جمعه, ۱۳ مهر , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است

اشتراک:
سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است مهارت های زندگی
روان‌شناسان معتقدند داشتن معیارهای بالا برای موفقیت و ترس از شکست ، سلامت روان را به خطر می‌اندازد. «سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است». نیاکان ما سال‌ها پیش با استفاده از عقل جمعی‌شان و آفریدن همین ضرب‌المثل، پرده از یک یافته قرن ‌بیستمی روان‌شناسی برداشته‌اند. دانشمندان علوم رفتاری دریافته‌اند که بعضی افراد جوری بزرگ شده‌اند […]

روان‌شناسان معتقدند داشتن معیارهای بالا برای موفقیت و ترس از شکست ، سلامت روان را به خطر می‌اندازد.

«سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است». نیاکان ما سال‌ها پیش با استفاده از عقل جمعی‌شان و آفریدن همین ضرب‌المثل، پرده از یک یافته قرن ‌بیستمی روان‌شناسی برداشته‌اند.

دانشمندان علوم رفتاری دریافته‌اند که بعضی افراد جوری بزرگ شده‌اند که معیارهای موفقیت‌شان را دست بالا می‌گیرند. آنها اسم این ویژگی شخصیتی را گذاشته‌اند کمال‌گرایی. کمال‌گرایی بستری را آماده می‌کند که آنها اضطراب زیادی را تجربه کنند.

از همان اول قرن بیستم روان‌شناس‌ها گیر دادند به مفهوم کمال‌گرایی. البته آنها واژه‌ای را که برای این ویژگی در نظر گرفتند، مثل ترجمه فارسی‌اش این‌قدر مبهم و مثبت‌نما(!) نبود. شنیده‌اید استادان زبان وقتی که یک متن را خیلی خوب می‌خوانید، چی می‌گویند؛ perfect یعنی عالی بود؛ درست و بی‌عیب و بی‌نقص.

روان‌شناس‌ها هم از همین واژه استفاده کردند و به این ویژگی گفتند Perfectionism؛ یعنی گرایش افراطی به بی‌عیب و نقص‌بودن. روان‌شناسان ایرانی اما واژه درست و درمانی در برابرش نداشتند؛ بعضی‌ها گفتند «کامل‌گرایی» که چندان مطلب را نمی‌رساند، بعضی‌ها هم گفتند «بی‌نقص‌گرایی» که یک ملغمه نازیبا از واژه‌های عربی و فارسی است.

این بود که همه، بی‌خیال وجه عرفانی و کلا وجه مثبت کلمه «کمال» شدند و الان کمال‌گرایی ترجمه جا افتاده Perfectionism است. اینها را گفتیم که «کمال عرفانی» یا پسر عمو کمالتان را با این کمال قاتی نکنید.

به هر حال اولین کسانی که روی کمال‌گرایی کار کردند آن را این‌جور تعریف کردند: «گرایش افراطی فرد به بی‌عیب و نقص بودن، کوچک‌ترین اشتباه خود را گناهی نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار پیامدهای شوم شکست را کشیدن». همان‌طور که گفتیم، افراد کمال‌گرا معیار‌های خیلی‌خیلی بالایی را برای موفقیت در نظر می‌گیرند و اگر به آن اهداف بلندپروازانه نرسند، خود‌شان را شکست خورده می‌دانند.
آنها نسخه همه اتفاق‌های دنیا را با قانون «همه یا هیچ» می‌پیچند. برای کمال‌گراها نتیجه هر کاری یا شکست کامل است یا موفقیت کامل.

دانش‌آموزی که موقع انتخاب رشته دانشگاهی، فقط دانشگاه تهران (فنی‌ها بخوانند صنعتی‌شریف) را وارد برگ انتخاب رشته می‌کند، ورزشکار یا مربی‌ای که همه مساوی گرفتن‌ها را یک شکست مفتضح می‌داند، نقاشی که آن‌قدر نمایشگاه برگزار نمی‌کند تا موزه هنرهای معاصر بیاید سراغش و روزنامه‌نگار جوانی که فقط نوشتن در همشهری جوان راضی‌اش می‌کند؛ همه و همه نمونه‌های افراد کمال‌گرا هستند.

