روش زندگی کردن
زندگی کردن یک مهارت است. در دنیای پیچیده امروز، برای داشتن یک زندگی شاداب تر، موثرتر و اجتماعی تر باید مهارت هایی به افراد آموزش داده شود: مهارت هایی که در کشورهای توسعه یافته آموزش آن از دوران خردسالی و مهدکودک ها شروع می شود. در ایران هم بحث آموزش مهارت های زندگی از چندین سال قبل شروع شد اما هیچ وقت برنامه منسجم و سازمان متولی مشخصی برای ارائه این آموزش ها در نظر گرفته نشد. آموزش و پرورش و وزارت علوم که بزرگ ترین متولی آموزش در ایران هستند، هنوز تکلیف خود را با «آموزش مهارت های زندگی» مشخص نکرده اند در حالی که عوارض بی توجهی به این موارد گریبانگیر دانش آموزان و جامعه ایرانی شده است. کاهش سن اعتیاد، افزایش آسیب های روانی اجتماعی، کاهش سن مبتلایان به ایدز، افزایش بزه های جنسی و… از این موارد است. گفت وگوی ما با مریم رامشت به بحث مهارت های زندگی و آموزش آن در ایران اختصاص دارد. رامشت تدوین کننده و پیشنهاددهنده ارائه آموزش مهارت های زندگی برای اولین بار در دانشگاه های کشور است. مدیر سابق و مدرس گروه آموزش مهارت های زندگی در دانشگاه علم و صنعت ایران و مدیر سابق مرکز مشاوره دانشگاه علم و صنعت ایران از دیگر سوابق او است.
– مهارت های زندگی چیست و بحث آموزش مهارت های زندگی از چه سالی مطرح شده است؟
مهارت های زندگی در واقع یک برنامه پیشگیری است که برای اولین بار از سوی سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ به صورت رسمی در سطح کشورهای جهان و در حال توسعه مطرح شد. آموزش مهارت های زندگی، برنامه پیشگیری در سطح اول است: یعنی اینکه چگونه افراد جامعه را آموزش دهیم تا در معرض آسیب های روانی اجتماعی قرار نگیرند. آموزش مهارت های زندگی یعنی آموزش افراد به نحوی که آنان بتوانند بهترین شیوه زندگی را انتخاب کنند تا در معرض آسیب قرار نگیرند یا اینکه آسیب ها تاثیر کمتری روی آنان بگذارد. زندگی کردن نیز یک مهارت است بدین معنی که اگر بخواهیم زندگی شاداب تر، موثر تر و اجتماعی تر داشته باشیم، شرایط زمانی ما ایجاب می کند که مهارت هایی را فراگیریم. قاعدتاً انسان امروزی برای یک زندگی مطلوب، نیازمندی های متنوعی دارد ولی یکی از اولویت مندترین نیازهای او این است که خود را دقیقاً بشناسد، بتواند دیگران را درک کند و با آنها روابط خوبی داشته باشد، هیجان منفی و استرس های روزمره را تحت کنترل درآورد، به طور موثری مشکلات خود را حل کرده و تصمیم های مناسبی را اتخاذ کند، نسبت به اطلاعات عدیده یی که لحظه به لحظه با آنها مواجه می شود، پذیرنده صرف نباشد و دیگر اینکه کلیشه یی فکر نکند. تحقیقات و یافته های دقیق علمی حاکی از آن است که این مجموعه نیازها طی ۱۰ مهارت از آموزش مهارت های زندگی به خوبی قابل یادگیری است. این ۱۰ مهارت که در واقع ۱۰ مهارت از آموزش مهارت های زندگی است عبارت است از: خودآگاهی، همدلی، مقابله با هیجان های منفی، مقابله با استرس، ارتباطات اجتماعی، ارتباطات بین فردی، مهارت حل مساله، تصمیم گیری، تفکر انتقادی و تفکر خلاق.
