حسین محب اهری از زندگی کاری و مبارزه با بیماری سرطانش می گوید
از محله برو بیا گرفته تا محله بهداشت و شاگرد اولیها. از آن سالها خیلی گذشته اما خودش معتقد است کودک درونش را حفظ کرده و برای همین هم دوست دارد برای کودکان تئاتر بازی کند. در کارنامه هنری حسین محباهری کارهای زیادی ثبت شده و علاوه بر اینها هنر دیگری هم داشته و آن شکست سرطانی بوده که چند سال پیش او را مبتلا کرده است. در «فرهنگ سلامت» این هفته با این هنرمند که خیلیها از او بهعنوان یک بازیگر فعال و پرانرژی یاد میکنند، به گفتوگو نشستیم.
سلامت: چرا معمولا از شما بهعنوان یک فرد با انرژی و با اعتماد به نفس یاد میکنند؟
نمیدانم. شاید به این دلیل باشد که عاشق زندگی هستم و دلایل زیادی برای قدردانی از لحظههای زندگی دارم. من هنوز که هنوز است پر از آرزو و هدفم و برای همین هر روز با شوق بیشتری به کارهایم ادامه میدهم. به نظرم زندگی چیز ارزانی نیست که بخواهیم به راحتی آن را از دست بدهیم. خیلیها شانس زنده ماندن و حتی به دنیا آمدن را ندارند پس ما باید قدر خودمان را خیلی بدانیم.
سلامت: ولی انسانهای امروز معمولا از دنیا و روزگار شکایت دارند.
همینطور است. اما همین انسانها این دنیا را به این شکل درآوردند و حالا خودشان گیج و گنگ ماندهاند وگرنه زندگی یک نعمت بیبدیل است.
سلامت: کودک درون شما هم در این نوع دیدگاه بیتاثیر نیست. اینطور فکر نمیکنید؟
قطعا بیتاثیر نیست. باور کنید که اصلا من خودم خواستم که بزرگ نشود چون در این صورت از زندگی لذت بیشتری میتوانم ببرم.
سلامت: کمی هم درباره کارهایتان صحبت کنیم. چه شد که در سریال نوروزی شبکه ۲ بازی کردید؟
سال گذشته وقتی در سریال پایتخت۲ بازی کردم، عکسالعملهای خوبی از طرف مردم دیدم و از این جهت تجربه خوبی برایم بود، برای همین وقتی آقای منوچهر هادی (کارگردان) من را برای بازی در «خوب، بد، زشت» دعوت کردند، پذیرفتم چون با کارهای ایشان هم بیگانه نبودم و فکر میکنم کار قابلقبولی هم از آب در آمده بود.
سلامت: از اجرای نقشتان راضی بودید؟
همیشه این اتفاق صددرصد نمیافتد و قطعا کم و کاستیهایی وجود دارد اما خدا را شکر مخاطب توانست با این نقش همذاتپنداری کند که از این جهت خوشحالم.
سلامت: چرا دوست دارید برای کودکان بازی کنید؟ میدانم که چندی پیش تئاتر «کلوچه دارچینی» را روی صحنه داشتید؟
این قشر از مخاطبان هم بسیار دوستداشتنی هستند و هم خیلی مهجور باقی ماندهاند بنابراین به دلیل علاقهای که به آنها دارم، دوست دارم
هرازگاهی با یک کار جدید به دیدارشان بروم، بهخصوص اینکه در این سالها هم عملا چیزی به اسم سینما یا تئاتر کودک نداریم.
سلامت: شما که اینقدر نگاهتان به زندگی مثبت است، چه پیشنهادی دارید که بتوانیم از این رخوت و تشویشهای روانی در امان بمانیم؟
چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنیای ماشینی امروز زندگیمان را تحتالشعاع قرار داده است بهخصوص مسائل اقتصادی فشار و آسیب بیشتری به افراد میزند اما با این همه باید یادمان باشد که میدویم که بهتر زندگی کنیم و به خواستههایمان برسیم پس نباید معنای زندگی را گم کنیم. باید هرازگاهی به خودمان بیاییم و کارهایی را که دوست داریم، انجام دهیم. باور کنید انجام این کار چیز عجیب و غریبی نیست.
