بهروز افخمی در آرزوی دیده شدن است؟ لحظاتی با زندگی هنری و شخصی او
افخمی دلش می خواهد دیده شود؟
افخمی دلش می خواهد دیده شود؟ همان کارگردانی است که کاهانی گفته بود
دلش می خواهد بازیگر باشد؟ یعنی برای همین است که این همه شلنگ تخته می اندازد؟ که گاهی از خودزنی
هم ابایی ندارد؟ که یکی از سینمایی نویس ها به ما می گوید هماهنگ می کرد که در یک مراسم
ازش انتقاد تندی بکنیم تا خودش بیاید روی سن و جواب بدهد؟ هرچه باشد، به نظر می رسد بهروز افخمی
که این اواخر سیبل انتقادات فراوانی از طرف مردم و هم صنفانش بوده نسبت چندانی با افخمی دهه شصت و
هفتاد ندارد.
با افخمی عروس و شوکران.
با مدیر سال های دور سیما.
برای همین ها، چهره جدید او در برنامه هفت را نه می شود به افخمی نماینده مجلس ارتباط زیادی داد
نه به افخمی هنرمند.
او راحت و خوش برخورد است.
تقریبا همیشه پیاده و عرق کرده به دفتر ما می رسد و ملاحظه زیادی در بیان نظراتش ندارد.
نظراتی که ممکن است پذیرش آنها آسان نباشد.
ممکن است دیگران را برنجاند یا شنیدن شان از کارگردان نامی سینمای ایران عجیب به نظر برسد.
همین ها هم هست که بهروز افخمی را می سازد.
کسی که همیشه موافقان و مخالفان خودش را داشته و با آمدن جلوی دوربین تلویزیون به این دودستگی بیشتر هم
دامن زده است.
این مصاحبه پیش از آخرین برنامه هفت انجام شده است.
با هم حرف های او را می خوانیم.
بهروز افخمی؛ منتقد فرهادی، عاشق تلویزیون!
شما بعد از جوایزی که «فروشنده» کسب کرد حسابی در هفت به فیلم پرداختید و گفتید می خواهید فرهادی را به برنامه دعوت کنید. این کار با سیاست هایی که تلویزیون در مورد اصغر فرهادی دارد منافاتی نداشت؟
ما قبلا هم از اصغر فرهادی دعوت کرده ایم.
تلویزیون حتی برای گفتن خبر موفقیت اصغر فرهادی هم ملاحظه می کند.
نه؛ این حرف ها جوسازی است و درستی نیست.
خیلی هم خوب خبر را منعکس کردند.
اینها حرف های ژورنالیستی است.
شبکه های خارجی خیلی زود این خبر را پخش کردند .
شما شبکه خبر نمی بینید.
شبکه خبر شب اعطای جایزه فقط زیرنویس کرد. تازه در بخش خبری صبح، آن را اعلام کردند.
شما که اهمیت خبر را تعیین نمی کنید.
اهمیت خبر را کسی که در شبکه خبر است مشخص می کند.
در همان شب هشتگ شهاب حسینی، دومین هشتگ برتر توییتر می شود و تمام ایران در همه شبکه های مجازی پیگیر این بحث بودند.
خب حالا چه می خواهید بگویید؟ حالا دو ساعت تلویزیون تاخیر داشته یا ۱۰ ساعت!
۱۰ ساعت تاخیر داشته.
این ۱۰ ساعت را شما خواب بوده اید.
من قبول ندارم که خبر تلویزیون مشکل دارد.
۱۰ سال پیش هم همین را می گفتید؟
من ۱۵ سال پیش از تلویزیون بازنشسته شدم و قبل از آن
خودم از کسانی بودم که خبر طراحی می کردم.
شما اگر مدیر شبکه خبر بودید می گفتید این خبر اهمیت ندارد؟
من اگر قرار باشد بین اخبار جنگ سوریه
و اخبار جشنواره کن یکی را بگویم اخبار جنگ سوریه را می گویم.
اخبار کن اهمیت ندارد و در حد همان زیرنویس است.
برای برنامه هفت که به فروشنده پرداختید، سیاست هایتان درباره کن را با تلویزیون هماهنگ نکردید؟
نه.
ما تا به حال مشکلی در این مورد نداشته ایم.
در مورد مهمان هایی که دعوت می کنیم مشکل نداشته ایم نه اینکه هیچ مشکلی نداشته ایم، ولی ۹۰ درصد
مهمان هایی که به ذهن من می رسد که خوب است به برنامه بیایند، مشکلی ندارند.
روابط شما یک مقدار از شبکه فراتر است .
هر وقت لازم باشد بله.
خودم تلفن می کنم و مثلا با آقای پورمحمدی صحبت می کنم.
ایشان هم که نه نمی گویند.
به من نه نمی گویند.
اینکه خودتان تهیه کننده شدید و قبلش قرار بود محمدحسین رضوی باشد، دلیلش این بود که آن اسم ها حذف
شود و مستقیم اسم خود شما باشد؟
از همان اول خواستند که من تهیه کننده باشم.
من طفره رفتم.
بعد یک مقدار که بین بچه هایی که در تیم تهیه بودند اختلاف پیش آمد آقای پورمحمدی به من گفتند
که خودت تهیه کننده باش.
