زینب موسوی ، بانوی یخ نوری ایران از زندگی شخصی اش می گوید !+ عکس
زینب موسوی
من اصلا کرامپون را ندیده بودم فقط شنیده بودم که چنین چیزی وجود دارد.
یکی از استرسهای من این بود که با کرامپون چطور صعود کنیم.
معتقدم بزرگترین و زیباترین دین را دارم.
ما مسابقاتی میرویم که خیلی از آقایان میخواهند با ما دست بدهند ولی من خودداری میکنم.
من فینالیست مسابقات کوهنوردی بودم و آمادگی جسمانی بالایی داشتم، در مسابقات اول شدم، همه بهت زده بودند و خودم
هم سورپرایز شدم.
من سوارکاری را خیلی دوست دارم و اسکواش را هم حتما ادامه میدهم، چون در اسکواش هم خیلی خوب هستم
و خوب ضربه میزنم.
زینب موسوی، دارنده مدال نقره بازیهای آسیایی و یکی از ۱۰ یخ نورد برتر جهان سرشار از انگیزه است.
بانوی ایرانی که در مسابقات جام جهانی کره جنوبی با عملکرد خیره کننده خود همه را بهت زده کرد.
با بانوی یخ نورد کشورمان که اخیرا این ورزش را آغاز کرده همکلام شدیم تا از تجربه اش بپرسیم.
از ۶ تا ۲۴ سالگی و رتبه هشتم بازیهای جهانی.
حسادت همیشه وجود دارد
از ۶ سالگی ورزش را شروع کردید.
بله، ما کلا خانواده ورزشکاری هستیم، همه از سن پایین شروع به ورزش کردن کردیم.
من و خواهرم وارد رشته ژیمناستیک شدیم، تا ۱۲ سالگی ژیمناستیک کار میکردم ولی به دلیل اینکه این رشته آینده
ورزشی خوبی برای بانوان به دلیل پوشش شان ندارد، ادامه ندادم.
یکسری مشکلاتی هم در خانواده داشتم که دو سال تمرین نکردم تا اینکه دوباره با ایروبیک و بدنسازی ورزش
را شروع کردم.
در ۱۹ سالگی یکی از خواهرانم وارد یک باشگاه سنگنوردی شد و من هم به این رشته علاقه مند شدم.
من سنگ نوردی را از طبیعت آغاز کردم ولی فقط میرفتم و در باشگاه صعودها را نگاه میکردم.
اوایل سال ۹۱ شروع به تمرین کردم، دو تا سه روز در هفته تمرین میکردم، سال ۹۲ ازدواج کردم و
تصمیم گرفتم با جدیت بیشتری تمرین کنم.
به خاطر اینکه مادرم فوت کرده بود، دوست داشتم از تهران خارج شوم.
تصمیم گرفتم به زنجان بروم تا از تهران هم دور نشوم.
با فرناز اسماعیل زاده سنگ نوردی را تمرین کردم و جزو فینالیستها شدم، یک مسابقه بین المللی هم در
ترکیه برگزار شد که آنجا اول شدم و این یک اطمینانی به من داد و به این نتیجه رسیدم که
میتوانم موفق شوم.
سال ۹۲ اولین مسابقات درای تولینگ (Dry Tooling) جام فجر برگزار شد که با توجه به اینکه میدانستیم فدراسیون قرار
است برای مسابقات آسیایی تیم اعزام کند و درخواست شده بود که هرکس میخواهد به این مسابقات برود باید در
جام فجر شرکت کند حتی اگر تمرین نداشته باشد.
دوستان من در این رشته شرکت کردند و چون برای من یخ نوردی با تبر جالب بود، دوستانم را
همراهی کردم و به این مسابقات در همدان رفتم.
ما خیلی استرس داشتیم چون هیچ تجهیزاتی نداشتیم و این مسابقات برای نخستین بار قانونی برگزار میشد.
دوستان و پیشکسوتان این رشته کمک کردند و تجهیزات شان را در اختیار ما گذاشتند تا در این مسابقات
شرکت کنیم.
من در حال صعود احساس میکردم که این همان رشته ای است که من دوست دارم.
ما خانواده پر جمعیتی هستیم و ۷ خواهر و دو برادر دارم، همه خواهرانم در همه رشتهها شرکت کرده
اند و به همین خاطر من با اکثر ورزشها آشنا هستم ولی هیچکدام آن رشته ای که من میخواستم نیست.
حسادت همیشه وجود دارد
چه رشتههایی؟
کاراته، والیبال، بسکتبال و خیلی از رشتههای دیگر.
کرامپون هم نداشتید؟
خیر.
چطوری بدون کرامپون تمرین میکردید؟
به هرحال سخت بود.
شاید برخی ندانند که کرامپون چیست، درباره آن توضیح میدهید؟
کرامپون نیشهای تیزی هستند که به کفش بسته میشود.
در یخچال نوردی و صعود به ارتفاعهای زیاد، کرامپونها جدا از کفشهاست و هروقت نیاز شد به کفش متصل میشود
ولی در صعودهای با مسافت کوتاه تر این کرامپونها به کفش متصل است.