سلامت: میخواهم کمی هم درباره بیماریتان (سرطان) صحبت کنم. چطور و چه زمانی متوجه این بیماری شدید؟
واقعیت را باید پذیرفت. اولین باری که متوجه بیماریام شدم، ۹ سال پیش بود. مشغول بازی در تئاتر بودم که دچار ضعف شدم و به پزشک مراجعه کردم. بعد از تشخیص، شیمیدرمانی شدم. ۸ سال از این ماجرا گذشت تا اینکه دوباره در سمت راست گردنم غدهای پیدا شد و دوباره پیگیری و ۶ ماهی شیمیدرمانی کردم.
خدا را شکر خوب شدم و حالا هم دوباره بیماری سراغم آمده و وارد راند سوم درمان شدهام و بعد از انجام آزمایشها و تشخیص پزشک قرار است دوباره شیمیدرمانی را شروع کنم.
سلامت: وقتی متوجه بیماری خود شدید، چه برخوردی کردید؟
ابتدا غمگین شدم اما واقعیت بود و باید با بیماری مقابله میکردم، مثلا وقتی زلزلهای بیاید، اگر قرار باشد در منزل بنشینی و ناراحت شوی، منزل همانطور خواهد ماند. بهترین کار این است که مشکلات را برطرف کنیم، من هم پیگیر درمان خود شدم. من معتقدم که انسان در مقابل بیماریاش نباید زانوی غم بغل بگیرد چون زنده است. برای من ناراحتی و غم کاملا غیرمجاز است و به نظرم فقط باید با مشکلات مبارزه کرد و شاد بود. زندگی خیلی خوب، زیبا و دوست داشتنی است و میارزد که یک شب درد بکشی و بعد از آن نفس بکشی و زیباییهای زندگی را بنگری.
سلامت: بعد از سپریکردن دوره دوم شیمیدرمانی، چه کسی به شما پیشنهاد بازی داد؟
«وحید موسائیان» برای بازی در فیلم «فرزند چهارم» و «محمدرضا ورزی» برای بازی در فیلم سینماییاش و سریال «معمای شاه» پیشنهاد دادند که پذیرفتم. من اکنون بیشتر از همه بازیگران کار میکنم و حالم خوب است. بعد از اینکه دوره شیمیدرمانیام به پایان رسید، «وحید موسائیان» به من پیشنهاد بازی داد. چند کار تئاتر هم انجام دادهام و با ۲ نمایش در جشنواره فجر شرکت کردم.
سلامت: فکر میکنید در سال ۹۳ بتوانید به خواستهها و اهدافتان بیش از گذشته برسید؟
امیدوارم. سال۹۳ را خیلی خوب شروع کردم و کارهای خوبی هم تا به امروز به من پیشنهاد شده است که این موضوع را به فال نیک میگیرم. ضمن اینکه قرار است تلهفیلمی بسازم با نام «مشماشاا… مردی برای تمام فصول» که انجام این کارها برایم تعهد و اشتیاق بیشتری برای زنده ماندن و ادامه دادن به همراه میآورد.
سلامت: مهمترین تفاوت نسل قبل با این نسل را در چه میدانید؟
بالاخره خیلی چیزهاتغییر کرده. به نظرم امتیاز نسل قدیم این بود که خیلی محبتشان روشن بود و خیلی خیالپردازی میکردند. اطلاعاتشان از چیزهای منفیاش، کم بود و خیلی کمحرف بودند و تنهایی را بیشتر دوست داشتند. امتیاز خیلی خوبشان این است که با هم بازی میکردند. امتیازهای مثبت نسل امروز این است که خیلی اطلاعات دارند، خیلی اجتماعیاند و به نظر میرسد میدانند که دارند چه میکنند. بدیشان هم این است که خیلی زود بزرگ شدند، کارهای دستهجمعی خیلی کم انجام میدهند یا میروند سراغ بازیهای رایانهای که خیلی وحشتناک است و بعدها باعث ناراحتیهایی خواهدشد. آنها در خودشان تنها خواهند ماند ولی خب تعارفهای قبلی را ندارند. مثلا بچههای قدیم وقتی میخواستند یک کاری انجام دهند، حتما اجازه میگرفتند ولی بچههای الان نه، قبلا پدر و مادرها تربیت را جور دیگری میدیدند، احترام را جور دیگری میدیدند ولی الان اینطور نیست. ارتباطها به دلیل اطلاعات، تکنولوژی و فشردگی شهرنشینی خیلی فرق کرده است.