زندگی احمدرضا دالوند؛ آخرین سخنان او پیش از درگذشت
احمدرضا دالوند، طراح گرافیک ، منتقد ، پژوهشگر هنر و روزنامه نگار پس از کذراندن یک دوره بیماری سخت درگذشت . او هنگام مرگ ۶۰ سال داشت که بیش از نیمی از عمرش را صرف حرفه اش کرد و در این زمان از خودش آثار ارزشمندی به جای گذاشت. افراد نزدیک او می گویند که فرآیند درمانش در بیمارستان تمام شده بود اما با اینکه دکترش توصیه کرده بود که پس از عمل جراحی همچنان در بیمارستان بستری باشد اما ترجیح داد تا دوره نقاهتش را در خانه بگذراند . در نهایت در ساعت ۲ بامداد روز دوشنبه جان به جان آفرین تسلیم کرد. در این شماره از زندگی افراد مشهور با زندگی احمدرضا دالوند بیشتر آشنا شوید.
درگذشت احمدرضا دالوند چهره نوگرای مطبوعات
دالوند بیماری پیشرفته دیابت داشت و علت مرگش آسیب های این بیماری در
جریان جراحی های اخیر بیان شده اما به گفته پزشکان بیان جزئیات
دقیق تر در این باره نیازمند بررسی های بیشتر است. تا لحظه تنظیم این گزارش،
خبری از اظهارنظر پزشکان در این باره منتشر نشده است.
در دوران بیماری و به ویژه در چند هفته اخیر بسیاری از روزنامه نگاران و همکاران
او به عیادتش رفتند و با او عکس یادگاری گرفتند. چند روز پیش نیز خبرهایی
از بهبود حال جسمی دالوند در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر شده بود.
او در سال ۱۳۳۷ در لرستان به دنیا آمد و فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و از شاگردان ارشد نسل اول گرافیست های معاصر ایرانی مانند مرتضی ممیز، هانیبال الخاص و… بود.
او البته در نقدنویسی آثار تجسمی هم از پیشگامان بعد از انقلاب بود
و توانست نامش را در برخی منابع به عنوان یکی از نخستین منتقدان
هنرهای تجسمی در دوران بعد از انقلاب ثبت کند
. این گرافیست موفقیت های بسیاری در حوزه کاری اش کسب کرد.
سال ۱۹۹۲ طراح برگزیده کتاب سال گرافیک اروپا شد و در سال های متوالی ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ به ترتیب طراح برگزیده سمپوزیوم بین المللی طراحی ژاپن و روزنامه یومییوری شیمبون این کشور شد.
عمده فعالیت او به مدیریت هنری و گرافیکی روزنامه های کشور مربوط می شود
که توانست طرحی نو بیندازد و شکل و شمایل رسانه ها را تغییر بدهد.
طرح های خلاقانه او در مجلاتی همچون آدینه نامش را به عنوان
یک هنرمند خلاق و چهره تاثیرگذار رسانه ای مطرح کرد و بعدها ایده هایش
را به صورت گسترده تر در روزنامه جامعه اجرا کرد و نامش را به عنوان
چهره ای نوگرا در طراحی صفحات روزنامه های ایرانی تثبیت کرد.
مرگ چهره نوگرای مطبوعات
او در دوران فعالیتش با نشریات و بنگاه های فرهنگی بسیاری همکاری داشت
و آثارش را در ۱۰ نمایشگاه گروهی و فردی به نمایش عموم گذاشت.
با این همه در سال های اخیر کم کارتر شده بود و در نزدیک به دو دهه گذشته
کمتر با نشریات همکاری داشت و بیشتر سعی می کرد در خانه و آتلیه
شخصی اش در خانه بماند و طرح بکشد و اتود بزند.
او در گفت وگویی که پیش تر منتشر شده بود از دلتنگی اش برای کار و فضای
مطبوعات سخن گفته بود و در یادداشتی که تابستان امسال در یکی
از روزنامه ها منتشر شد به دوران کاری اش در روزنامه جامعه اشاره کرد و نوشت:
«وقتی کار را به دست گرفتم خیلی زود دریافتم که ژورنالیست ایرانی در
آن زمان، درک بصری اش یا درحد قالب بصری کیهان و اطلاعات:
یا در حد قالب بصری ایران و همشهری است. روزنامه جامعه هیچ یک
از این الگوها نبود. من بنا بر تخصصم این قالب های منسوخ بصری
را تجزیه تحلیل کرده و تکلیف خود را می دانستم.
اما عادات کهنه در پذیرش «فرم روزنامه» به طور ناخودآگاه هنوز در ذهن
دوستان ما رسوخ داشت. این سوال از ارباب جراید هنوز هم پرسیدنی است که:
وقتی رسانه ای را طراحی می کنیم، آیا می خواهیم بخشی
از آلودگی بصری باشیم، یا یک آفریننده؟»
این هنرمند در هفته های اخیر با بیماری مبارزه می کرد و همین باعث
شده بود تا نامش یک بار دیگر در رسانه ها و شبکه های مجازی
مطرح شود و خیلی ها به ملاقاتش بروند. حتی جشن تولد او
در روزهای گذشته روی تخت بیمارستان و با حضور برخی چهره های رسانه ای برگزار شد.