– منظور شما از پیشگیری در سطح اول چیست؟
پیشگیری در بحث آسیب های روانی اجتماعی، سه سطح دارد: پیشگیری اولیه یا پیشگیری در سطح اول، پیشگیری ثانویه، پیشگیری سطح سوم. در بحث پیشگیری اولیه، مخاطبان به نوعی تحت آموزش قرار می گیرند که در معرض آسیب قرار نگیرند. اما در پیشگیری ثانویه، بحث درمان مطرح است یعنی اگر فردی دچار آسیب شد، چه در زمینه اعتیاد و دیگر بزه های اجتماعی، شرایط و امکانات به گونه یی فراهم شود که فرد از این مرحله دور شود. در پیشگیری سطح سوم تلاش می شود آسیب، حداقل در همان سطحی که هست، نگه داشته شود و شرایط فردی و اجتماعی فرد وخیم تر نشود.در واقع هدف از این نوع آموزش ها این است که بتوانیم بهترین شیوه را انتخاب کنیم، برای اینکه خودمان را در معرض آسیب قرار ندهیم یا اینکه آسیب ها اثر خودش را کمتر روی ما بگذارد. این مهارت ها، در واقع همان آموزش مهارت های زندگی است.
– چطور شد که در ایران هم آموزش مهارت های زندگی به عنوان یک واحد درسی در دانشگاه ها در نظر گرفته شد؟
همان طور که می دانید جامعه ما جامعه یی جوان است و طبق آمار حدود ۶۵ تا۷۰ درصد افراد جامعه ما، جوان هستند. متاسفانه به دلایل مختلف از جمله همین ساختار جوان بودن جامعه، جمعیت آن به شدت در معرض آسیب های روانی – اجتماعی قرار دارد. امروز شما می بینید بحث اعتیاد در بین جوانان ایرانی به عنوان یک بحران جدی مطرح است. حتی طبق آماری که دو سال قبل ارائه شده است ضررهای اقتصادی که اعتیاد به جامعه تحمیل کرده، بیش از ۸سال جنگ بوده است و مسلماً در حال حاضر این رقم افزایش یافته است. علاوه بر این در جامعه امروز انواع بزه های اجتماعی، کاهش آستانه مقاومت جامعه، تمایل به افسردگی، کاهش سن جرائم و آسیب های اجتماعی نیز رو به رشد است. به همین دلیل هم مثل بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تصمیم گرفته شد برنامه یی برای پیشگیری از این آسیب ها تدوین شود و حتی قبل از اینکه در دانشگاه ها این بحث مطرح شود، این بحث در آموزش و پرورش مطرح شد.
در سطح دانشگاهی، این موضوع توسط تعدادی از استادان روانشناسی در وزارت علوم در سال ۱۳۷۸-۱۳۷۷ مطرح و پیشنهاد شد این آموزش ها را در سطح وسیعی برای دانشجویان دانشگاه ها هم داشته باشیم: یعنی برای قشر فرهیخته و هوشمندی که آسیب های اجتماعی آنها را بیشتر متاثر می کند. البته این بدان معنا نیست که قشر هوشمند ما بیشتر به طرف اعتیاد و بزه های اجتماعی متمایل می شود بلکه بیشتر متاثر می شود و به هر صورت از این مشکلات تاثیر می گیرد. طبیعی است وقتی در جامعه با اعتیاد گسترده و آسیب های روانی و اجتماعی مواجه هستیم، نباید انتظار داشته باشیم محیط های دانشگاهی ما از این مساله مستثنی باشد، هرچند در این محیط ها آمار کمتر است. در همین رابطه بحث آموزش مهارت های زندگی در وزارتخانه مطرح شد و دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم، بسته یی را با کمک تعدادی از استادان برای ارائه آموزش مهارت ها تدوین کرد البته نه لزوماً به عنوان واحد درسی.
