زندگی نامه ، فرامرز پایور؛ آهنگساز و سنتورنواز ایرانی + عکس
فرامرز پایور
هجدهم آذر ماه برابر با سالروز درگذشت فرامرز پایور، آهنگساز و سنتورنواز نامآور بود.
او یکی از اندک بداههنوازان واقعی در جامعه موسیقی سنتی ایران به شمار میرفت.
بداهه پردازی در واقع آفرینش خود به خودی بیواسطه است.
نوازنده در همان حال نواختن، بیهیچ فرصت پیشاندیشی، میآفریند.
به همین دلیل هم هست که نوازندگان بداههپرداز اگر در مقام واحدی هم بنوازند، نواختههایشان از هم متفاوت است.
یا حتی وقتی نوازندهای واحد، دو بار مقام واحدی را بنوازد، نتیجه کارش یکسان نیست.
اینها همه از ارزشهای بداههپردازی است.
ولی یک شرط دارد، نوازنده باید توانایی بداههپردازی واقعی را داشته باشد و از حفظ نواختن الزاما به معنای بداههپردازی
نیست.
بسیاری از نوازندگان که چنین میکنند تنها آموزههای استاد خود را از طریق رجوع به حافظه تکرار میکنند.
برای بداهه پردازی باید احساس پرتوان و تکنیک برتر داشت.
از همین روی هم هست که تعداد بداههپردازان و در نهایت کمال یافتگان در همه جای جهان و از جمله
در ایران بسیار اندک است.
در ایران پس از پیدایش مکتب صبا، بداههپردازی رنگ و بوی نوآورانه نیز پیدا کرده است.
بیشتر کمال یافتگان نوآور را باید در میان شاگردان ممتاز صبا جستجو کرد که فرامرز پایور یکی از آنها بود،
با دو وجه تمایز از شاگردان دیگر.
یکی آن که نه ویولن که سنتور را از صبا آموخته و دوم آن که بلافاصله پس از پایان فراگیری،
توان همکاری با او را نیز پیدا کرده است.
فرامرز پایور، در سال ۱۳۱۱ در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ و هنر زاده شد.
پدر بزرگ و پدرش هر دو نقاش بودند و اولی با لقب “مصورالدوله” نقاش مخصوص دربار قاجار به شکار میرفت.
هر دو علاوه بر نقاشی با نواختن سه تار و سنتور نیز آشنا بودند.
پایور تحصیلات عمومی خود را در دارالفنون و نیز در مدرسه دارایی گذراند و از هفده سالگی، یعنی از سال
۱۳۲۸ به سراغ موسیقی رفت.
شاید بزرگترین بخت زندگی او، در آن بوده که به مکتب ابوالحسن صبا راه یافت و شش سال نزد او
سنتور نوازی و ردیف موسیقی سنتی را آموخت و در نواختن به آن چنان مهارتی رسیده که به زودی همراه
و همکار استاد خود شده است.
دونوازیهای بازمانده از این شاگرد و استاد، هنوز از بهترین قطعات بیکلام موسیقی ایرانی به شمار میآید.
پس از مرگ صبا در سال ۱۳۳۶ ، پایور نزد استادان ردیفشناسی چون نورعلی خان برومند، موسی خان معروفی و
عبدالله دوامی به فراگیریهای خود ادامه داد و از سال ۱۳۲۲، همکاری با اداره کل هنرهای زیبای کشور را آغاز
کرد و در سال ۱۳۴۶، سال گشایش تالار رودکی، گروه سازهای ملی را بنیاد کرد.
این گروه که نوازندگان برجستهای چون، حسین تهرانی، رحمتالله بدیعی، هوشنگ ظریف، حسن ناهید و محمد اسماعیلی در آن عضویت
داشتند، از همکاری خوانندگان شهرهای چون محمد رضا شجریان، عبدالوهاب شهیدی، نادر گلچین و خاطره پروانه نیز برخوردار بود و
برنامههای ثابت ماهانه خود را عمدتا در تالار رودکی عرضه میکرد.
پایور، علاوه بر اجرای آفریدههای خود، به یاری گروه سازهای ملی، تصنیفهای دوره مشروطیت را با تنظیم تازه به اجرا
در آورد و آنها را از خطر فراموشی در امان نگاه داشت و در عین حال رنگ و بوی امروزی
به آنها بخشید.
در دستاوردهای این گروه علاوه بر آفریدههای پایور، با نمونههای برجستهای از بداههنوازیهای نوآورانه او و یکایک نوازندگان روبرو میشویم.