مثل اینکه کلا شما دوست نداشته اید برنامه پخش زنده داشته باشید؟
همین الان هم از اشتباه و شلختگی و
بهم ریختگی برنامه زنده می ترسم.
در یکی از همین برنامه های اخیر، در آخرین لحظه مشخص شد میکروفن سیدمحمد پیغمبرزاده که انیماتوری بود که از
آمریکا آمده بود، کار نمی کند.
در نتیجه ما مجبور شدیم آیتم سینمای کلاسیک را بی موقع و بدون مقدمه پخش کنیم تا میکروفن درست شود.
من از این اتفاق ها خیلی بدم می آید.
برنامه زنده هم امتیازاتی دارد.
بله، این را هم قبول دارم و فهمیده ام که برنامه زنده برای مردم ایران خیلی جذاب تر است.
همه جای دنیا همین طور است.
نه؛ مثل اینکه جاهای دیگر دنیا این طور نیست و به این مسئله خیلی اهمیت نمی دهند.
این که در تلویزیون ما از برنامه زنده طفره می روند یک دلیلش به خاطر ملاحظات صدا و سیما است.
بله، نگران سانسور هستند و من این را قبول کرده ام که برنامه های زنده را مردم بیشتر قبول دارند.
وقتی برنامه زنده نبود نقدی به آن وارد بود که می گفتند شما خیلی متکلم وحده هستید.
بله.
من هم دست از حرف زدن زیاد برداشتم.
از طرفی هم می گویند در بخش «میز نقد» بیرون نرو و همان جا بمان.
در نتیجه من را آن ته می نشانند که باشم.
شما از یک طرف صدر عاملی را در برنامه دارید که آنقدر قربان صدقه مهمانش می رود که برنامه خراب
می شود و از طرفی هم فراستی را دارید که هرچه به دهانش می آید می گوید و فقط فحش
نمی دهد.
این غیرقابل پیش بینی بودن و متنوع بودن خوب است.
رفتار آدم ها هم خیلی سرخود است.
یعنی هر کسی هر کاری که دلش بخواهد انجام می دهد.
این تنوعی که در شخصیت ها هست کاملا نشان می دهد همه آزاد گذاشته شده اند که خودشان باشند.
از زمانی که شما برنامه را گرفته اید آما بیینده ها به چه صورت است؟
من آمار دوران جیرانی را
ندارم.
آماری که الان به ما می دهند خیلی امیدوارکننده است.
ظاهرا بعد از اینکه برنامه زنده شده آمار روند صعودی داشتند.
تعداد اس ام اس ها چقدر است؟
من خیلی این چیزها را نمی پرسم و پیگیر نیستم.
مگر می شود لیستش را نبینید؟ مثلا برنامه ۹۰، دو میلیون اس ام اس دارد ولی می گویند تعداد نرم
اس ام اس های برنامه های تلویزیونی چهل پنجاه هزار تا است.
برای ما هم فکر می کنم در حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تا باشد.
برای من تعداد اس ام اس ها، زیاد تعیین کننده نیست.
من منتظر عددهای کاملا کارشناسی هستم که ظاهرا هنوز تکمیل نشده، ولی آخرین آماری که به من دادند این بود
که با وجودی که همزمان با برنامه مهران مدیری پخش می شویم چیزی در حدود ۱۵ درصد بیننده پیک برنامه
های تلویزیون را داریم.
یعنی فکر می کنم حدود ۱۰ میلیون بیننده در طول برنامه مهران مدیری داریم که این یعنی ۱۰ میلیون نفر
آدم آن برنامه را نمی بینند و برنامه ما را می بینند.
خودتان این ارقام را باور می کنید؟
اینها کارشناسی شده است.
چقدر از زمانی که شما به برنامه آمده اید گذشته؟
ما دهم مهرماه شروع کردیم.
قرارداد ثابتی دارید؟
هنوز قرارداد برنامه زنده نبسته ایم.
این آماری را که درباره هزینه برنامه شما داده اند و آن را با دوران آقای گبرلو مقایسه کرده اند،
دیده اید؟ اینکه هزینه ها از دقیقه ای ۷۰ هزار تومان به دقیقه ای ۴۵۰ هزار تومان رسیده، کذب است
یا صحت دارد؟
۴۵۰ هزار تومان رقم درستی نیست.
حدود ۳۰۰ هزار تومان است.
چهار برابر برنامه آقای گبرلو.
البته این رقم مربوط به زمانی است که برنامه تولیدی بود.
از زمانی که برنامه زنده شد، هزینه ها تقریبا دوباره حدود ۱۰۰ هزار تومان شده است.
گران نیست؟
احتمالاگران تر از برنامه آقای گبرلو است.
این گرانی به خاطر کیفیتش است؟
در طول هفته برای برنامه من کار می کنند و میان برنامه های زیادی
ساخته می شود یعنی بیشتر از برنامه های زنده دیگر میان برنامه هایی دارد که روی آنها کار شده است.
الان بعد از ۹ ماه حس تان نسبت به برنامه چیست؟ به نظر خودتان پیشرفت تان ارضاکننده است؟
من فکر
می کنم خیلی روی سینمای ایران تاثیر گذشته ایم.
روی جوان هایی که می خواهند فیلم بسازند یا کسانی که فکر می کردندچارچوب های سینما را تعیین کرده اند
و تا ابد هم همین خواهدبود تاثیر گذاشته ایم.