از طرف دیگر بحث تنظیم خانواده از سال ۷۸برای کلیه دانشجویان دانشگاه ها اجباری و در دانشگاه آزاد به صورت گسترده اجرا شد، هرچند در تعدادی از دانشگاه های دولتی، این درس ارائه نشد.
در دانشگاه علم و صنعت که آن زمان مرکز مشاوره بسیار قوی داشت، وقتی بحث تنظیم خانواده مطرح شد من به عنوان مدیر مرکز به همراه دیگر متخصصان مرکز پیشنهاد دادیم بحث تنظیم خانواده را گسترده تر کنیم و آموزش مهارت های زندگی را هم به آن اضافه کنیم. ما شش الی هفت ماه روی این طرح کار کردیم و سپس آن را به شورای آموزشی دانشگاه ارائه دادیم و این شورا هم مصوب کرد از نیمسال اول سال ۸۰، به عنوان یک واحد درسی برای کل دانشجویان دانشگاه علم و صنعت ارائه شود. در طول چندین سالی که این درس ارائه شد خیلی مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت و حتی کارهای تحقیقاتی زیادی هم در مورد تاثیرات این آموزش ها انجام شد. و از همان زمان هم آموزش مهارت های زندگی در دانشگاه به عنوان درس اجباری ارائه شد، در بعضی از دانشگاه ها به صورت کارگاه آموزشی در طول یک ترم ارائه می شود و در برخی دیگر از دانشگاه ها همچنان تلاش می شود به صورت واحد درسی ارائه شود. در بسیاری از دانشگاه ها هم این دوره به صورت یک کارگاه چندساعته برای ورودی های جدید دانشگاه ها برگزار می شود چون به خصوص این آموزش ها برای دانشجویان ورودی جدید اهمیت زیادی دارد.
– به چه دلیل آموزش مهارت های زندگی برای دانشجویان ورودی جدید اهمیت زیادی دارد؟
در ایران بین امکانات رفاهی و تعداد دانشجویان هیچ توازنی وجود ندارد و به همان نسبت که تعداد دانشجویان به صورت تصاعدی بالامی رود، مشکلات رفاهی بیشتر می شود. این مشکلات در مورد دانشجویانی که از شهرهای دیگری وارد خوابگاه ها می شوند، جنبه حادتری به خود می گیرد، چون در مجموع این نوع زندگی جمعی در خوابگاه استرس زا است. بحث بعدی، بحث ورود در کلانشهرها است. اغلب دانشجویان برای ورود به دانشگاه ها از محیط خودشان خارج می شوند و وقتی وارد محیط جدید می شوند، با فرهنگ و آموزه های جدیدی مواجه می شوند که با آن آشنا نبوده اند و همین موضوع باعث می شود در معرض نوعی تهاجم فرهنگی درون جامعه یی قرار گیرند و این شرایط خود تنش زا است. مجموع این شرایط باعث می شود دانشجویان از لحاظ احساسی به شدت متفاوت شوند. بحث بعدی متفاوت بودن شرایط جدید تحصیلی است. در دوره آموزشی متوسطه، دانش آموزان با دبیران و منابع درسی کاملاً مشخصی سروکار دارند ولی شیوه آموزش در دانشگاه کاملاً متفاوت است و فعال بودن دانشجو حرف اول را می زند. عامل مهم دیگر، بحث حضور دانشجو برای اولین بار در کنار جنس مخالف است. این مساله به این دلیل دارای اهمیت زیادی است که خانواده ها آموزش لازم را ندیده اند که به فرزندان خود نحوه برخورد با احساسات مختلف شان را در شرایط متفاوت آموزش دهند. کنترل بر احساس و درست تصمیم گرفتن برای دانشجویان در این شرایط سخت خواهد بود. تمام این عوامل باعث می شود دانشجویان به شدت در معرض آسیب قرار گیرند به همین دلیل ضروری است که دانشجویان ورودی جدید، مهارت هایی را بیاموزند که بتوانند خودشان را با شرایط سخت انطباق دهند، و این همان پیشگیری در سطح اول است چون ما می خواهیم به این سمت برویم که لزوماً نباید تمام سرمایه و برنامه ریزی مان را برای کسانی که آسیب دیده اند، هزینه کنیم.
