سه شنبه, ۲۸ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

خشایار اعتمادی از زندگی شخصی و کاری اش می گوید

اشتراک:
خشایار اعتمادی از زندگی شخصی و کاری اش می گوید مهارت های زندگی
 خشایار اعتمادی خشایار اعتمادی در ۴ سالگی کار با ملودیکا و در ۵ سالگی کار با آکاردئون را آموخته ‌است.او در ۶ سالگی خوانندگی و در ۱۳ سالگی یادگیری و نواختن پیانو را شروع کرد و با خواندن ترانه «بارون» با شعری از شاملو به شهرت رسید.اعتمادی تاکنون اجراهای زیادی داشته و در سه جشنواره […]

 خشایار اعتمادی

خشایار اعتمادی در ۴ سالگی کار با ملودیکا و در ۵ سالگی کار با آکاردئون را آموخته ‌است.
او در ۶ سالگی خوانندگی و در ۱۳ سالگی یادگیری و نواختن پیانو را شروع کرد و با خواندن ترانه
«بارون» با شعری از شاملو به شهرت رسید.
اعتمادی تاکنون اجراهای زیادی داشته و در سه جشنواره شرکت کرده که از جمله آنها می‌توان به جشنواره پاپ و
دو جشنواره بین‌المللی در ایران و جشنواره بین‌المللی موسیقی مسلمانان سارایووW.O.
M.F اشاره کرد.

او دانش‌آموخته رشته اقتصاد بازرگانی است.
‎ دلشوره، لیلا، یادته، خاتون، مثل هیچکس، طعنه، عاشقی هرکی‌هرکی شد، خدا تو رو ببخشه، باید به تو برگردم و
تو محکومی به برگشتن، ۱۰ آلبوم مستقلی است که تاکنون داشته است.
گفت‌وگوی ما را با این هنرمند می‌خوانید.

۲۰ سال تجربه!

بعد از ارائه ۱۰ آلبوم، با نگاهی به گذشته در کل راضی هستم.
نه می‌توان گفت صددرصد خوب بوده و نه بد.
۱۰ آلبوم طی ۱۹ سال ارائه شده.
۱۹ سال کسب تجربه، آزمون و خطا در عرصه کشور، در رسانه، در مطبوعات و در اجراها.
در کل با ۲۰ سال تجربه و یادگیری مطالب رضایت نسبی از روند کارم دارم.
نسبی از این جهت که خیلی جاها می‌توانست بهتر باشد.

شهرت‌های فرا قانونی!

هنر احتیاج به رسانه دارد.
احتیاج به پرزنت شدن دارد و…
در واقع با توجه به میزان ابزاری که برای حضور ما وجود دارد، من رضایت نسبی دارم.
الان متاسفانه بهترین تبلیغ از طریق شبکه‌ مجازی است.
کارهای غیرمجاز بیش از اندازه ورد زبان مردم می‌شود و حداقل این قانون‌گریزی این منفعت را برای‌شان دارد که کارهای‌شان
به گوش مردم می‌رسد.
رسانه‌ها باید با مدیریت درست و صحیح به پخش کارهایی که از وزارت ارشاد مجوز گرفته بپردازند.
این کار می‌تواند به شکلی از فراقانونی عمل‌کردن جلوگیری کند.

بازدید ۴ میلیون نفری!

الان بهترین تبلیغ، سایت‌ها هستند که مردم راحت ترانه‌ها را دانلود می‌کنند؛ برای مثال برای آلبوم آخرم که ۲۵
ماه زحمت کشیدم، فقط ۱۰۰ هزار نسخه فروش کرد؛ اما یک تراک «باید به تو برگردم» را در یک سایت
که گذاشتند، خودم دیدم ظرف ۴ روز یک میلیون بازدید داشت.

