اکبر گلپایگانی ، از زندگی شخصی و کاری اش می گوید ( پای صحبتهایش درباره عشق و آرامش و خانواده )
این روحیه و سبک زندگی فقط مربوط به این سالها نیست و برمیگردد به سالها و دهههای پیش. او فوتبالیست بود و در باشگاههای تهران بازی هم کرد اما بعد به علت گسترش فعالیتهای هنری و مشغلههای مربوط به آن، ورزش حرفهای را ادامه نداد؛ هرچند که همیشه ورزشکار باقی ماند از قدیمیها که دوست نزدیک او محسوب می?شد مرحوم جهانپهلوان تختی را میتوان نام برد. وقتی با ایشان درباره آرامش و رازهای آرامش موجود در زندگیشان سوال میکنیم، از خدا و مردم شروع میکنند و بعد به خانواده میرسند؛ استاد مردی است اهل خانواده.
آرامشی که خدا به من داد
بزرگترین موهبتی که خداوند میتواند به هر انسانی بدهد، آرامش است که شکر خدا این موهبت را در نهاد ما قرار داده است. دیروز آقای داریوش ارجمند و دکتر معافی و یکی دیگر از دوستانشان آمده بودند اینجا و راجع به موسیقی و مسائل دیگر با هم صحبت کردیم و از جمله این موضوع که من سالهاست نتوانستهام برای مردم بخوانم. من گفتم اگر در این مدت هر سال یک آهنگ برای مردم خوانده بودم، میتوانستم کلی به آنها انرژی مثبت بدهم. نمیخواهم در مورد کسانی که موسیقی «گلها» را از بین بردند و به جایش «چاووش» را به وجود آوردند، صحبت کنم که اینها را قبلاً گفتهام و منتشر شده. اما با تمام اینها، خداوند یک آرامشی به من داده که به کل جهان میارزد و خدا این آرامش را به واسطه محبتهای مردم ایران به من بخشیده است. بارها هم گفتهام هر کسی که در طول زندگی به من بد کرده را بخشیدهام و میبخشم. من خواننده «گلهای جاویدان» بودم و شکر خدا بهترین و بالاترین موقعیت را داشتم و با بهترینها کار کردهام. دیگر بالاتر از مرتضیخان محجوبی، حسن کسایی، پرویز یاحقی و جلیل شهناز که موسیقیدان و هنرمند نداشتهایم، من با همه اینها کار کردهام. پس اگر بخواهم الطافی که خداوند به من داشته را جمعبندی کنم، اول همین آرامش و نعمتی است که خدا به من داده؛ دوم اینکه همیشه مورد توجه و محبت مردم بودهام؛ سوم اینکه خانواده خوبی دارم با همسر خیلی خوب و فرزندان و نوههایی که خدا را شکر همه موفق و باعث افتخار من هستند. خدا را شکر میکنم که زندگی خوبی دارم. چند وقت پیش آمدند خانهام را با قیمت بسیار بالا بخرند، اما من مخالفت کردم. پول میخواهم چهکار؟ میخواهم این خانه را وقف هنرستان موسیقی کنم تا فرزندان این مملکت (که مثل فرزندان خود من هستند) در آن به صورت رایگان موسیقی بیاموزند. دیگر بیشتر از این آرامش چه میخواهم؟ خدا را بابت همه این محبتهایی که به من دارد، شاکرم و ممنون محبتهای مردم هستم. خدا را شکر میکنم که در زمینه کاری خودم و در هنر به همه درجات ممکن رسیدهام.