ته تمام این آرمان‌های بالابلند، یک ترس ظریف از شکست‌خوردن خوابیده است؛ ترسی که موجب می‌شود فرد همیشه در حالت تنش و اضطراب باشد.

کمال‌گرایی از کجا آب می‌خورد؟

برای اینکه در روان یک آدم، یک ویژگی شخصیتی، حسابی پرورده شود و شکل بگیرد، از لحظه تولد تا بزرگسالی، چندین و چند عامل دست به دست هم می‌دهند. کمال‌گرایی هم طبق تعریف روان‌شناس‌ها، یک ویژگی شخصیتی است.

البته این به آن معنی نیست که کمال‌گراها تا آخر عمرشان نمی‌توانند هیچ تغییری در این ویژگی‌شان به وجود آورند؛ اگر این‌طور بود که ما مرض نداشتیم این مطلب را توی صفحه کاربردی موفقیت بنویسیم، فوقش می‌گذاشتیم قاتی یادداشت‌ها و از این‌جور آدم‌ها حسابی می‌نالیدیم!

… و اما مواد لازم برای طبخ یک کمال‌گرا:

۱- والدین قدرت‌طلب:

آدم‌هایی که بیش از حد کمال‌گرا هستند، در کودکی والدینی داشته‌اند قدرت‌طلب؛ پدر و مادری که توی کله بچه‌شان فرو کرده‌اند «همیشه ما درست می‌گوییم، همیشه حق با ماست و همیشه ما درست رفتار می‌کنیم». این والدین نه‌چندان محترم، تفاوت توانایی‌های خودشان و بچه‌های نازنینشان را درک نمی‌کنند، به همین خاطر سعی می‌کنند با تنبیه، کودکانشان را مجبور کنند به معیار‌های والدینشان دست یابند؛ معیارهایی که آن‌قدر غیرواقع بینانه‌اند که در کمتر موردی بچه‌ای می‌تواند به آنها دست یابد. روان‌شناس‌ها به این سبک به اصطلاح «تربیت‌بچه» می‌گویند: «سبک والدینی قدرت‌ طلبانه».

۲- والدین کمال‌گرا:

از قدیم و ندیم گفته‌اند «گندم از گندم بروید، کمال‌گرا هم از کمال‌گرا». غیر از والدین دیکتاتور، والدین کمال‌گرا هم بچه‌های کمال‌گرا تحویل جامعه می‌دهند. والدینی که خودشان کمال‌گرا هستند، نه تنها موفقیت‌های کودکانشان را کوچک می‌شمارند بلکه حتی موفقیت‌های خودشان را هم قبول ندارند. آنها یک شخصیت وسواسی و بیش از حد منظم دارند و کودکان این افراد به همین خاطر، هیچ‌وقت احساس خوبی نسبت به موفقیت‌هایشان ندارند و در نتیجه احساس خوبی نسبت به خودشان هم ندارند چون هیچ‌وقت نتوانسته‌اند والدینشان را خشنود کنند.

۳-باورهای فردی:

بعضی باورهای افراد که موجب کمال‌گرایی می‌شوند عبارتند از:

الف. نیاز به تایید

«همه افراد مهم زندگی من از جمله والدین، همسر، بچه‌ها و همکارانم باید مرا تأیید کنند و دوستم بدارند».

ب. انتظارات بیش از حد از خود

«اگر من در همه زمینه‌ها با کفایت نباشم فرد بی‌ارزشی هستم».

ج. مستعد سرزنش

«اگر من نتوانم به پیروزی دست پیدا کنم، دیگران حق دارند مرا تنبیه کنند».

د. نگرانی بیش از اندازه

«چه موقعیت حساس باشد و چه نه، من باید به هر حال نگران باشم».

ه‍ . پرهیز از مشکلات

«فرار از مشکلات بهتر از درگیر شدن با آنهاست».

در مقاله ی بعد به بررسی انواع کمال گرائی پرداخته ایم و ۴ گام جهت تغییر این ویژگی در فرد پیشنهاد کرده ایم .

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
مهارت های زندگی
بیشتر >
ترک اعتیاد