بعضی های شان این حس را دارند که دوران شان گذشته و باید بروند.
مثلا؟
قبلا هم گفته ام؛ نمی خواهم اسم ببرم ولی یک سالخوردگی و یکنواختی در تولید فیلم هایی که مال
۲۵ سال پیش است بر سینمای ایران حاکم بود و این باعث شده بود تماشاچی به زیر ۱۰ میلیون نفر
برسد.
من دو ماه قبل از اینکه برنامه هفت را شروع کنم در یک مصاحبه گفتم اگر اوضاع همین طور پیش
برود آقای ایوبی باید تا پایان سال استعفا بدهد.
یعنی الان می گویید بالارفتن فروش سینماها به خاطر این است که برنامه هفت یک تعهدی ایجاد کرده…
یک دوره ای بود که احساس می شد سینما در حال مرگ کامل است و سالن ها یک به یک
دارند تعطیل می شوند و هیچ کس هم به فکر ساختن سالن جدید نیست.
وضعیتی بود که اگر همان طور پیش می رفت آقای ایوبی باید استعفا می داد.
ما شوخی نداریم.
این طور نیست که یک نفر بیاید همین طور به روش گذشتگان عمل کند و بعد بنشیند تماشا کند که
سینما دارد می میرد؛ بعد هم ادعا کند که اوضاع خیلی خوب است.
الان اگر عامل مورد نظر شما فروش است، بخش عمده فروش امسال، مربوط به فیلم های «سالوادور…
» و «…
آلبالو» است.
اینها به نظر نمی رسد امتیاز مثبتی باشد.
بالاخره تاثیر دارد.
۷۰ درصد فروش ها در پردیس های جدید بوده، باید ببینیم نقش آقای ایوبی در ساخت و راه اندازی این
پردیس ها چقدر بوده.
من برای آقای ایوبی تاثیری قائل نشدم.
موضوع این است که سینمای ایران به هر دلیلی از جشنواره فجر به بعد رونق پیدا کرد و این رونق
مثل سال های گذشته به خاطر فیلم های کمدی بود اما یک تفاوتی که سینما با سال های گذشته داشت
این بود که امسال فیلم های جدی و خوب هم خیلی خوب فروش داشتند.
این یعنی تغییر خیلی واضحی اتفاق افتاده.
حالا باز طبق معمول رفتار باندبازی روشن فکری ژورنالیستی درباره این دو فیلم کمدی اتفاق افتاد که می گویند این
دو خیلی مبتذل هستند.
شما این دو فیلم را دیده اید؟
نه هیچ کدام را ندیده ام؛ ولی ساختن کمدی، حتی کمدی های کاملا
سبک هیچ شرمندگی ای ندارد.
در همه جای دنیا سینما به وسیله کمدی، فیلم های اکشن سبک و فیلم های کودکان سبک و…
پیش می رود.
یعنی صنعت سینمای دنیا، صنعتی است که مردم در آن تفریح می کنند و سرگرمی باعث می شود موتور این
صنعت بچرخد.
در کنار اینها امکان ساختن همه فیلم های هنری و باارزش فراهم می شود.
اینجا چون به قول حسین معززی نیا تورم اظهارنظر داریم هر کسی به هر دلیلی ژست روشن فکری می گیرد
و درباره فیلم های کمدی با لحن تحقیرآمیز صحبت می کند.
به هر حال وقتی مردم به سینما رفتند و «سالوادور» را دیدند، چون بهشان خوش گذشت، وقتی از سالن بیرون
آمدند، رفتند و «ابد و یک روز» را هم دیدند.
این یعنی به سینما برگشتند.
الان ما باید هر کاری که می توانیم انجام بدهیم برای اینکه این برگشت مردم به سینما ادامه پیدا کند.
همین ابد و یک روز اگر تا آخر تابستان بماند پانزده میلیارد فروش می کند.
شما در هفت یک شیوه ای دارید؛ مثلا جیرانی را می آورید و بلافاصله بعد از او وحید جلیلی را
می آورید.
این دو یعنی ته طیف روشن فکری و ته دگماتیسم را در کنار هم جای می دهید که خرده ای
به شما گرفته نشود؟
اینها اتفاقی است.
واقعیت این است که نصف کسانی که ما دعوت می کنیم خودشان نمی آیند.
یک دلیل دیگر که برنامه زنده را نمی پسندم این است که حتی نمی شود به مهمانان وعده داد که
خودتان بروید برنامه خودتان را تدوین کنید.
از صدا و سیما می ترسند که نمی آیند یا از شما می ترسند یا…
نمی دانم از چه می ترسند ولی به هر حال نمی آیند.
اما اگر ضبط شده باشد و بتوانند تدوین نهایی را تایید کنند، خیلی ها می آیند.
از کارگردان ها خیلی ها نمی آیند.
مانی حقیقی نمی آید.
مانی حقیقی شاید بعدا بیاید، ولی مثلا وقتی به کمال تبریزی گفتم خودت می توانی گفت و گوی خودت را
تدوین کنی، قبول کرد بیاید بعد که برنامه زنده شد دیگر حاضر نشد بیاید.
رو به روی فراستی نمی نشینند.
اصلا به برنامه نمی آید.
بعضی ها برنامه را کلا بایکوت کرده اند.
با بعضی ها رفتید گفت و گوی تولیدی گرفتید .
الان دیگر نمی رسیم این کار را بکنیم.