نکته جالب اینکه من اصلا کرامپون را ندیده بودم فقط شنیده بودم که چنین چیزی وجود دارد.
یکی از استرسهای من این بود که با کرامپون چطور صعود کنیم یا حتی با دستکش چگونه گره بزنیم.
به مسابقات جام فجر برگردیم.
نتیجه چطور بود؟
بسیاری از ورزشکارانی که ۸-۷ سال در این رشته کار میکردند پایین تر از من قرار گرفتند
و این برای من یک انگیزه شد.
با مربی ام صحبت کردم و گفتم اگر در سنگ نوردی بمانم چه اتفاقی رخ میدهد و اگر رشتهام را
عوض کنم چه میشود؟ اواخر سال ۹۲ این صحبتها مطرح شد.
مربیام گفت تیمهایی که به مسابقات یخ نوردی اعزام میشوند خیلی محدود است و بعید میدانم یک تازه کار را
برای کسب تجربه به این مسابقات اعزام کنند.
ایشان گفتند که اگر واقعا علاقه داری بیا درای تولینگ، این تغییر خیلی برای من سخت بود و من
یکسال از همه چیز دور بودم.
از طرفی ما سالن درای تولینگ نداشتیم.
در کل تصمیم گرفتم که ادامه بدهم، دی ماه ۹۳ سومین مسابقات جام فجر برگزار شد.
۳ ماه قبل از این ماجرا من استارت کار را زده بودم و با آقای محمودی کار میکردم.
یکی از شانسهایی که آوردم این بود که یک سالن جدید به درای تولینگ دادند.
با توجه به اینکه من فینالیست مسابقات کوهنوردی بودم آمادگی جسمانی بالایی داشتم، در مسابقات اول شدم، همه بهت زده
بودند و خودم هم سورپرایز شدم.
این سرآغاز خوبی برای ماندن من در این رشته بود.
بعد از اول شدن بی توجهیهایی به من شد و برخی دوست نداشتند به تمرین بروم ولی همسرم حمایت کرد
و باعث شد من ادامه بدهم، او گفت تو باید این فکر را در کشور عوض کنی.
در دومین مسابقات انتخابی تیم ملی پنجم شدم چون تجربه و تجهیزات لازم را نداشتم.
من واقعا نمیدانستم خوب بودن تیغه تبر خیلی مهم است چون تیغه من فابریک بود در یک حرکت در رفت
و نتوانستم موفق شوم.
بعد از این موضوع خیلی از نظر ذهنی درگیر بودم چون هزینهها بالا بود.
در مسابقات انتخابی کشور کره جنوبی خیلی استرس داشتم چون ۳ ماه قبل از آن هم آسیب شدیدی دیده بودم.
با فیزیوتراپی یک مقدار میتوانستم دستم را تکان بدهم.
در آن مسابقه صعودی کردم که خیلی به خودم فشار نیاورم و این باعث شد دوم شوم ولی همه فکر
میکردند اول میشوم.
برای مسابقات آسیایی انتخاب شدم و اولین اعزام تیم یخ نوردی انجام شد.
یک اردو به مدت ۱۵ روز در روسیه داشتیم و دیدیم که ما هم میتوانیم رقابت کنیم ولی مشکلاتی هم
داریم.
مثلا در تمام طول سال مشکل اسپانسر داریم و این مسائل تمرکز ما را میگیرد.
وقتی این ورزش را شروع کردید فکر نمیکردید که یک مقدار ورزش مردانه تری است تا زنانه؟
من آدمیهستم که
دنبال کارهای سخت میروم.
رشتههای دیگری بود که من میرفتم و عملکرد خوبی هم داشتم ولی همان موقع برای من تمام میشد.
اما این رشته برای من همانی بود که دنبالش بودم.
بعد از دوم شدن این رشته برای شما تمام نشد؟
نه، چون دوست داشتم به سطح جهانی برسم.
پدرم هم همیشه دوست داشت ما به عرصههای جهانی برسیم.
با توجه به اینکه ایشان فوت کرده من خیلی دوست داشتم که به این جایگاه برسم(dot)
همه خانواده تان
هم ورزشکار هستند، خواهرها یا برادران تان به سطح جهانی نرسیدند؟
ما خیلی زندگی سختی داشتیم، پدرم در سال ۸۳
فوت کرد و برادرم قهرمان کشتی بود ولی نمیتوانست تمرین کند چون باید هزینهها را تامین میکرد.
به همین دلیل همه آنها یک جوری گرفتار شدند و نتوانستند به سطح جهانی برسند.
من برای تمرین باید میرفتم دماوند و به همین دلیل یک روز از زندگی ام را میزدم، حالا شما توجه
کنید که گاهی کلاس برگزار میشد و باید بر میگشتیم، وقتی همه اینها را میدیدم، انگیزه ام بیشتر میشد.
شما بانوی محجبه ای هستید، خیلی از بانوان ورزشکار کشورمان در گفت و گوهای خودمانی میگویند در اردوهای خارجی شرایط
سختی داشتند و برخی متاسفانه به حجاب شان نگاه جالبی نداشتند.