– در بسیاری از کشورها، آموزش مهارت های زندگی از همان دوران دبستان و حتی پیش از آن مطرح می شود. مهارت های زندگی هم به عنوان درسی جداگانه تدریس نمی شود. اما در ایران چه در مدارس و چه در دانشگاه ها، مهارت های زندگی به عنوان واحد درسی ارائه می شود که به آن نمره داده می شود. چطور می شود به مهارت های زندگی نمره داد؟،
من نمی دانم در مدارس چطور این مهارت ها آموزش داده می شود ولی گویا به این درس نمره داده می شود. در حالی که باید همزمان با پیشرفت درسی دانش آموزان، این مهارت ها به آنان آموزش داده شود. واقعیت این است که آموزش مهارت های زندگی در محیط های دانشگاهی با تاخیر بسیار آموزش داده می شود. باید این آموزش ها از سنین پایین تر شروع شود و تا تحصیلات متوسطه و دانشگاه ادامه داشته باشد اما نکته مهم این است که آموزش و پرورش در زمینه آموزش مهارت های زندگی تکلیفش را روشن نکرده است. الان هشت، نه سال است که بحث آموزش مهارت های زندگی مطرح است. ابتدا هم این بحث در آموزش و پرورش مطرح شد و خیلی از استادان روی این موضوع کار کردند و برنامه های مختلفی هم ارائه و حتی کتاب هم چاپ شد. بهزیستی و سازمان ملی جوانان هم روی این موضوع کار کردند. اما بحث این است که هنوز آموزش و پرورش تکلیفش را با آموزش مهارت ها روشن نکرده است که آیا می خواهند این آموزش ها را ارائه دهند یا خیر. وقتی یک برنامه کلان در این مورد وجود نداشته باشد باعث اعمال سلیقه می شود. در یک مدرسه به این درس نمره می دهند، در مدرسه یی دیگر محتوای آموزش ها تغییر می کند و…البته خود من که پیشنهاددهنده و شروع کننده آموزش مهارت ها در دانشگاه خودمان بودم در ابتدا به نمره اعتقاد داشتم ولی واقعیت این است که من و دیگر استادان طی چندین سال تدریس آموزش مهارت های زندگی به این نتیجه رسیدیم که بحث نمره باید از آموزش مهارت های زندگی حذف شود. باید این آموزش ها اجباری شود ولی نمره از آن حذف شود چون در واقع نمره معیار سنجش تئوری است، در حالی که ما می خواهیم مهارت های رفتاری کودکان و جوانان مان تغییر کند. مهارت های رفتاری را هم به سادگی نمی شود با نمره سنجید. واقعیت این است که چه در آموزش و پرورش و چه در دانشگاه ها باید نمره حذف شود. باید شرایطی فراهم شود که آموزش مهارت های زندگی در لابه لای مباحث درسی گنجانده شود. آموزش مهارت های زندگی می تواند بخشی از بقیه دروس باشد. البته تفکیک کردن این مهارت ها کمی سخت است و برای اجرای آن باید همه استادان آموزش داده شوند تا در هر درسی این تکنیک ها را در نظر داشته باشند.
اما حالاکه ما این امکان را نداریم و این آموزش ها به صورت یک مبحث جداگانه در نظر گرفته می شود حداقل به جای نمره، تغییر رفتار ملاک قرار گیرد و ملاک این باشد که شخص بتواند در شرایط سخت، عکس العمل های صحیح از خودش نشان دهد و این یعنی ارتقای سطح عملکرد رفتاری و اجتماعی افراد جامعه.