الان هر هفته باید برای همان هفته مهمان دعوت کنیم.
ممکن است موارد استثنایی پیش بیاید که من خودم کسی را که دعوت کرده ایم در حدی بدانم که به
دفترش برویم و برنامه تولیدی ضبط کنیم.
مثل آقایان کیمیایی و مهرجویی و…
آدم هایی که شاید صدا و سیما هم برای حضورشان در برنامه زنده محدودیت داشته باشد.
ممکن است سراغ اینها برویم و برنامه تولیدی ضبط کنیم.
این مساله، ما را از مطلب اصلی پرت کرد.
این تصور و خیالات که ما خیلی داریم با دقت و زرنگی کار می کنیم از دور نگاه کردن است.
واقعیت این است که یک مقدار هرج و مرج بر برنامه های زنده حاکم است.
یعنی شما یکباره متوجه می شوید مهمانی که دعوت کرده اید تصمیم گرفته نیاید.
جیرانی بعد از اینکه وحید جلیلی درباره حرف هایش عکس العمل نشان داد گفت من می خواهم با وحید
جلیلی رودررو حرف بزنم.
اما بعد به من خبر داد که پشیمان شده ام و نمی آیم.
بعدش من باید تلاش کنم به جای آنها دو مهمان دیگر دعوت کنم.
مشخص هم نیست چقدر موفق باشم که کسانی را دعوت کنم که حرف های جالب بزنند و چهره تلویزیونی داشته
باشند.
بخش بزرگی از چهره های سینمایی به برنامه شماره یک سینمایی تلویزیون نمی آیند، بخشی هم شاید چون سال هاست
فیلم نمی سازند، نمی آیند، آن وقت ملاحظات تلویزیون هم در برنامه هست؛ برای یک برنامه سینمایی چی می ماند؟
برای همه اینها چه باید کرد؟
من می دانم که ممکن است به خاطر همه این موارد برنامه جذابیتش را
از دست بدهد، و وقتی جذابیتش را از دست بدهد و تماشاچی نداشته باشد من رهایش می کنم.
آنها شما را آورده اند که برنامه جذاب بسازید.
این طور نیست که من با هر سازی برقصم برای اینکه تعداد تماشاچی های برنامه بالا بماند.
اگر من با هر سازی می رقصیدم الان از طرف عده زیادی بایکوت نشده بودم و به برنامه ام می
آمدند، ولی آن دیگر برنامه من نبود.
سوال نظرسنجی هفته اول برنامه خیلی واکنش داشت.
اتفاقا الان خیلی دوست داریم به همان لحن کمدی که در برنامه های اول داشتیم برگردیم.
خیلی دارم فکر می کنم که چطور می توانیم به آن لحن برگردیم.
برنامه شما که کمدی نیست.
من خیلی دوست دارم باشد.
مثل اینکه جواد خیابانی می گوید اگر مردم به من می خندند اشکالی ندارد بگذار خوشحال باشند؛ اما او که
کمدین نیست.
قرار نیست برنامه شما مردم را خوشحال کند یا بخنداند.
معلوم است که وقتی مردم می نشینند یک برنامه تلویزیونی بینند اگر لحن شاد داشته باشد بیشتر آن را می
بینند.
خب اگر قرار باشد بخنداند که خندوانه می شود.
آن وقت کلا تعریفش چیز دیگری است.
عیبی ندارد.
تعریف یعنی چی؟ سینمای ایران را باید در همان سطح سینمای ایران بررسی کرد.
سینمای ما خیلی جدی نیست.
تعداد کمی از فیلم های ما ممکن است جدی تلقی شوند.
بقیه، یا کمدی هایی هستند که خودشان نمی دانند کمدی هستند یا کمدی هایی هستند که خودشان می دانند کمدی
اند.
سطح بررسی هم باید همین باشد.
چه اشکالی دارد؟
شاید برای همین هاست که می گویند برنامه هفت خوشش می آید لج مردم را در بیاورد.
نه، لج دست اندرکاران و کسانی که فیلم های نفروش سال های گذشته را ساخته اند در می آورد.
ما وقتی آن سوال را می پرسیم آن موقع می دانیم که اهل فن برنامه را تماشا می کنند.
در آن دوره که برنامه تولیدی بود، مردم هنوز متوجه آن نشده بودند.
اهل فن بودند که از یک طرف وانمود می کردند برنامه را نمی بینند از طرفی هم برنامه را کامل
می دیدند و مخاطب سوال برنامه اول هم مشخص بود چه کسانی بودند.
در جواب سوال «چه کسی بیشتر اعصاب شما را خرد می کند» کدام گزینه رای آورد؟
فراستی.
فراستی لج آدم عادی را هم در می آورد.
خودتان گاهی لج تان در می آید.
یک نفر به من گفت اول، تو در نتیجه نظرسنجی، جلو بودی.
بعد یک نفر آمده در یکی از این شبکه های اجتماعی گفته مواظب باشید به افخمی رای ندهید خوشش می
آید اول شود.
البته این که یک نفر در فیسبوک رای نظرسنجی را برگرداند که شوخی است.
اما یارو آدم باهوشی بوده!
بله!
این ایده که با پول برجام برویم در خارج از کشور سینما بخریم از
ایده های متفاوت نمای شما بود.
ما در هند پول زیادی داریم.
