ولی آن آثار هم باز به مدل خودم است و نه
به گونهای که خیلی مرسوم است.
سرفصل آخر صحبتهای من درباره چیزی هست که هیچوقت درموردش حرف نزدی.
آدمهای جامعه موسیقی در ایران معمولا اکیپی هستند و دستهبندیهای خاص خودشان را دارند.
مثلا یکسریها در اکیپ فلان آدم یا خواننده هستند و یک سری در اکیپ فلانی.
جمعها و دورهمیهای محدودی که همیشه تا یک زمانی بودهاند و بعدش با یک اتفاق و دلخوری، آن جمعها از
هم میپاشند و هر کدام از چهرههای آن جمع مستقل میشوند.
تو از جمله آدمهایی بودی که با سیروان، زانیار، شهاب رمضان، بهنام صفوی، امیر یگانه و…
اکیپ بودید ولی ظاهرا روابط دوستانه و کاری شما به یکباره قطع شد.
اصولا به این قبیل دستهبندیها اعتقاد داری؟
طبیعتا این اتفاق در هر جمعی میافتد.
به خاطر اینکه در هر جمعی مخصوصا اگر با هم همکار باشند، دوستانی که بیشتر با هم در ارتباط هستند
و مخصوصا اگر ارتباط کاری بینشان باشد، ناخودآگاه به چنین فضاهایی کشیده میشود.
یعنی شما هر خوانندهای را ببینید یک دوست موزیسین دارد، یک دوست شاعر یا آهنگساز دارد و با همدیگر کار
میکنند.
ناخودآگاه این رابطه نزدیکتر میشود و این اجتنابناپذیر است.
ولی اصولا من خودم زیاد اهل باند و باندبازی نیستم و هیچوقت هم نبودم.
همیشه سعی کردهام که خودم باشم و کارم را درست انجام بدهم.
در کل آدم بیحاشیهای هستی.
من قبل از آنکه خواننده شوم، موزیسین هستم.
زمانی هم که موزیسین و نوازنده بودم با خیلی از دوستان کار کردم ولی حالا که خواننده شدهام شاید من
را به چشم رقیب ببینند ولی موضوع این است که قبل از همه اینها من با همه آنها کار کردهام
و رفاقت داشتهام.
بهخاطر همین این داستانها برایم اهمیت زیادی ندارد.
شاید حالا مثلا با سیروان رابطه کاری نداریم ولی ما هشت سال با همدیگر دوست و رفیق بودهایم و در
موقعیت کنونی به مرحلهای رسیدیم که ترجیح دادیم این رفاقت نباشد.
یعنی نه رفاقت باشد و نه همکاری؛ البته همکاری کاری که اصلا با هم نداشتیم و ترجیح دادم این اتفاق
بیفتد ولی رفاقتم با بقیه همچنان هست.
کلا اهل باند و باندبازی نیستم بهخاطر همین شاید کسی من را زیاد نبیند و به ندرت پیش میآید با
دوستانم با هم باشیم.
در مورد «هایلایت»هایی که در سال گذشته در جامعه موسیقی اتفاق افتاد وبیشتر از بقیه اتفاقات دیده شد.
مثلا از آلبومهایی که منتشر شدند کدامیک بیشتر مدنظرت بود و تحت تاثیرشان بودی و دوستشان داشتی؟ یا خبرهای مبنی
بر لغو کنسرتها در شهرستانها که اخبار تلخی بودند؛ اینها شاید گزینههایت باشند.
من خیلی حافظه خوبی ندارم ولی موضوع این است که علاوه بر اتفاقاتی مثل فوت مرتضی و نیما وارسته
که خیلی ناگوار و ناراحتکننده بود، چیزی که برایم خیلی ناراحتکننده شد لغو شدن کنسرت محسن شریفیان در بوشهر بود.
از این اتفاق واقعا تعجب کردم.
من حتی میخواستم خودم برای این کنسرت بلیت بگیرم و خیلی ناراحت بودم از اینکه نتوانستم بروم ولی بعد از
آن گفتم خوب شد ما نرفتیم وگرنه ما هم یک چیزی میگفتیم و بعدها داستانی میشد.
این اتفاق از آن لحاظ برایم عجیب بود که به هر حال هر کسی مهمترین و بهترین اجرایش به زادگاهش
برمیگردد.
مخصوصا یکی مثل محسن شریفیان و گروه بینظیرش که همیشه گفتهام افتخار موزیک ایران هستند.
آنها موزیک محلی کار میکنند و در بیشتر فستیوالهای جهانی حضور دارند.
آن موضوع اتفاق ناراحت کنندهای در سال ۹۳ برای من بود.
به هر حال این اتفاقات همیشه بود.
ای کاش این سیستم به مرحلهای برسد که حداقل قبل از لغو، اجازه کنسرت ندهند.
مگر میشود یکی اجازه بدهد و دیگری اجازه ندهد؟ واقعا کاش قبل از اینکه به این مرحله برسیم و روحیه
هنرمند به هم بریزد قبل آن بدون سرصدا اجازه ندهند.
مثلا امید حاجیلی میخواهد در اصفهان کنسرت بدهد بگویند اجازه نمیدهیم و ما هم میگوییم خیلی ممنون؛ خداحافظ.
مصاحبه خیلی خوبی بود.
صحبتهای پایانیات را میشنوم.
من خیلی خوشحال هستم که از هر لحاظ و در هر سطح توانایی که هستم لطف خدا شامل حال
من شده است.
بهخاطر زحمتی که کشیدهام و سلامتی که دارم و از همه مهمتر بهخاطر طرفدارانی که دارم و روز به روز
بیشتر میشوند خدارا شکر میکنم.
به نظرم امروزه مخاطبان موسیقی دنبال ایدئولوژی خوانندهها هستند.
یعنی به این دلیل طرفدار من هستند که احساس میکنند من امید حاجیلی به دنبال انرژی مثبت هستم و میخواهم
حالشان خوب باشد.
خوشحالم از اینکه در مرحلهای از زندگیام هستم که میتوانم این حال خوب را انتقال بدهم و این از
همه چیز برایم مهمتر است.
فکر میکنم در این راه موفق باشم و امیدوارم بیشتر هم در این راه بتوانم پیشرفت کنم.
تمام تلاشم را میکنم که «جوگیر» نشوم، چون این برایم خیلی مهم است.
خیلی از خوانندهها را دیدم که جوگیر شدهاند و فراموش کردند که از کجا به کجا رسیدهاند.
از دوستان نزدیکم همیشه میخواهم که این قضیه را به من گوشزد کنند و هرجا که دیدند به من بگویند
و من ترمز را بکشم.
تمام تلاشم را میکنم و امیدوارم که بتوانم اینگونه پیش بروم و همه از من راضی باشند.
مجله زندگی ایده آل