رفتار مناسب با مادرشوهرها و مادرزنها

بر اساس یک باور رایج، مادرشوهرها و مادرزنها موجودات فضول و غیرقابل تحملی هستند که برای خراب کردن زندگی زناشویی زیبای شما آمدهاند. آنها تصور میکنند همیشه درست فکر میکنند و شغل اصلیشان نشان دادن مسیر درست زندگی به شما است ( البته مسیر درست از نظر خودشان.)
اگر این توضیحی است که شما در مورد مادر، مادرشوهر یا مادرزنتان به دیگران ارائه میدهید، مطمئنا احساس میکنید این افراد نه فقط کمکی به بهبود وضعیت زندگی شما نمیکنند بلکه با دخالتهای بیجا آن را تبدیل به جهنم کردهاند. اگر میخواهید رابطهتان با آنها تغییر کند این مطلب را بخوانید.
واقعا چه اتفاقی میافتد؟
اول از همه بهتر است بفهمیم دلیل اصلی این رفتار مادرها چیست ؟ این اتفاقی نیست که همیشه مادرزنها و مادرشوهرها سوژه اصلی بحث فرزندانشان باشند. هنگامی که ازدواج میکنید رابطه شما با مادرتان و رابطه همسرتان با مادرش بیش از هر رابطه دیگری تغییر میکند. در موردش فکر کنید. مادر از لحظه تولد از ما مراقبت میکند. در دوران کودکی، تنها فردی است که در زندگی ما نقش اساسی دارد. اسم همه دوستان ما را میداند و میداند بستنی با چه طعمی را دوست داریم. (البته پدرها هم در این رابطه نزدیک والدین و فرزندان نقش اساسی دارند اما هیچ عروس یا دامادی از پدرشوهر یا پدرزن خود شکایتی ندارد، شاید علت این است که رابطه احساسی پدرها و فرزندان پیچیدگیهای کمتری دارد.) همانطور که بزرگتر میشویم، ارتباط ما هم با مادرمان تغییر میکند اما آنها هنوز بیشترین تاثیر را در زندگی ما دارند. تا قبل از ازدواج، مادر نقش حساس و نزدیکی در زندگی ما ایفا میکند. به نظر میرسد دوستیهای ساده قبل از ازدواج، تهدید جدی برای نقش ویژه مادر در زندگی فرزندانش نیست، اما وقتی ازدواج میکنیم، همه چیز تغییر میکند. ما متعهد میشویم که غمها، شادیها و نگرانیهایمان را با شریک زندگی خود تقسیم کنیم و همسرمان تبدیل به فرد شماره یک و مهمترین آدم در زندگیمان میشود. مطمئنا مادر از این اتفاق غیرمنتظره در زندگی فرزندش خوشحال خواهد شد و به آن افتخار میکند. به غیر از این احساس خوشحالی، اغلب مادرها با ازدواج فرزندانشان احساس ناامنی خاصی را تجربه میکنند و نمیدانند با تغییر زندگی فرزندشان چه جایگاهی در زندگی آنها پیدا کردهاند. یک چرخه معیوب وقتی بوجود میآید که مادرها احساس ناامنی شدید داشته باشند و فرزندان هم هیچ توجهی به احساس آنها نداشته باشند و این مساله باعث میشود مادرها بیشتر و بیشتر در زندگی فرزندانشان دخالت کنند و هر قدر که آنها بیشتر در زندگی فرزندانشان دخالت کنند، آنها خود را از مادرها دورتر میکنند.
تعمیر چرخه معیوب
مادر استفانی هفتهای چند بار و معمولا زمانی که استفانی و رابرت مشغول صرف شام بودند به آنها سر میزد. این ملاقاتها خلوت تنهایی زوج جوان را به هم میزد و رابرت را عصبی میکرد. بهطور کلی رابرت فرد مودبی بود اما در این ملاقاتهای سرزده اصلا نمیتوانست رفتار مناسبی با مادرزن خود داشته باشد. او هرگز به مادرزن خود بیادبی نکرده بود اما یک میزبان مهماننواز هم نبود. بعد از رفتن او رابرت احساس بدی داشت و فکر میکرد آنطور که باید و شایسته مادرزنش است از او پذیرایی نکرده. استفانی بیشتر اوقات به دلیل رفتار نامناسب رابرت با مادرش عصبانی میشد، او آرزو میکرد ایکاش مادرش کمتر به او خصوصا در آن ساعت از شب سر میزد ولی هیچ راهحلی برای این مشکل پیدا نمیکرد. بالاخره استفانی و رابرت نشستند و در رابطه با این مشکل با هم صحبت کردند. آنها فهمیدند مسالهای که بیشتر از همه آنها را ناراحت میکند برهم خوردن خلوت تنهاییشان با ورود بدون خبر مادر استفانی است. استفانی پیشنهاد کرد آنها یک شب خاص در هفته را به مادر او اختصاص دهند تا برای شام به خانه آنها بیاید.یکی دیگر از مشکلاتی که زوجهای جوان با آن مواجه میشوند، تلفنهای مکرر مادرانشان به آنها در ماههای اولیه ازدواج است.شاید اگر شما بهطور مرتب با مادرتان تماش داشته باشید آنها احساس امنیت بیشتری داشته باشند. قبل از خاتمه مکالمه تلفنی به مادر خود بگویید که دفعه دیگر چه وقت با او تماس میگیرید و سر قول خود بمانید. اگر مادرتان مطمئن باشد شما به او زنگ میزنید شاید کمتر با شما تماس بگیرد. اگر این روش موثر نبود باید واضح و با نهایت مهربانی در مورد نیازها و احساسات خود با مادرتان صحبت کنید.شما باید به مادر، مادرشوهر یا مادرزنتان احساس امنیت بدهید. از آنها به خاطر کارهایی که برای شما انجام میدهند یا نصیحتهای خردمندانهشان تشکر کنید. اگر با پیشنهاد آنها موافق نیستید حتما نباید مخالفت خود را ابراز کنید، فقط به حرفهایشان گوش دهید و از آنها تشکر کنید. گاهی اوقات از آنها در موقعیتهایی که فکر میکنید میتوانند مفید باشند کمک بخواهید. به طور مرتب و با برنامهریزی خاص آنها را به خانهتان دعوت کنید. اگر مادرها بدانند بعد از ازدواج فرزندانشان آنها را فراموش نمیکنند و جایگاهشان همیشه در دل آنها محفوظ است، شاید کمتر در زندگی فرزندانشان بی دلیل دخالت کنند.
noorportal.ne