هندی ها خودشان در ۲۰ سال اخیر شروع به خرید سینما کرده اند و از این طریق فروش فیلم های
هندی در خارج از هند زیاد شد.
۴۰۰ سینما فقط در لندن دارند.
با خرید سینما در خارج از کشور می توان فیلمسازی داخلی را عرضه کرد.
مسئله دیگر این است که می شود از این طریق با پول هایی که در خارج گیر کرده و انتقالش
به ایران احتمالا مشکل است در کشورهایی مثل هند و چین سرمایه گذاری کرد.
یک مقدار نگاه شما صنفی است.
سینمای هند بیننده دارد، آنها سینما می خرند که بیننده شان بیشتر شود.
هر کاری جنبه های مختلف دارد.
مثلا دولت می تواند بگوید ما سینما را خریده ایم، حالا هر تاجر ایرانی که می خواهد این مقدار بدهد
آن سینما را از ما بخرد.
از طرفی ما مجبور می شویم فیلم های ایرانی را که در دنیا پسندیده می شود و در داخل بیننده
خوبی دارد بیشتر تولید کنیم تا آن تاجر راغب شود هم سینما را بخرد هم فیلم را نمایش بدهد.
خرید سینما یک طرف است، تولید فیلم خوب هم طرف دیگر قضیه است.
مسئله این است که اگر ما مناره را بدزدیم و نتوانیم چاه را بکنیم چه می شود؟ نمی شود که
برویم سینما بخریم بعد بگوییم خب حالا بیایید فیلم خوب تولید کنید تا در دنیا نمایش بدهیم.
اول باید آن فیلم های مناسب برای پخش جهانی را داشته باشیم.
اینها ایرادهای بنی اسرائیلی است.
کسی که بخواهد بگوید یک کاری شدنی نیست این بهانه ها را می آورد.
شما چند موضع دیگر به این شکل هم داشته اید.
مثل یک ماهه شدن جشنواره فجر.
کلا دوست دارید سراغ موضوعات جنجالی بروید .
خب واضح است که ما می خواهیم برنامه جنجالی داشته باشیم.
خودتان؛ شخص آقای بهروز افخمی؟
من به قصد جنجال، کاری نمی کنم.
همسرتان گفته که هرجا شر باشد می روید .
به قصد جنجال درست کردن هیچ وقت نرفته ام.
روی آنتن، منتقدان تان را می زنید و حرف های شان را بی جواب نمی گذارید؛ برای همین می گویند
از آنتن هفت استفاده شخصی می کنید.
استفاده شخصی یعنی چه؟ آنها حرف می زنند…
در یکی از همین برنامه های اخیر، پاسخ حرف های آقای گلمکانی را دادی.
او فقط در اینستاگرام شخصی اش درباره حرف های شما درباره دگرباش بودن جشنواره کن گفته بود، در مجله فیلم
که ننوشته بود.
در تلویزیون که نگفته بود.
به این دلیل که گلمکانی بالاخره یک آدم سن و سال دار است؛ یعنی چه این عبارت که «این (افخمی)
از مسعود فراستی هم جلو زد؟».کسی که مصاحبه من را نخوانده و اصلا تنبلی اش آمده مصاحبه را بخواند، بیاید
بگوید این از مسعود فراستی جلو زد؟ حقش نیست بگویم تو اصلا خودت می فهمی چه می گویی؟
شما می
گویید چون آقای گلمکانی بوده، جوابش را دادید؟
بله.
بالاخره گلمکانی آدم سن و سال دار و باتجربه ای است.
اگر در رسانه شخصی خودتان وابش را بدهید موردی ندارد، ولی در رسانه ملی او که از رسانه ملی استفاده
نکرده….
نه.
وقتی مفهوم حرف یک فردی واقعا برای من معلوم نیست و نمی دانم منظورش چیست سوال می کنم و می
پرسم که اصلا می فهمی چه می گویی؟!
مهران مدیری بعد از اینکه یک طعنه ای به شما زد…
مهران مدیری به ما چه گفت؟ من اصلا در جریان نیستم.
یکی از آیتم های تولیدی برنامه شما بود.
باید برایم سرچ کنید بیاورید.
آن بخش برنامه «دورهمی» را پخش کردید و به آن تیکه انداختید.
من ندیده ام.
برنامه شماست، چطور ندیده اید؟
من تا جایی که بتوانم آیتم ها را می بینم ولی وقتی آیتمی اهمیتی
نداشته باشد آن را نمی بینم.
مثل آیتم پیوندی که طنز است و دلیلی ندارد که من با دقت همه اش را ببینم.
به اسم شما تمام می شود.
ایرادی ندارد.
طنز است دیگر.
چرا باید به کسی بربخورد؟
آیتم پیوندی که شوخی است، آیتم فراستی هم نقد است و هرچه بخواهد می تواند
بگوید.
یعنی مسئولیت هیچ کدام را گردن نمی گیرید .
فراستی مسئول تمام حرف هایی است که می گوید.
ولی آیتم پیوندی، طنز است.
وقتی من این آیتم را دیدم فکر کردم شما با مدیری سر آن فیلمی که قرار بود با هدایتی بسازید
یک دلخوری دارید…
مشکل او با تنابنده بود.
به من ربطی نداشت.
می شود برداشته های این گونه داشت که با شما مشکل دارد.
این برداشت ها همه خیالات است.