دعای پدر خدا بیامرزم؛ عاقبت به خیری
من هر شب ساعت ۹ میخوابم و ۶ صبح بیدار میشوم. سیگار و تریاک نمیکشم، اهل خلاف دیگری نیستم و همه اینها از نعمات خوب خداست که به من بخشیده. هر کس هم که پشت سر من حرف بزند و به من بدی کند را میبخشم. از هیچکس کینهای به دل نمیگیرم. اگر کسی در حقم بدی کند، میگویم بگذار خودش را نشان بدهد. هیچوقت فکر نکردهام که همه دنیا باید مال من باشد و اگر ببینم کسی موفق میشود، خوشحال میشوم. باید جوانها بیایند کار کنند و آنها هم راه خود را بروند و موفق بشوند. هرکس که زحمت میکشد، باید ثمرهاش را ببیند. ما میرویم کنار که جوانها بیایند و راه خودشان را بروند. البته آنها باید از خلاقیتهای خودشان استفاده کنند و راه خودشان را پیدا کنند، نه آنکه از دیگران تقلید کنند. همه اینها میتواند سرچشمههای آرامش باشد. بسیاری از افرادِ مشهور بودهاند که حالا اثری از آنها باقی نیست و آن کسی میماند که برای مردم و به یاد آنها باشد. هیچکس برای همیشه در این دنیا نمیماند و خوشا بر آنکس که با دل خوش از این دنیا میرود و فرزندان خوبی تربیت کرده که به درد مردم و مملکت میخورند. مهم این است. پدرم خدا بیامرز، وقتی میخواست ما را دعا کند، میگفت: «خدا عاقبت به خیرتان کند.» حالا که به این سن و سال رسیدهام، میفهمم که آن مرد بزرگ چه میگفت و آن دعا یعنی چه. هیچ چیزی بهتر از این نیست.
رفیق خوب
همیشه به دنبال رفیق خوب بودهام و اصولاً با کسی که میدیدم نقطهضعفی دارد، رفیق نمیشدم. همیشه هم سعی کردهام بدِ کسی را نگویم. در مورد کسی که نمیخواستم با او ارتباطی داشته باشم، میگفتم این راهی است که او تشخیص داده و من به او احترام میگذارم، اما به راه او نخواهم رفت و این راهی است که لابد برای خودش خوب است. بعضیها هم هستند که تا به امکانات و جایگاهی میرسند، دست و پایشان را گم و فوراً ماشین و یا حتی همسرشان را عوض میکنند! یعنی وقتی دری به تختهای میخورد، گذشتهشان را فراموش و زنی که ۳۰ سال با آنها زندگی کرده را ترک میکنند! به این آدم چه میشود گفت؟ او اصلاً وفا، صفا و دوستی را نمیشناسد. رفیق خوب خیلی خوب است. یکی از افتخارات من این است که کنار «تختی» بودم. من با ورزشکاران زیادی رفیق هستم و همینطور هنرمندان زیادی که همهشان را دوست دارم و به آنها احترام میگذارم. شاید برایتان جالب باشد که بگویم من عضو افتخاری کمیته ملی المپیک هم هستم.
از عشق و محبت خواندم
همیشه در آهنگهایی که خواندهام، سعی کردهام در مورد صفا، عشق، محبت، دوستی و مفاهیم خوب زندگی بخوانم. برای همین هم هست که همیشه از همه طبقات مردم به من محبت داشتهاند. من حرف دل مردم و آنچه که زندگیشان را بهتر میکند و به آنها آرامش میدهد را توسط موسیقی عزیز و فاخر ایرانی و با شعرهایی عمیق اما جذاب و شنیدنی به آنها تقدیم کردهام. رفقای خوب، آهنگ خوب، مهربانی، همه و همه در زندگی و کار ما جریان داشت و همیشه هم سعی کردم این اصول را در زندگیام رعایت کنم. با شاعرانی که با آنها کار میکردیم، زندگی میکردیم و با هم همدل بودیم که آنچه میخواندیم، به دل مردم مینشست و هنوز بعد از ۴۰ سال آنها را به یاد دارند. کمک به مردم، آرامش دادن به آنها و رعایت اصول اخلاقی و اجتماعی را از همان زمان تا به امروز رعایت کردهام. حتی همین آهنگ که در ۸۰ سالگیام خواندم و منتشر شده و برای زلزله بم هست هم همین مضامین را دارد. یک ترانه هم قبلتر خوانده بودم که: «خوشا آنان که با عزت ز گیتی/ بساط خویش برچیدند و رفتند/ ز کالاهای این آشفتهبازار/ محبت را پسندیدند و رفتند» ببینید در کارهایم همهاش «محبت» پررنگ است: «قدر محبتو بدون/ توی دنیا کمه/ همدم خوب و مهربون/ توی دنیا کمه» ما هیچوقت دنبال ناله برای مادیات نبودیم و نیستیم و از خواندن برای آرامش دادن به مردم لذت برده?ام. همه میدانند درِ خانه من برای همه کسانی که در زمینه موسیقی فعالیت میکنند، باز است و بچهها میآیند با من صحبت میکنند و اگر سوالی دارند، میپرسند. آنچه که من در طی این سالها با لطف خدا و محبت مردم به دست آوردهام، متعلق به همین مردم است. من از هیچ شاگردی پول نمیگیرم و خودم هم تا پشتِ در میروم و بدرقهشان میکنم و همیشه از این کار لذت بردهام.
خانوادهدوستی
خانوادهام در موفقیت و آرامش من سهم بزرگی داشتهاند و من از آنها تشکر میکنم. اگر بخواهم تشکر کنم، باید اول همه از مادر همسرم تشکر کنم و بعد از ایشان از همسرم. از فرزندان و برادرانم هم تشکر میکنم. اگر آنها و محبتهایشان نبود، من این «گلپا» که هستم، نبودم. یک آدم دیگر بودم که همهاش دنبال پول و کلک است. من انتظاری از کسی ندارم. انتظار و لذت من همین توجه و سلام و علیک مردم است. خدا را شکر که این محبتها صدای مرا زنده نگه داشته است. من «خونهی عشق من و تو» را که در دستگاه ماهور ساخته شده بود، در گام سُل میخواندم و این آهنگ آخر را از گام لا خواندهام. یعنی یک پرده بالاتر از آنچه ۴۰ سال پیش خوانده بودم. عشق از این بالاتر؟
راستی من «خونهی عشق من و تو» را ۴۰ سال پیش به همسرم گلی خانم تقدیم کرده بودم و خدا را شکر این خانه عشق هنوز پابرجاست و این بزرگترین مایه آرامش من است.
با ورزش و پرهیز دیابت را کنترل کردهام
سال?های زیادی است که مبتلا به دیابت هستم، اما توانستهام با ورزش زیاد و پرهیز از خوردن مواد غذایی که پزشک برایم قدغن کرده، بیماریام را کنترل کنم. ورزش کردن من هیچوقت ترک نمیشود و البته مسافرت را هم دوست دارم و یکی از کارهایی است که بسیار زیاد به من آرامش میبخشد. من در زندگی هیچوقت اهل پُرخوری نبوده و نیستم و همیشه سعی کردهام حد تعادل را در همهچیز حفظ کنم که از قدیم گفتهاند «خیرالأمور اوسطها». معمولاً زود عصبانی نمیشوم و اگر کسی به من بدی کند، او را میبخشم و زود فراموش میکنم.
سعی میکنم در کنار دوستانم اوقات خوبی داشته باشم و حضور در میهمانیهای خوب خانوادگی در کنار دوستان و اهل فامیل را دوست دارم. اما همیشه یکی از وسواسهایم انتخاب دوستانی است که قرار است با آنها رفتوآمد خانوادگی داشته باشم و در این مساله دقت زیادی میکنم. درِ خانهام همیشه به روی همه باز است و دوستانی که میخواهند برای آموزش بیایند و سوالی دارند، یا به من لطف دارند و میخواهند مرا ببینند، زنگ میزنند و هماهنگ میکنند و آنها را میبینم و ازشان انرژی مثبت میگیرم و اگر بتوانم و تا آنجا که از دستم بر میآید، راهنماییشان میکنم تا راه خودشان را پیدا کنند. همه اینها باعث آرامش و مایه خوشحالی من و خانواده من است. من دو دختر و نوههایی مثل گل دارم که خدا را شکر موفق و شادند و بابت این همه نعمت همیشه خدا را شکر میکنم.
منبع : زندگی مثبت / سلامت