این مبین این است که هنرمند برای رضایت از کارش نیاز به شنیده‌شدن کارش دارد تا تشویق شود.
آزمون و خطاهای دقیقی را داشته باشد و کار بعد را بر مبنای بازخوردی که دارد ارائه بدهد.
وقتی می‌گویند ۱۰۰ هزار نسخه بیشتر فروش کرده، می‌بینم چقدر زحمت و وسواس برای انتخاب شعر، ملودی، تنظیم و کیفیت
به خرج دادم.
چه وسواس‌هایی داشتم برای ساخت کار و انتخاب قطعه‌ها به عنوان مجموعه‌ای که یک حال وهوا داشته باشد و بی‌ربط
نباشد.

تفاوت ۲۵ ماه و یک ساعت!

یک بار در استودیو، خواننده‌ای که کار مجاز نمی‌کند، آمد و کاری را یک‌ساعته خواند و میکس کرد و
سه روز بعد به‌طور اتفاقی در چند اتومبیل همان کار را شنیدم.
در حالی‌که من ۲۵ ماه در استودیو بودم و کارم این طور شنیده نشد.
به خاطر اینکه ما ابزار کار نداریم.
بنابراین موفقیت یک هنرمند از ۲۰ سال سابقه کارش، برمی‌گردد به بازخوردها و شنیده‌شدن‌ها تا بتواند نقاط مثبت و منفی
کارش را آسیب‌شناسی کند.
من کاری را که دوست داشتم انجام دادم و طوری خواندم که می‌توانستم؛ اما آن‌طور که دلم می‌خواسته شنیده نشد
و این دست من نیست.

تناسب ترانه با خواننده!

کارهایم محتوا محور است و در درجه اول متن شعرها برایم مهم است.
موضوع ترانه مهم است.
با وسواس زیادم ترانه‌سراها را اذیت می‌کنم.
البته شعرها در حال حاضر از لحاظ فنی – و زن ، ردیف و قافیه- بدون کوچک‌ترین ایراد است.
ترانه‌سراها چه علمی و چه ذهنی ترانه گفته باشند، مشکل فنی ندارند؛ منتهای مراتب ترانه‌سرا باید ببیند شعر از دهان
کدام خواننده شنیده خواهد شد و خواننده شعری را که با شخصیت روحی‌اش قابل پذیرش است باید بخواند.

همکاری با بزرگان!

من توفیق این را داشتم که از هنرمندان بزرگ و متعدد در شعر، ملودی و تنظیم
بهره گرفتم.
در ترانه از مولانا، حافظ، فریدون مشیری، نیما یوشیج، شاملو، علی معلم‌، مظاهر مصفا، شاهکار بینش‌پژوه، مریم حیدرزاده، افشین یداللهی،
اکبر آزاد، افشین مقدم و در موسیقی با فریبرز لاچینی، تورج شعبانخانی، فردین خلعتبری، بابک بیات، پدرام کشتکار، شاهین یوسف‌زمانی،
فواد حجازی، سهیل و سروش دهبستی، رسول رسولی، علیرضا افکاری و…
کار کرده‌ام و همه کارها توفیقی را که باید داشته باشند، داشتند.

انتخاب‌های خوبی بوده و می‌دانستم که دانش آن را دارند.
می‌دانستم دوشنبه را باید پدرام تنظیم کند، داش‌آکل را فردین خلعتبری باید می‌ساخت و تمام اینها برمی‌گردد به من که
چطور انتخاب می‌کردم.
اگر اشتباهی بوده از طرف من بوده و عشقی هم اگر بوده به من برمی‌گردد.
خوشحالم از اینکه این کارها را خودم کردم.
تهیه‌کننده خودم بودم و همه با فکر و سرمایه خودم بوده است.

پشیمانی برای بزرگ‌ها!

از اجرای هیچ کاری در زمان خودش پشیمان نیستم.
ممکن است اشتباه هم کرده باشم که اگر نکرده باشم باید شک کنیم.
بزرگ‌ترین خواننده‌ها هم ممکن است از کاری که خواندند، پشیمان شده باشند.

نامی با محتوای کلی!

اسم آلبوم‌هایم را همیشه خودم انتخاب کردم.
هیچ‌وقت اسم تراکی را که آلبوم با آن شروع می‌شود به عنوان نام آلبوم انتخاب نکردم و الزاما نام آلبوم
آن تراکی نیست که بهترین تراک کار است یا خودم آن را دوست دارم.
اسم آلبوم اسمی است که محتوای کل آلبوم را در برداشته باشد و در وهله دوم آن جذابیت اولیه را
در برخورد مخاطب ایجاد کند.
نام دلشوره را که انتخاب کردم تمام مراحل تهیه آلبوم در دلشوره و تردید مجوز سپری شد.