ما با مهران مدیری خیلی هم رفیق هستیم و امیدوارم در آینده قسم شود یک فیلم هم با هم بسازیم.
مطمئن هم هستم که این مسئله را به خودش نمی گیرد برای اینکه می داند طنز و شوخی است.
یا مثلا موضع تان درباره آقای میرکریمی.
طنز پیوندی را آقای میرکریمی جدی گرفته.
کارت های ما را توقیف کرده و اجازه نداده فیلم های جشنواره اش را ببینیم.
این مسئله ای که شما با امیر قادری دارید کاراکتر شما را انگار…
ترسناک کرده.
نه؛ ترسناک نیست ولی به نظر می رسد شما یک مسئله کوچک پیدا کرده اید که به آن بتازید و
شاید هم چون طرف مقابل کوچک است برایتان جذاب است که جوابش را بدهید.
من این کار را در روزنامه هفت صبح کردم.
ربطی به برنامه هفت ندارد .
خود آن ماجرا آنقدر مهم نبود که شما یادداشت های تان را به آن اختصاص داده بودید.
من با شما موافق نیستم و فکر می کنم کافه سینما به تیراژ بالایی رسیده بود و الان مقدار زیادی
از آن تیراژ را از دست داده؛ به این دلیل که امیر قادری روی ذهن بچه هایی تاثیر می گذاشت
که هیچ متن قابل توجهی برای یادگرفتن سینما ندارند.
مخاطبش بیشتر بچه هایی بودند که با کامپیوتر و اینترنت سر و کار دارند و او روی ذهن آنها تاثیر
منفی می گذاشت و به آنها یاد می داد که وقیح و بی سواد و پرمدعا باشند.
این راه فاسد کردن گروهی است که ممکن است در آینده فیلمسازهای خوبی باشند.
بنابراین تصمیم گرفتم امیر قادری را از محیط حرف زدن و اظهارنظر کردن در سینما اخراج کنم.
کسانی که اینها را می دانستند و باید این کار را می کردند، نکردند چون ژست ما استادیم و امیر
قادری در حد ما نیست را گرفته بودند.
ولی امیر قادری داشت تاثیرش را می گذاشت و فکر می کنم با همان مطالبی که در هفت صبح نوشته
شد الان بیشتر مخاطبانش را از دست داده.
فکر نمی کنید بیشتر به مطرح شدنش کمک کرد؟
بالاخره در اینترنت سایت هایی هستند که مقدار کلیک سایت های
ایرانی را مشخص می کنند.
امیر قادری مخاطبش را از دست داده یعنی دیگر الان کسی به حرفش گوش نمی دهد حتی بچه ها.
این کار لازم بود.
می خواهیم کمی وارد سیاست شویم.
۴۳ نفر از فهرست امید به خبرگان رفتند ولی آقای جنتی با ۵۱ رای رییس مجلس خبرگان شد.
همیشه آماری که از اصلاح طلب ها می دهند درست نیست.
یکسری هم مثل بهروز افخمی به عنوان اصلاح طلب به مجلس می روند و بعد معلوم می شود اصلاح طلب
نیستند…
من که هیچ وقت به آن معنا ادعای اصلاح طلبی نداشته ام.
یادم است همان اوایلی که نماینده مجلس شده بودم روزنامه همشهری با من یک مصاحبه کرد که من در آن
گفتم محافظه کار هستم.
آنها هم خیلی جا خوردند.
من همیشه تاکید کرده ام که هرگز اصلاح طلب به این معنایی که الان مصطلح است، نبوده ام و نیستم.
در مجلس هم به عنوان یکی از دار و دسته سیدمرتضی آوینی شناخته شدم که دورم را خط کشیده بودند.
یعنی می گفتند خیلی با این حرف نزنید که فاشیست می شوید.
از این مجلسی که قرار است تشکیل شود هیچ تصوری دارید؟
فکر می کنم مثل همیشه اصلاح طلب ها سعی
کردند خودشان را گول بزنند.
وقتی درباره موفقیت بزرگ شان صحبت کردند اگر به لحاظ آماری تحلیل می کردند مشخص می شد که خیلی هم
موفقیت بزرگی کسب نکرده اند و اکثریت را ندارند.
خودشان هم می گفتند به صورت نسبی موفق شده اند؛ یعنی با توجه به کسانی که رد صلاحیت شده بودند
و با جمیع شرایط گفته بودند موفق شده اند.
این عادت را دارند که با روش های کاملا غیراصلاح طلبانه و غیرکارشناسی درباره موفقیت های خودشان جوسازی کنند.
این به خودشان ضربه می زند.
اینقدر که شما راحت اصلاح طلب ها را نقد می کنید اصولگراها را نقد نکرده اید.
دلیلش این است که خودتان را بیشتر منتقد اصلاح طلب ها می دانید یا چون نقد کردن اصولگراها هزینه بیشتری
دارد؟
من از قدیم جزو رفقای سیدمرتضی آوینی بوده ام و از دار و دسته ای بودیم که نه اصلاح
طلب ها قبول مان داشتند نه اصولگراها.
ولی در انتخابات مجلس ششم اصرار کردند که اسم من را در لیست اصلاح طلب ها بگذارند.
من هم گفتم حالا که یک حرکت اجتماعی شروع شده خیلی برج عاج نشینی نکنیم.