شما این مشکل را نداشتید؟
ما با هماهنگی با فدراسیون روسیه به مسابقات رفته بودیم.
این موضوع را به عنوان قانون برای آنها ارسال کردیم که هتل جدا باشد و آنجا مشکلی برای حجاب ما
پیش نیاید.
من در کشور کره روی سکو رفتم و از کشور کره آمدند که به من دست بدهند رئیس فدراسیون گفت
که اینها مسلمان هستند و نباید به آنها دست بدهید.
معتقدم بزرگترین و زیباترین دین را دارم و همین باعث میشود از این جهت مشکلی نداشته باشم.
ما مسابقاتی میرویم که خیلی از آقایان میخواهند با ما دست بدهند ولی من خودداری میکنم.
یک بار از من پرسیدند الان که کسی نیست چرا دست نمیدهی؟ گفتم خدا همیشه هست.
من با بحثهای دیگر کاری ندارم.
چه مشکلاتی در این ورزش داشتید؟
به هرحال کمبود تجهیزات و سالنهای ورزشی مشکل اصلی ماست ضمن آنکه سایر تیمها
بدنساز و ماساژور و مشاور تغذیه دارند ولی ما نداریم.
یعنی از نظر تکنیکی مشکلی ندارید؟
به هرحال من مربی هم نداشتم و سعی کردم با نگاه کردن بعضی مسائل
را یاد بگیرم.
ولی در کنار نگاه کردن شما نیاز دارید که آموزش هم ببینید؟
بله، خب بهخاطر همین مشکلات میرویم روسیه و
اردو برگزار میکنیم.
فلسفه خوانده اید؟
بله.
تا چه مقطعی؟
دانشجوی کارشناسی هستم.
حسادت همیشه وجود دارد
این رشته چه کمکی به ورزش میکند؟
خیلی کمک میکند.
گاهی با خودم میگویم چرا فلانی فلان کار را کرد؟ ولی وقتی کتابم را باز میکنم میبینم حسادت همیشه بوده
است.
همان اوایل من میخواستم فلسفه بخوانم ولی خیلیها گفتند برو تربیت بدنی بخوان.
من دنبال این بودم که پاسخ سوالاتم را درباره خدا، بهشت و جهنم بگیرم.
با خودم گفتم هم ورزش را ادامه میدهم و هم تحصیلم را.
به پاسخ سوالات تان رسیدید؟
بله، تا حدودی.
ادامه میدهید؟
من فکر میکنم در ارشد اگر تربیت بدنی بخوانم بهتر است چون کتاب به تنهایی فایده ندارد.
گفتید حسادت، حسادت از طرف هم تیمیها؟
هم تیمیهای من عالی هستند ولی وقتی میروی روی سکو، خیلیها میگویند خب
ما هم زحمت کشیدیم چرا ما به این نتیجه نرسیدیم؟
من فکر میکنم این حسادت خوب است، یعنی باعث میشود
پیشرفت کنید.
بله، کاملا موافقم.
ضمن اینکه ایرانیها خیلی در فشار هستند مثلا در روسیه ۶ تا مسابقه برگزار میشود، اگر در این مسابقه عنوانی
نگیرند در مسابقات بعدی میگیرند ولی در ایران ما ۳ مسابقه داریم اگر در این مسابقات نتیجه نگیریم باید یکسال
صبر کنیم.
الان با قهرمانان دنیا چقدر اختلاف دارید؟
حدود ۸ ثانیه.
حسادت همیشه وجود دارد
۸ ثانیه هم کم نیست.
بله، البته نباید فراموش کنیم که آنها دائما درحال تمرین روی یخ هستند و شرایط ما اینگونه نیست.
من خیلی دنبال بدنسازی بودم ولی مربی مناسب پیدا نکردم بنابراین خودم رفتم و یاد گرفتم که بتوانم به خودم
کمک کنم.
در بدنسازی دوره را گذراندم و جواب سوالاتم را گرفتم، به دوستانم میگفتم که من تازه فهمیدم چه زمانی و
چگونه باید تمرین کنم.
امسال حتما روی این موضوع کار میکنم.
چه زمانی ممکن است این رشته را کنار بگذارید؟
وقتی در المپیک مدال بیاورم.
شما در ۲۴ سالگی در رقابتهای جهانی مقام آوردید، یک مقدار بی انگیزه نشده اید؟
خیر اصلا.
اگر درای تولینگ را کنار بگذارید دنبال چه ورزشی میروید؟
من سوارکاری را خیلی دوست دارم و اسکواش را هم
حتما ادامه میدهم، چون در اسکواش هم خیلی خوب هستم و خوب ضربه میزنم.
اعتماد به نفس خوبی هم دارید.
(با خنده) این را همه میگویند ولی خودم فکر میکنم خیلی اعتماد به نفس کاملی ندارم.
در مسابقات کره آنقدر من بدون استرس بودم، مربی کره آمد و گفت تو خیلی نترس و شجاع هستی.
روزنامه قانون