به هر صورت در آموزش و پرورش، مهم ترین بحث این است که هنوز تکلیف خود را در مورد این آموزش ها مشخص نکرده است و دیگر دارد دیر می شود. عوارض بی توجهی به این موضوع را هم متاسفانه داریم می بینیم. در جامعه ما سن اعتیاد و آسیب های روانی اجتماعی در حال کاهش است و این مشکلات در قشر نوجوان به صورت معضل درآمده است. در هر جایی هم که این آموزش ها ارائه شده است چون برنامه منسجمی وجود ندارد به صورت کاملاً سلیقه یی اعمال شده است. این در حالی است که ما این همه مردودی در آموزش و پرورش داریم و باید مشخص شود تکلیف افرادی که از چرخه آموزش جدا می شوند برای کسب این مهارت ها چیست چون مسلماً این افراد بیشتر در معرض آسیب قرار دارند و اغلب بزه ها و سوءرفتارها از سوی قشری صورت می گیرد که از محیط های آموزشی جدا شده اند.
مدارس مهم ترین مکان برای آموزش مهارت های زندگی است در حالی که این موضوع بسیار مهم در حال حاضر متولی مشخصی ندارد و این آسیب ها را هم از همان ناحیه متحمل می شویم.
– جالب اینجاست که وقتی بحث آموزش و پیشگیری از ایدز در مدارس مطرح می شود، توجیه می آورند که به جای آموزش مستقیم به دانش آموزان مهارت های زندگی آموزش داده می شود که یکی از این مهارت ها جرات مندی و توانایی نه گفتن است. این در حالی است که آمار هم حکایت از کاهش سن مبتلایان به ایدز و اعتیاد دارد.
قطعاً آموزش مهارت ها به فرد کمک می کند تا در یک رابطه مورد سوءاستفاده قرار نگیرد اما این فقط بخشی از این قضیه است. مشکل اینجا است که حتی در دانشگاه هم نسبت به آموزش این مسائل موضع گیری هایی وجود دارد.
مسائل جنسی در ایران هنوز تابو است. ما نمی خواهیم با نگرش هایی که به صورت سنتی در جامعه وجود دارد، مبارزه منفی کنیم ولی باید از این لحاظ خودمان را با شرایط روز جامعه انطباق دهیم و آموزش های لازم را هم به فرزندان مان بدهیم. شما الان می بینید که بزه جنسی در جامعه ما به شدت رشد پیدا کرده است. چه فردی که مورد سوءاستفاده قرار می گیرد و چه فردی که فرد دیگری را مورد سوءاستفاده قرار می دهد، هر دو اینها در معرض آسیب قرار دارند. از سوی دیگر طبق آمارهای ارائه شده، درصد بسیار زیادی از طلاق ها ریشه در ارتباط ناصحیح جنسی بین زن و شوهر دارد. این موضوع می تواند دلایل متعددی داشته باشد: اما واقعیت این است که ما از این لحاظ هیچ آموزشی به فرزندان مان نمی دهیم. حتی در دانشگاه ها هم نسبت به این آموزش ها حساسیت هایی به وجود آمده است. در ایران افراد از این لحاظ آموزش صحیح نمی بینند ولی در معرض انواع و اقسام فیلم ها، شبکه های اینترنتی و ماهواره یی هستند که این رفتارها را نشان می دهد. الان تجارت جنسی در خیلی از کشورهای دنیا یک منبع درآمد بالااست و متاسفانه آموزه های آنان، آموزه هایی نادرست و تبلیغاتی است. در کشور ما هم که آموزه های درستی در این مورد وجود ندارد، جوانان و نوجوانان مان که در معرض این نوع فیلم ها و برنامه ها قرار می گیرند، به دلیل عدم آگاهی صحیح نمی توانند رفتار مناسبی بروز دهند. آموزش ناصحیح و نامناسب که از طریق این شبکه ها نمایش داده می شود، باعث می شود زنان از این ارتباطات، ترس و وحشت زیادی را تجربه کنند که این در روابط زناشویی ایشان در آینده بسیار جنبه تخریبی دارد و پسران جوان هم این رفتارهای نادرست و تبلیغاتی را با رفتار صحیح اشتباه می گیرند.