با این اتفاقاتی که افتاده اگر احمدی نژاد در دور بعد رو به روی روحانی قرار بگیرد چه می شود؟
روحانی این بار با ۵۱ درصد آرا انتخاب شد و من فکر می کنم در انتخابات بعدی مجموع مخالفانش ممکن
است بیشتر از ۵۰ درصد آرا را بیاورند.
نظرسنجی ها می گوید محبوبیت ایشان بالا رفته.
بدبختانه به این نظرسنجی ها نمی شود اعتماد کرد.
در نظرسنجی های سال ۸۴ حتی در نظرسنجی وزارت اطلاعات هم تا روز آخر کروبی از آخر اول بود.
من نمی دانم چرا حتی وزارت اطلاعات باید خودش و کسانی که می خواهند رای بدهند را گول بزند ولی
این دست است که معمولا کسی که در کاخ است بیشتر رای می آورد چون بیشتر دیده می شود.
به هر حال اگر مخالفان یا رقبایش بیش از ۵۰ درصد رای بیاورند انتخابات به دور دوم کشیده می شود
و اگر این اتفاق بیفتد در آن دو هفته خیلی ممکن است ابهتش به عنوان کسی که در کاخ است
بریزد.
تا امروز نداشته ایم کسی که رییس جمهور است در چهار سال دوم انتخاباتش به دور دوم کشیده شود و
اگر این اتفاق بیفتد معلوم نیست چه وضعیتی پیش می آید.
اگر آدمی که رو به رویش است احمدی نژاد باشد چه اتفاقی می افتد؟ در کل منظورمان تفکر پوپولیستی است؟
بله.
فکر می کنم احمدی نژاد طرح ۵۰ هزار تومان را هم نفله کرد.
برای این که کارهایی که لازم بود در کنار آن انجام شود را انجام نداد.
مثلا اگر مترو را همزمان گسترش داده بود می توانست قیمت بنزین را درست و حسابی بالا ببرد و حتی
۱۰۰ هزار تومان یارانه بدهد.
مرد هم یک سیستم حمل و نقل کارآمد داشتند که می توانستند ماشین شان را در خانه بگذارند و با
مترو رفت و آمد کنند، ولی او این کارها را نکرد.
الان اینکه شایعه شده می خواهد ماهی ۲۵۰ هزار تومان یارانه بدهد می تواند اغواکننده باشد؟
نمی دانم چنین حرفی
زده یا نه.
الان اگر کسی بیاید بگوید ماهی ۵۰۰ هزار تومان پول می دهم رای می آورد .
بله.
چرا رای نیاورد.
این برنامه ای نبود که من از خودم درآورده باشم.
برنامه حزب کارگر انگلیس در دهه ۸۰ است.
در دهه ۸۰ حزب کارگر اعلام کرده بود که اگر به قدرت برسد این کار را انجام می دهد.
همه محاسبات شان هم درست بود.
اما رای نیاوردند.
به نظرتان «فروشنده» اگر خوب باشد می تواند برای اسکار هم نامزد شود؟
امیدوارم فیلم خیلی خوبی باشد.
منتقدان گفته اند از «جدایی» ضعیف تر است.
من «جدایی» را هم به اندازه «درباره الی…
» نمی پسندم.
بهترین فیلم اصغر فرهادی به نظر من هنوز «درباره الی…
» است؛ بعد «گذشته» و بعد «جدایی».
در مورد «گذشته» خیلی ها می گویند کسل کننده است.
کسانی که هر دو فیلم را دیده بودند به من می گفتند «گذشته» بهتر است.
گذشته خیلی فیلم شسته رفته ای است و همچنان «درباره الی…
» از همه فیلم هایش بهتر است.
«جدایی» خیلی فیلم پیچیده تری است.
«جدایی» از جایی شروع می شود که ما با آن پیشخدمت همدلی می کنیم و متوجه مشکلاتش می شویم.
نیم ساعت اول فیلم برای من خیلی خسته کننده بود چون آدم ها بی درد و بی مشکل بودند و
مشخص نبود مشکل شان چیست و چرا می خواهند دخترشان را عذاب بدهند.
نه آن کسی که می خواست به خارج برود و نه آن کسی که می خواست در ایران بماند می
دانست برای چه می خواهد بماند و یکی از خنده دارترین دیالوگ هایی که من در همه عمرم شنیده ام
در همان قسمت فیلم بود که خیلی هم تحویل گرفته شد.
آنجا که می گفت پدرت که نمی داند تو اینجا مانده ای و او جواب می داد من که می
دانم! یک نفر نبود بگوید تو که می دانی، می دانی که دختر ۱۴ ساله ات هم به خاطر این
بحث شما دارد عذاب می کشد؟ نیم ساعت اول فیلم اصلا جذاب نبود برای اینکه آدم ها ارزش پرده بزرگ
را نداشتند.
آدم های بی ارزش و بی معنایی بودند.
ولی از موقعی که آن پیشخدمت و مسائلش مشخص شد و آن شوهر بی بته اش پیدایش شد، فیلم خوبی
شد.
یعنی اگر از من بپرسند یک ساعت آخر «جدایی» بهتر بود یا «درباره الی…
»، من می گویم یک ساعت آخر «جدایی نادر از سیمین».
شما خودتان تلویزیون می بینید؟
من همیشه شبکه خبر را می بینم.
بعضی وقت ها هم شبکه ۴ را می بینم.