نواختههای پایور ویژگیهای آشکاری دارد که سبب تمایز آن از نواختههای دیگران میشود.
با آن که تکیه بر سنت دارد ولی خط سیر ملودیها نوآورانه است.
مضرابهای چپ و راست- حتی در ریزنوازیها- روان و روشن و شفاف است.
به قول ارفع اطرایی، پژِوهشگر موسیقی و از شاگردان برجسته پایور، کار او به کار سعدی میماند، سهل ممتنع است.
وقتی گوش میدهید، فکر میکنید چه قدر آسان است، ولی وقتی میخواهید شبیه آن را بنویسید و یا اجرا کنید،
میبینید چه قدر دشوار است.
اطرایی می گوید: «تاریخ سنتور نوازی را در ایران باید به دو دوره تقسیم کرد: پیش از پایور و پس
از پایور.
پیش از او کار شفاهی بود و جدی نبود.
او ولی کار را به صورت جدی و آکادمیک در آورد و شاگردان بسیار خوبی پرورش داد.»
آهنگسازی
پایور، علاوه بر
اجرای آفریدههای خود، به یاری گروه سازهای ملی، تصنیفهای دوره مشروطیت را با تنظیم تازه به اجرا در آورد.
فرامرز پایور در آهنگسازی نیز به صبا و خالقی اقتدا کرده، از کمیت کاسته و بر کیفیت افزوده است.
شمار آفریدههای او چندان زیاد نیست، ولی هر چه هست از یک سو پایبند اصالت و دقت فنی است و
از سوی دیگر جذاب و برانگیزاننده است.
آهنگهایی که بر روی نمونههایی از شعر کهن ایران نهاده از دقیقترین پیوند شعر و موسیقی برخوردار شده است.
«صد آرزو» بر روی رباعیهایی از رودکی با صدای نادر گلچین، رباعیات خیام با صدای محمد رضا شجریان، تنظیم «بی
تو به سر نمیشود»، با شعر مولوی و با صدای عبدالوهاب شهیدی و ترانههایی با صدای خاطره پروانه از جمله
آنهاست.
«کنسرتینو برای سنتور و ارکستر» آفریده حسین دهلوی، پرشورترین اجرای سنتور پایور را در خود دارد.
دهلوی خود گفته است که پایور حتی در ساخت و پرداخت این اثر مشارکت داشته است.
دهلوی و پایور میخواستند نشان دهند که سنتور نیز توانایی آن را دارد که رو در رو با ارکستری بزرگ
قرار گیرد که به شیوه بینالمللی کار میکند.
سنتور چابکدستانه پایور درگیریهای با ارکستر را با مهارت از سر میگذراند.
خوشبختانه در سالهای اخیر برخی از بنگاههای ضبط و پخش موسیقی در درون و برونمرز مجموعهای از آفریدهها و نیز
آثار تنظیم شده فرامرز پایور را به بازار فرستادهاند که همه آنها بر احساس پرتوان، تکنیک پیشرفته، توانایی در سازآرایی
و در یک کلام بر کمال یافتگی او گواهی میدهند.
از فرامرز پایور آثار مکتوبی نیز به یادگار مانده است، که برای موسیقیدانان جوان سخت آگاهیدهنده است.
در میان این آثار، از مجموعههای ردیفی گرفته تا شمار چشمگیری رنگ و پیش درآمد و چهار مضراب را میتوان
پیدا کرد.
ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی به روایت عبدالله دوامی شاید برجستهترین تالیف او باشد.
پایور قطعاتی نیز برای دو نوازی سنتور و سازهای دیگر دارد که هر کدام را تحت عنوان ویژهای، جداگانه انتشار
داده است.
“گفت و گو” مجموعه دونوازیهای او برای ویولن و سنتور است و “پرنیان” مجموعهای برای سنتور و تار.
دونوازیهای او برای فلوت و سنتور، “رهگذر” نام گرفته و دونوازی برای دو سنتور، “فانوس” نامیده شده است.
فرامرز پایور، در سال ۱۳۴۱ سفری مطالعاتی به انگلستان داشت و در اقامتی سه ساله، هم دیپلم زبان انگلیسی را
از کمبریج گرفت و هم دورههای کوتاه مدتی را در آکادمی موسیقی سلطنتی لندن گذراند و بر آگاهیهای خود از
مبانی موسیقی بینالمللی افزود.
او در همین زمینه و برای توانمندی در آهنگسازی، مدتی از دانش و تجربه حسین دهلوی و امانوئل ملیک اصلانیان
آهنگسازان پیشرو ایرانی بهره برده است.