همه این موارد نشان می دهد که باید در جامعه ما به این مساله پرداخته شود چون به شدت از این لحاظ دچار مشکل هستیم. این در حالی است که حتی هم اکنون محتوای آموزش مهارت های زندگی به عنوان یک عامل پیشگیری از رفتار پرخطر هم در حال تغییر است. این آموزش ها دارد سلیقه یی می شود چون دیدگاهی وجود دارد که معتقد است این آموزش ها برای جامعه ما نیست و برای جوامع غربی است.
– اما خشم، مدارا، دوستی و رفتارهای جنسی در بسیاری از جوامع شبیه هم هستند.
الان بحث ما هم همین است. وقتی آموزش مهارت ها نمی تواند به بعضی از رفتارهای پرخطر جوانان ما و آسیب هایی همچون ایدز پاسخ دهد، علتش این است که محتوای آموزش مهارت ها هنوز به یک انسجام لازم نرسیده است و هنوز سلیقه یی عمل می شود. هنوز عده یی ادعا می کنند که مهارت های زندگی را نمی شود در جامعه ما آموزش داد. خب اگر نمی توانیم دقیقاً همین آموزش ها را اینجا عملی کنیم، می توانیم روی محتوای آن کار کنیم و برنامه مکمل ارائه دهیم و نتایج آن را ارزیابی علمی کنیم.
امروزه سازمان بهداشت جهانی به طور متوالی و بر اساس نیازهای جوامع، آموزش مهارت های زندگی را متحول می کند. خب ما هم در جامعه خودمان باید این آموزش ها را متحول کنیم نه اینکه کاملاً سلیقه یی عمل کنیم. مسلماً کلیت این آموزش ها هم تغییری نمی کند چون خشم و استرس و… و کنترل آن در همه جای دنیا یکی است. این برنامه یکی از بهترین و موفق ترین برنامه های پیشگیری سازمان بهداشت جهانی است پس ما نمی توانیم کلیت آن را زیر سوال ببریم.
– چه چیزی را می خواهند جایگزین آموزش مهارت های زندگی کنند؟
بعضی از آموزه های فرهنگی جامعه خودمان را که قطعاً هم کسی منکر آن نیست. ما هم اعتقاد داریم باید آموزه های فرهنگی جامعه خودمان را در این آموزش ها وارد کنیم ولی نمی توانیم کلیت این آموزش ها را از بین ببریم. باید به این موضوع دقت شود که آسیب های روانی اجتماعی جامعه ما تک فاکتوری نیستند، بلکه چندعاملی هستند. ما در بحث پیشگیری از ایدز، اعتیاد و بزه ها، خیلی از مباحث مطرح شده در آموزش مهارت های زندگی را داریم. با حذف کردن و تغییر غیرکارشناسی نمی توان هیچ مساله یی را حل کرد اما مشاهده می کنیم که با تغییر یک مدیریت، محتوای این آموزش ها هم تغییر می کند. آموزش مهارت های زندگی یعنی اینکه چگونه افراد جامعه را در برابر آسیب ها مقاوم کنیم پس این موضوع نباید قائم به فرد باشد، نباید به تغییر مدیران وابسته باشد. اگر این طور بخواهیم به این آموزش ها نگاه کنیم به هیچ جایی نمی رسیم ولی متاسفانه الان این حالت وجود دارد. یعنی اینکه برنامه یی که انسجام پیدا کرده است به جای اینکه در مدیریت جدید تکمیل شود در بعضی موارد حذف می شود و گاهی آنچنان تغییر می کند و چنان برخوردهای تندی با این قضیه می شود که صورت مساله کاملاً از بین می رود.
.tebyan.net