چه برنامه هایی را می بینید؟
برنامه های فرهنگی مثل برنامه آقای دینانی و لاریجانی.
شبکه های ماهواره ای نمی بینید؟
بی بی سی زیاد می بینم.
در سه چهار سال اخیر صدای آمریکا را نمی بینم برای اینکه برنامه های بیمزه ای درست می کند.
از شبکه های غیرخبری هم جم ها را می بینم.
سریال هایی که پخش می شود را دنبال می کنم و کلا می دانم چه خبر است.
در شماره ۵۰۰ مجله فیلم محمدعلی نجفی در یک مصاحبه گفته بود برای سریال سربداران از مراجع اجازه گرفتیم که
در سکانس هایی که در خانه سوسن تسلیمی و امین تارخ گرفته می شود، سوسن تسلیمی روسری نداشته باشد.
وقتی سکانس هایش را ضبط کردیم و به تلویزیون آوردیم آقای افخمی مسئول بود که اجازه پخش به ما نداد
و حتی راش هایش را هم دور انداخت.
اینها کاملا افسانه است.
شما این مصاحبه را نخوانده اید؟
نه؛ چنین صحنه ای نه به من نشان داده شده، نه امکان فیلم برداری
اش در آن دوران جود داشته.
فیلمبرداری سربداران چه سالی بود؟
سال ۶۲٫
زمانی که من در تلویزیون مدیر شدم نصف بیشتر فیلم برداری سربداران تمام شده بود.
آقای علی عسگری را می شناسید؟
نه.
صحبتی نشده که برنامه هفت با سیاست های ایشان همخوانی دارد یا نه؟
من در جریان نیستم.
شاید هم شما دنبال این هستید که کوچکترین اتفاقی رخ بدهد و بروید فیلم تان را بسازید.
بله.
برای همین هم چیزی نپرسیده ام.
فیلم نامه ندارید؟
دارم می نویسم، ولی خیلی سخت پیش می رود.
با توجه به تغییر و تحولاتی که در تلویزیون اتفاق افتاده فکر می کنید هفت، مستدام می ماند.
گفتید اگر آقای پورمحمدی نباشد شما نیستید؟
اصلا اگر ببینم باید برای فیلمم زمان زیادی بگذارم حتی اگر پورمحمدی باشد
هم ممکن است برنامه را رها کنم.
برنامه هفت کاری را که باید بکند تا همین الان کرده.
یعنی اگر قرار بوده هدف برنامه تغییر گفتمان و لگد زدن به چارچوب های کهنه سینمای ایران باشد، همین الان
این هدف انجام شده و فکر می کنم اگر من هفت را رها کنم و یک مجری دیگر آن را
اجرا کند و حتی بیننده هایش هم کم شود، مشکلی پیش نمی آید.
این برای این نیست که منتقدهای شما مشخص تر و تاثیرگذارتر شده اند؟
این یعنی برنامه موثر بوده.
پرویز پرستویی یکی از منتقدان اصلی شماست.
بله.
شما چه نقد مشخصی به پرویز پروستویی داشته اید؟
نقد من به پرستویی این بود که تو خودت را به
عنوان یک بازیگر گم کرده ای و متوجه نیستی که عزت الله انتظامی که اینقدر برای تو قابل احترام است
همیشه سعی می کرد تا جایی که می تواند شیرین و کمیک باشد، مگر اینکه هیچ راهی برای کمیک کردن
نقش وجود داشته باشد و نقش ذاتا درامی بوده باشد که مردم را به گریه دربیاورد.
اینها را من در یادداشت هایم نوشته ام و فکر می کنم نقدی که به او نوشته ام درست است.
یعنی الان یادداشت شما بیشتر به او برخورده و مشکلی از طرف برنامه نبوده؟
حالا اینکه به او برخورده و
دارد سعی می کند برنامه را تعطیل کند یک مسئله است؛ مسئله دیگر این است که اگر پرستویی به ایرادی
که من به او گرفته ام فکر کند به نفعش است چون باعث می شود شیوه بازیگری اش را تغییر
دهد و احتمالا این دوران فطرتی که برایش پیش آمده را طی کند.
نقدی که در اینستاگرامش درباره طنز ساختن شما نوشته بود را دیده اید؟
بله.
خب نظرش را گفته.
قرار بود پرویز پرستویی در سن پترزبورگ بازی کند؟
نه هیچ وقت چنین قراری نبوده.
نوشته بود کارگردان های دیگری قرار بوده این فیلم را بسازند و در برنامه همه آنها پرویز پرستویی به عنوان
نقش اول بوده؛ بعد که شما آمده اید به خودش گفته من بازی نمی کنم.
نه این دروغ است و پرویز نمی تواند چنین چیزی گفته باشد چون زمانی که من آمدم بازیگری که مشخص
شده بود حمید فرخ نژاد بود.
حمید فرخ نژاد هم قبلا نقش طنز مشخصی نداشته.
بله.
زمانی که من آمدن پیمان قاسمخانی گفت ما فرخ نژاد را برای این نقش درنظر داریم.
من هم گفتم فکر نمی کنم انتخاب درستی باشد.
درباره مدیریت تلویزیون و اینکه چه شد که آقای سرافراز نتوانست موفق باشد حرف می زنید؟
اطلاعات کافی در این
مورد ندارم که بخواهم حرفی بزنم.
سینما