زندگی جالب و اعیانی ایرج میرزا، شاعرِ باحال و صریح الهجه مشروطه
ایرج میرزا فرزند صدرالشعرا غلامحسین میرزا و نوهی ایرج پسر ِ فتحعلیشاه قاجار بود. پدر با تخلص «بهجت» شعر میسرود. او در سال ۱۲۵۱ شمسی در تبریز دیده به جهان گشود. ایرج تحصیلاتش را در مدرسهی دارالفنون تبریز یا همان «مدرسهی مظفریه» گذراند و در همانجا بود که مقدمات عربی و فرانسه را آموخت. مدرسهی مظفریه دومین مدرسهی آموزش عالی در تاریخ معاصر به حساب میآید که در دوران ولایتعهدی ِ مظفرالدین میرزا به سبک دارالفنون تهران تاسیس شد. در این شماره از زندگی افراد مشهور با ایرج میرزا بیشتر آشنا شوید.
ایرج میرزا
علی دهباشی در مقدمه کتاب «سیری در زندگی و آثار ایرج میرزا» از قول «پروفسور مار»،
ایرانشناس نامدار روس، ایرج را چنین توصیف کرده است:
«مردی بود سیاهسوخته و لاغراندام و متوسطالقامه و در رفتار و گفتار شکیبا و بردبار.
اشعار ایرج وقتی خودش آنها را میخواند جان میگرفت…
ایرج را از زمرهی شاعران برجستهی عصر مشروطیت میدانند.
شاید بتوان وی را از شاعران مطرح دوران تجدد در ادبیات ایران نیز به شمار آورد.»
زمانی که حسنعلیخان گروسی ملقب به «امیرنظام گروسی» مدرسهی مظفری را در تبریز ساخت، ایرج میرزا معاونت آن مدرسه را برعهده گرفت.
امیر نظام گروسی سیاستمدار و وزیر و ادیب و خوشنویس دورهی قاجار بود.
او علاوه بر مناصب سیاسی ادیبی توانمند بود که دو اثر ادبی به نامهای منشآت و پندنامه یحیویه نیز به جا مانده است.
ایرج علاوه بر معاونت این مدرسه، مدیریت ماهنامهی «ورقه» یا
«ارگان دارالفنون تبریز»، که نخستین نشریهی دانشجویی ِ شهر تبریز بود را نیز عهدهدار بود.
او در نوزده سالگی لقب «ایرجبن صدرالشعرا» یافت اما شاعر دربار بودن را کنار گذاشت
و به شغلهای دولتی از جمله کار در وزارت فرهنگ که در آن زمان «معارف» نام داشت
و پس از آن به استخدام ادارهی گمرک در آمد و پس از مشروطه نیز در مشاغل مختلف دولتی از جمله وزارت کشور و در سمت فرماندار آباده و معاونت استانداری اصفهان به کار مشغول شد. ایرج میرزا به زبانهای فارسی، ترکی، عربی و فرانسه تسلط داشت و تا حدودی نیز زبان روسی میدانست.
ایرج در سن شانزده سالگی ازدواج کرد و سه سال از ازدواجش نگذشته بود که
پدر و همسر هر دو را از دست داد. دوران اقامت ۵ سالهی ایرج در
خراسان را شاید بتوان بهترین دورهی کوشش ادبی ایرج دانست.
اشعار پیش از دوره مشروطیت ایرج اشعاری است که بیشتر در ستایش رجال زمان و بزرگان قاجار است اما پس از مشروطه اشعار ایرج بیشتر رنگ و بوی مضامینی با انتقادهای اجتماعی به خود میگیرد.
ایرج میرزا، شاعر ِ مشروطه
سفر ایرج میرزا به اروپا و قفقاز و آشنایی او با آداب و فرهنگ و ادبیات دیگران در رشد و بالندگی ایرج میرزا تاثیر بهسزایی داشت. بسیاری از اشعار ایرج میرزا را جمع کثیری از مردم شنیدهاند و یا خواندهاند. شاید بتوان از معروفترین اشعار او شعری را دانست که عنوان «مادر» گرفته است. بسیاری از مردم خصوصا بزرگترها با این شعر ایرج میرزا آشنایی دارند و لااقل برخی از ابیات آن را از حافظه میخوانند:
گویند مرا چو زاد مادر / پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها سر گاهوارهی من / بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد/ تا شیوهی راهرفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم / الفاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من / بر غنچه گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست / تا هستم و هست دارمش دوست
سعید نفیسی در مقالهای با عنوان «ستایش مادر» که در کتاب «سیری در آثار ایرج میرزا» و به کوشش علی دهباشی گرد آمده است مینویسد: آن جاذبهی خاص که این شعر و برخی از دیگر اشعار ایرج جلالالممالک را از سادگی و روانی، باب فهم کودکان کرده است و نیز در بعضی از معروفترین آثار او متجلی است…چیست؟
بنده تصور میکنم، علاوه بر دیگر مزایا، بارزترین خصیصه شعر ایرج زبان چالاک و بیان گرم و زنده و پویندهی او است و برخورداری هنرمندانه وی از گفتار ساده روزانه مردم و تعبیرات آن که خود دارای بلاغتی خاص است.» وجود الفاظ رکیک در اشعار ایرج موجب شد که برخی از منتقدان، آثار تربیتی منفیای بر اشعار او مترتب بدانند.
ایرج در هجو شاهان قاجار از جمله احمدشاه و محمدعلیشاه نیز اشعاری سروده است. با همهی این توصیفات نمیتوان او را کاملا فردی بریده از مذهب دانست و یا لااقل در برهههای زمانیای از زندگی خود ایرج میرزا به قطع باورهای مذهبی داشته است و اشعاری نیز در نعت محمد، پیامبر ِ مسلمانان و همینطور ائمهی شیعه سروده است. شعر« قلب مادر» از دیگر اشعار معروف ایرج میرزا است که در میان مخاطبان عام جای خود را باز کرده است و بسیاری از مردم آن را شنیدهاند.
زندگی ایرج میرزا
منظومهی «زهره و منوچهر» که از یک داستان یونانی است و شکسپیر آن را به شعر درآورده است را ایرج میرزا به شعر درآورده است که از اشعاری است که در میان دیوان ایرج بیشتر شناخته شده است. خلاف آنچه به دلیل استفاده از الفاظ رکیک از منش و شخصیت ایرج میرزا استنباط میشود باید گفت که ایرج میرزا فردی متین و موقر و مبادی آداب بوده و در جمع بسیار لفط قلم سخن میگفته اما در جمع خصوصی و دوستانه گاهی بذلهگو بوده است.
به راستی که ایرج میرزا و ملکالشعرای بهار را میتوان صدای شعر دورهی مشروطه دانست. ایرج میرزا منتقد زمانهی خود بود؛ منتقدی بیپروا که گاهی این بیپروایی به مذاق بسیاری خوش نمیآمد. ایرج در ۲۲ اسفندماه ۱۳۰۴ در تهران به دلیل سکته قلبی درگذشت و او را در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.
ایرج میرزا، شاعر ِ مشروطه
جالب است بخوانید : مرثیه عاشورا( استاد ایرج میرزا )
رسم است هر که داغ جوان دیده
دوستان رأفت برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را
جمعی دگر برای تسلای او دهند
شرح سیاه کاری چرخ خمیده را
القصه هر کس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تنیده را
آیا که غمگساری و اندوه بری نمود
لیلای داغ دیدهی محنت کشیده را
بعد از پدر دل پسر آماج تیغ شد
آتش زدند لانهی مرغ پریده را
برترین ها / آخرین خبر