پایور در سالهای دهه چهل و پنجاه خورشیدی با گروه سازهای ملی، سفرهای هنری به کشورهای گوناگون آسیایی و اروپایی
داشته و با برگزاری کنسرت در تالارهای معتبر، کوشیده موسیقی نوآورانه سنتی ایران را به جهانیان بشناساند.
پایور ده سال آخر عمر را در اسارت یک بیماری جانکاه گذراند و نتوانست بر دستاوردهای ارزنده خود بیافزاید.
گفت وگو با ویولون صبا
فرامرز پایور از شاگردان نخبه ابوالحسن صبا، موزیسین نامدار ایرانی بود و قطعه گفت وگو را سال ۱۳۳۵ با صبا
اجرا کرد.
صبا نیزدر ابتدای این اجرا از تنظیم و ساخت این قطعه توسط شاگرد و دوستش سخن میگوید و سپس قطعه
سهدقیقهای گفت وگو در مایه شور در فضایی آرام شروع میشود.
پایور این قطعه را ۲۳ سال بعد با تغییراتی به همراه قطعه پرنیان وارد بازار موسیقی کرد.
بعدها سعید فرجپوری که از جمله نوازندگان گروه پایور بود و پیمان آذرمینا (از شاگردان باسابقه پایور) این قطعه را
در یک سیدی به نام گفت وگو منتشر کردند.
قطعه گفت وگو که پایور آن را در ۲۴ سالگی نواخت ضمن آنکه از غنای ملودیک بالایی برخوردار است از
ظهور استعداد و نبوغی در عرصه موسیقی ایران خبر داد که بعدها میراثدار انتقال سنت چهرههایی چون صبا و مرتضیخان
محجوبی و عبدالله خان دوامی به نسلهای بعدی شد.
ضرب آهنگ با حسین تهرانی
در میان نوازندگانی که با پایور همکاری داشتند، حسین تهرانی و بعدها شاگردش محمد اسماعیلی جایگاهی ویژه داشتند.
تهرانی که دوستی فراوانی با صبا داشت بعد از آشنایی با پایور در عمده اجراها او را همراهی کرده است
که بعدها برخی از اجراهای او و شاگردش اسماعیلی با فرامرز پایور در آلبوم نوای دل منتشرشد.
از جمله آثار معروفی که از این دو تن باقی مانده می توان به آلبوم ضرب آهنگ اشاره کرد که
برای نخستین بار صدای لوکوموتیو را تمبک در آن اجرا شد و نیز قطعه زرد ملیجه توسط این دو نواخته
شد.
در فضای مجازی نیز برنامه ای ۲۶ دقیقه ای قرار دارد از اجرای کنسرتی در دستگاه همایون با حضور جلیل
شهناز، علی اصغر بهاری و حسین تهرانی که از جمله آثار شنیدنی و در اوج همکاری پایور با این سه
تن است که بعدها دو تن از آنها به گروه اساتید پیوستند.
با عبدالوهاب شهیدی
همکاری میان عبدالوهاب شهیدی و فرامرز پایور از جمله طولانیترین همکاریها میان یک نوازنده با خواننده به شمار میرود.
پایور که در سالهای اولیه ارکستر فرهنگ و هنر را با سازهای ملی سرپرستی میکرد، با شهیدی کنسرتهای مختلفی برگزار
کرد و نیز در رادیو و تلویزیون آثار خاطرهانگیزی را با صدای شهیدی برجای گذاشت.
کار این دو تا جایی پیش رفت که برخی از ترانههای خاطرهانگیز ساخته شهیدی ، همانند “آن نگاه گرم تو”
و یا “نمیدونی رنگ چشمات چه قشنگه” نیز با گروه زیر نظر پایور اجرا شد.
صدای پخته و پرورده شهیدی اگر چه در آوازها چندان نهیبی به شنونده نمیزند اما تصنیفهای گرم و دلنشینی از
همکاری این دو برجای مانده است که از جمله آنها میتوان به تصنیف قدیمی “عشق تو” از حسام السلطنه مراد
اشاره کرد.
از جمله آثار قابل اعتنای دیگری که شهیدی با ارکستر فرهنگ و هنر زیر نظر پایور اجرا کرد، میتوان به
اجرای سهگاه او اشاره کرد که با آوازی روی شعر مولوی از دیون شمس با مطلع”من عاشق جانبازم، از عشق
نپرهیزم” اجرای چهارمضرابی با همراهی تمبک محمد اسماعیلی ونیز تصنیف “حیلت رها کن عاشقا” را اجرا کرده اند.
برترین ها