سرانجام اما مرگ گریبانش را گرفت و انتشار این خبر
اندوه جامعه روزنامه نگاران را درپی داشت و خیلی ها نسبت به این رویداد
واکنش نشان دادند.
آخرین سخنان احمدرضا دالوند پیش از درگذشت
کمتر از ۲۴ساعت پیش از درگذشت احمدرضا دالوند دبیر بخش علمی پژوهشی
پنجمین جشنواره هنر مقاومت، جمعی از مدیران این جشنواره و بنیاد فرهنگی
روایت فتح از وی عیادت کردند. دالوند در این دیدار نکاتی پیرامون هنر انقلاب و هنر مقاومت مطرح کرد.
وی در این ملاقات گفت: نسل دوم رویشهای انقلاب نیازی به تعریف
و بزرگنمایی ندارد. نسل اول به خاطر مواجهه با شرایط جنگ و انقلاب
و دسیسههای داخلی، شرایطی پیدا کرد که چهره شد، خوب هم چهره شد،
اشکالی هم ندارد اما نسل دوم رویشهای انقلاب چهره نیستند
و ما روی اینها کار میکنیم.
دالوند ادامه داد: این پیشنهاد آقای نجابتی بود و عالی هم بود و من
سعی کردم کتابی بنویسم که وقتی مشاهده شد، نسل دوم راه بهتری را
به نسبت نسل اول بپیمایند. حدوداً ۹۰درصد کتاب انجام شده
و اسمش هم «پیامی به تاریخ؛ بررسی رویشهای هنر انقلاب» است.
وی با طرح این پرسش که چرا این پیام به تاریخ است، گفت:
برای اینکه ما مشابه انقلاب خودمان را در روسیه، مکزیک و کره داشتهایم
و هنر انقلاب اینها هم به سبک خودشان بوده و امروزه بچههای هنرمند
ما که عمدتاً هم همه گرافیستند… (صحبتهایش نیمهکاره میماند)
هنرمندان جوان انقلابی جای خوبی ایستادهاند اما کامل نیستند،
جا پایشان خوب است ولی به شرط اینکه به آنها نگویند: استاد…استاد!
دالوند خاطرنشان کرد: گرافیک، هنر روز جهان است و یک سری تازگیهایی دارد
که در عین حال تلاش کردم شأن بچههای قدیم مخدوش نشود و وارد انتقاد نشدیم.
ما الان در جهان کنونی با فضایی متفاوت روبرو هستیم؛ مثلا رسانهها
به اتفاقات میانمار یا مثلا قتل خاشقچی میپردازند و این سوژه اصلی میشود
ولی پشتصحنه، یمن را میکوبند و در محاق خبری قرار میگیرد!
ما باید حواسمان به اینها هم باشد، الان بچهها جای خوبی ایستادهاند
اما کامل نیستند، جا پایشان خوب است ولی به شرط اینکه
به آنها نگویند: استاد…استاد! (خنده حضار)
این استاد گرافیست با تأکید بر حمایت از رویشهای هنر انقلاب گفت: این حمایت دو جور است؛ یکی اینکه به آنها تریبون بدهیم چون فاقد تریبونند. دوم هم اینکه حمایت بشوند. اینها با شرکت در مسابقات گهگاه جایزهای میبرند اما سفارش ندارند، درآمد ندارند و همین عاملی برای ریزش نسل دوم هنر انقلاب میشود.
دالوند تصریح کرد: خیلی جاها میتوانند روی هنر انقلاب نظر داشته باشند ولی من احساس میکنم جای هنر انقلاب در بنیاد فرهنگی روایت فتح است، هیچ جای دیگر هم نه، هنر مقاومت اینجا میتواند رشد و نمو کند.
محیطهای هنریمان ـ گالریها ـ باید جاهایی باشد که هنرمندان واقعی در آنها تردد کنند نه کسانی که دنبال تجارتند!
وی تأکید کرد: هنرمند ما نباید دچار تذبذب شود؛ محیطهای هنریمان ـ گالریها ـ باید جاهایی باشد که هنرمندان واقعی در آنها تردد کنند نه کسانی که دنبال تجارتند! ساختار خیلی از محیطهای فرهنگی هنری عریض و طویل باید تغییر کند.
این پژوهشگر و منتقد هنری تصریح کرد: ما در کتاب «پیامی به تاریخ» بررسی نسل اول و دوم و ریلگذاری فرهنگی را در سه بخش پیاده کردیم. نسل اول هنر انقلاب به نظرم بیچاره است، چون زمان شاه ریلگذاری به سمت غرب بود ولی الان بلبشویی است توی ریلگذاری فرهنگی کشور و این زشت است. چرا؟ چون ساختار ضعیف است.
دالوند در پایان تصریح کرد: اگر بخواهم دو نفر هنرمند شاخص و برجسته نسل اول را نام ببرم، فقط دو نفر «کاظم چلیپا» و «حبیب صادقی»؛ اینها جزء بهترین هنرمندان نسل اول هنر انقلاب هستند.
دنیای اقتصاد / فارس