واقعیت این است که تمام زندگی‌مان خاطره است.
دو دهه از آن زمان گذشته.
شاید امروز یک عده می‌آیند و به‌راحتی کارها انجام می‌شود؛ ولی آن زمان سخت بود و حتی برای جابه‌جاکردن یک
ساز نگران بودیم.

گردوغبار در ترافیک موسیقی!

فضای موسیقی پاپ کشور در حال حاضر خیلی ترافیک است.
به نظر من به‌دلیل تعداد زیاد آدم‌هایی که به این کار رو می‌آورند، گردوغبار زیاد است.
یک زمانی خوب شده بود.
سال ۸۳ بود.
ولی امروز واقعیت این است که نسل عوض شده و موسیقی تین‌ایجری حرف اول را می‌زند.
چون ذائقه نوجوان عوض می‌شود نباید ملاک و آداب و رسوم یک کشور روی ذائقه نوجوان شکل بگیرد.
ذائقه نوجوان مرتب در حال عوض شدن است.
یک روز متعصب است و روز بعد به تعصبش می‌خندد.

سیطره موسیقی تین‌ایجری زیاد شده است.
شاخص‌ها و مخاطبین این حرفه‌ به حاشیه رفته‌اند و دیگر پیگیری نمی‌کنند.
موسیقی هم بازار عرضه و تقاضاست.
باید متقاضی باشد تا عرضه‌کننده‌ها خودنمایی کنند.
عرضه‌کننده‌ها هم پخش‌وپلا شده‌اند و روی چیزی سرمایه‌گذاری می‌کنند که امروز خواهان دارد.
مخاطب حرفه‌ای نداریم.
اینها اتفاق‌های خوبی نیستند.
البته ما داریم کلی صحبت می‌کنیم.
حتی تعدادی نوظهورهای خوب هم داریم که کارهای قشنگی دارند و حتی یک سری غیرمجاز کار می‌کنند که می‌بینیم صداها
و محتوای ترانه و موسیقی‌شان قشنگ است.

دوری از کنسرت!

در جشنواره موسیقی فجر سال ۸۶ که موسیقی پاپ هم وارد جشنواره شد و در این
امر تشریک مساعی داشتیم برای افتتاح جشنواره روی استیج رفتم و بعد هم به مناسبت سالگرد استاد نوری سال ۸۹
با اینکه حالم بد بود به‌خاطر ادای احترام به دکتر سریر و به‌خاطر ارادتی که به استاد نوری داشتم روی
استیج رفتم و با پیانو در تالار وحدت اجرا داشتم.

هم‌اکنون چند سالی است که اجرای زنده ندارم و ۴،۳ آلبوم اخیر را روی استیج اجرا نکرده‌ام.
گاهی دلم تنگ می‌شود.
با شرایطی که هست یک‌جورهایی انحصاری شده و من هم اصراری به حضور ندارم.

موسیقی بدون نگرانی و آلبوم!

اصلا آلبوم شروع نمی‌کنم.
تک‌تراک کار می‌کنم.
چون نه به صرفه‌ است و نه به زحمتش می‌ارزد.
۲۰ ماه زحمت برای یک آلبوم که شنیده نشود؛ در حالی‌که یک تراک، یک ساعته این همه طرفدار داشته باشد،
آدم را منزوی می‌کند.
نگران هیچ‌چیز نیستم.
از جمعیت ۱۸ هزار نفر دیده‌ام تا کنسرت‌های ناموفق! نگران از دست دادن یا به دست آوردن چیزی نیستم.
از علاقه‌هایم می‌گویم.
تقاضاهایم را می‌گویم.
فکر می‌کنم که انشاءا…
آینده خوبی به سمت برنامه‌ریزی درست در سیستم مدیریت داشته باشیم.

مجله زندگی ایده آل

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس