شنبه, ۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

سوزان سانتاگ منتقد و نویسنده ۱۷ کتاب چگونه زندگی کرد؟

اشتراک:
سوزان سانتاگ منتقد و نویسنده ۱۷ کتاب چگونه زندگی کرد؟ مهارت های زندگی
سوزان سانتاگ سوزان سانتاگ نویسنده و منتقد نامی روز ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴پس از مبارزه ای طولانی با هیولای یک بیماری که وجودش را روز به روز می خورد, تسلیم مرگ شد تا پرونده زندگی متفکری مبارز و معترض بسته شود. سانتاگ که ۷۱ سال عمر کرد در داستان هاى کوتاه و مقاله هاى نافذش ، […]

سوزان سانتاگ

سوزان سانتاگ نویسنده و منتقد نامی روز ۲۸ دسامبر ۲۰۰۴پس از مبارزه ای طولانی با هیولای یک بیماری که وجودش
را روز به روز می خورد, تسلیم مرگ شد تا پرونده زندگی متفکری مبارز و معترض بسته شود.

سانتاگ که ۷۱ سال عمر کرد در داستان هاى کوتاه و مقاله هاى نافذش ، نگرانى خود را از آنچه
سیاستمداران امروز بر مردم جهان روا داشته اند بیان کرده و در عین حال ، به ظرافت هاى هنر، با
نگاهى زیبایى شناسانه پرداخته و زوایاى لطیف آدمى را به گونه اى دل انگیز به قلم آورده است.

سوزان سانتاگ منتقد و نویسنده 17 کتاب چگونه زندگی کرد؟

سوزان سانتاگ خود را هنرشناسى شیدا و اخلاق گرایى وسواسى مى دانست که تعصب به جدیت در وجودش موج
مى زد.
او وقتى رمان پرفروش «شیفته آتشفشان» را نوشت ، نویسنده اى بلند آوازه بود و با این اثر شهرتى دو
چندان یافت.
«شیفته آتشفشان» به زبانهاى متعدد ترجمه شده و اقبال عمومى بسیار یافته است.
سانتاگ در سال ۲۰۰۰ جایزه ملى کتاب » را به خاطر نوشتن رمان تاریخى در امریکا به دست آورد؛ اما
به عنوان نویسنده بیشترین اثرگذارى ادبى اش به دلیل مقاله هایش بود.
او در مجموع ۱۷ کتاب نوشت ، اما هیچیک آوازه «شیفته آتشفشان » را تکرار نکردند.
وى در سال ۱۹۶۴مقاله اى با عنوان «یادداشت هایى در باب ابتذال» نوشت که جنجال زیادى در جامعه ادبى آن
روز امریکا ایجاد کرد(dot) این مقاله بلند معرف تعبیر انتقادى «آنقدر بد که خوب» از فرهنگ عمومى بود.
در مخالفت با این مقاله ، شمارى از نویسندگان جواب هاى تحلیلى تندى نوشتند و نگرانى خود را از موضع
انتقادى سانتاگ نسبت به فرهنگ عمومى بیان داشتند؛ اما این اثر گویى قدرتى جادویى داشت و در عمق افکار خوانندگانش
تاثیر گذاشت و سانتاگ را بیش از پیش در مقام نویسنده اى نکته سنج و معترض شناساند.
او همچنین آثار تاثیرگذارى مثل «بیمارى چون استعاره» نوشت.
در این آثار که در نوع خود بدیع است ، مى گوید بیمارى همواره با انسان همراه است و حتى
در عالم خیال او را ترک نمى کند.
سانتاگ در زمینه هنر نیز صاحب نظر و اهل قلم بود و کتاب «درباره عکاسی» با تحسین صاحب نظران روبه
رو شد.

سوزان سانتاگ منتقد و نویسنده 17 کتاب چگونه زندگی کرد؟

در این کتاب از تاثیر استعاره اى عکس به نحو هنرمندانه اى سخن گفته و عکاسى را از نگاهى تازه
با استدلال ادبى تحلیل کرده است.
کتاب «درباره عکاسی » به سال ۱۹۷۸برنده جایزه دایره ملى منتقدان کتاب شد.
کتاب «ملاحظه درد دیگران» که به نوعى متفاوت و تاحدودى برخلاف کتاب «درباره عکاسی» بود و استدلال هایى دیگرگونه را
ارائه مى داد، در سال ۲۰۰۴ در جمع آثار مرحله نهایى براى کسب جایزه (NBEE دایره ملى منتقدان کتاب) قرار
گرفت.

افشاگر دولتمردان جنگ افروز

سوزان سانتاگ با حوصله و صرف وقت آثار نویسندگان برجسته سراسر جهان را مطالعه مى کرد و شناختى خوب از
ادبیات جهان داشت.
او روشنفکرانى اروپایى چون رونالد بارتس و الیاس کانتى را به جامعه ادبى امریکا معرفى کرد.
این نویسندگان با نام سانتاگ در امریکا هویت یافته اند.

کارلوس فوئنتس ، رمان نویس نامدار مکزیکى درباره سانتاگ مى گوید: هیچ نویسنده امروزى را سراغ ندارم که مثل او
ذهن زلال و گنجایش ارتباط و به هم پیوستن داشته باشد.سانتاگ ، برخلاف بسیارى از نویسندگان امریکا، به گونه اى
ژرف درگیر سیاست و مسائل سیاسى شد، حتى بعد از دهه ۱۹۶۰او از مخالفان سرسخت جنگ ویتنام به شمار مى
رود و در مقاله هایش به افشاگرى سیاست هاى جنگ افروزانه دولتمردان امریکا مى پرداخت.
وى همچنین یکى از معدود اندیشمندانى بود که پس از رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بى پرده علیه سیاست هاى امریکا
سخن گفت.

ازدواج در ۱۷ سالگی

سوزان سانتاگ ، فرزند یک تاجر خز بود که سال ۱۹۳۳در نیویورک متولد شد.
پدرش عمدتا در چین به تجارت مى پرداخت ، اما زمانى که سوزان تنها ۵ سال داشت ، او درگذشت.
نام کامل سوزان تا پیش از مرگ پدرش ، سوزان دوزنبلات بود، اما پس از مرگ پدر، مادرش با یک
افسر ارتش به نام ناتان سانتاگ ازدواج کرد و از آن به بعد نام خانوادگى سوزان هم سانتاگ شد.
سوزان از دوران کودکى اش همچون جمله اى طولانى که زندانى است ، یاد کرده است.
او در مدرسه فوق العاده درسخوان بود و کلاس را جهشى خواند و در ۱۵سالگى از دبیرستان فارغ التحصیل شد.

سوزان سانتاگ منتقد و نویسنده 17 کتاب چگونه زندگی کرد؟

مدیر مدرسه اش مى گفت : سوزان در مدرسه وقت تلف مى کند، چون همه درسها را بلد است ؛
اما مادرش مى گفت : «سوزان اگر کتاب خواندن را کنار نگذارى ، هرگز شوهر پیدا نمى کنی.» مادر سوزان
اشتباه مى کرد، چون دخترش در دانشگاه شیکاگو، هنگام شرکت در جلسه سخنرانى یک تاریخدان و روان شناس اجتماعى به
نام فیلیپ ریف ، با این شخص از نزدیک آشنا شد و این آشنایى ۱۰روز بعد به ازدواج آن دو
انجامید.
آن زمان سوزان ۱۷ساله و همسرش ۲۸ساله بود.بعدها سوزان در باره فیلیپ نوشت: او مردى پر از احساس و عاطفه
، دوستدار کتاب و خالص بود.
عجیب این که اواخر دهه ۱۹۵۰ کار این زوج به جدایى انجامید، در حالى که یک پسر به نام دیوید
داشتند که در سال ۱۹۵۲ به دنیا آمده بود.

تحصیل و تدریس در دانشگاه

سوزان دوران رشد خود را تا ۱۵ سالگى در آریزونا و سپس لس آنجلس گذراند.
در این سن ، وارد دانشگاه کالیفرنیا در برکلى شد و یک سال بعد به دانشگاه شیکاگو منتقل گردید و
در سال ۱۹۵۱ فارغ التحصیل شد.
در دهه ۱۹۵۰ به بوستون رفت و تحصیلاتش را در دانشگاه آکسفورد ادامه داد و در سال ۱۹۵۷ از این
دانشگاه دانشنامه دکترا گرفت(dot) وى در همان سال به تحقیق و مطالعه در دانشگاه پاریس پرداخت و سپس به عنوان
استاد در کالج شهر نیویورک به کار مشغول شد.
بعد از آن از سال ۱۹۶۰تا ۱۹۶۴به تدریس در گروه دین دانشگاه کلمبیا پرداخت.

سانتاگ در مقام نویسنده

اولین کتاب سوزان به نام « ذهن یک اخلاق گرا» در سال ۱۹۵۹ منتشر شد.
پس از آن کتاب «نیکوکار» را در ۳۰سالگى نوشت.این کتاب اثرى سمبلیک است که شکل گیرى شخصیت انسان ها در
قرن نوزدهم را تصویر مى کند.

سوزان سانتاگ منتقد و نویسنده 17 کتاب چگونه زندگی کرد؟

در این کتاب مى خوانیم مردى ثروتمند به نام هیپولایت کوشش مى کند زندگى روزانه خود را با رویاهاى وهمى
اش وفق دهد و آنها را به عنوان راه حل هایى براى زندگى معمولى اش به خدمت بگیرد.
این رمان نشاندهنده شکل گیرى مقاله هاى سانتاگ درباره هنر است.
او تاکید مى کرد مردم نباید بکوشند معنى یک اثر هنرى را بفهمند، بلکه باید هنر را تجربه کنند.

از «سفر به هانوى » تا «عکاسی»

سال ۱۹۶۶ کتابى با عنوان ادبیات از سوزان سانتاگ منتشر شد و یک
سال بعد «مرگ بچه گربه» انتشار یافت.
منتقدان این کتاب را فاقد ارزش ادبى ارزیابى کردند و نوشتند: هنوز هوش خانم سانتاگ بیش از استعداد اوست.
اگر بتواند خود را از ادبیات آزاد کند، این قدرت را خواهد داشت که ادبیات را بسازد.
سوزان در سال ۱۹۶۹کتاب «سفر به هانوی» را انتشار داد(dot) این کتاب بسیار جنجال برانگیخت.
سفر به هانوى درباره جنگ ویتنام است و در آن سوزان اعلام کرد، «نژاد سفید، سرطان تاریخ بشر است ».
در سال ۱۹۷۶ کتاب «درباره عکاسی» به چاپ رسید و همان گونه که پیش بینى مى شد، با استقبال عمومى
مواجه شد.

 سوزان سانتاگ منتقد و نویسنده 17 کتاب چگونه زندگی کرد؟

این کتاب شامل مقاله هایى درباره هنر عکاسى است که در نشریه معتبر بررسى کتاب نیویورک (نیویورک ریویواو بوکز) منتشر
شده بود و همین زمینه را براى فروش خوب کتاب فراهم کرد.
در این کتاب نیروى عکس و تاثیرگذارى آن با قلمى شیوا و استدلالى شرح داده شده است.
سانتاگ ، سال ۱۹۷۹کتاب «داستان چشم» را منتشر کرد.
در سال ۱۹۸۸کتاب موفق دیگرى از او انتشار یافت که «ایدز و استعاره هایش » نام دارد.
همان سال کتاب «یک سال عکاسى در ایتالیا» از او به چاپ رسید.

«شیفته آتشفشان » و…

سانتاگ در دهه ۱۹۹۰ نیز پرکار بود و در آن دهه چند کتاب موفق از او در اختیار کتابخوانان قرار
گرفت.
سال ۱۹۹۱ همراه هاوارد هادکین کتابى را با عنوان «شیوه زندگى امروز ما» انتشار داد و یک سال بعد پرفروش
ترین کتابش به نام شیفته آتشفشان منتشر شد.این کتاب در مدت زمانى کوتاه به زبانهاى متعدد از جمله فنلاندى منتشر
شد.
داستان کتاب در قرن هجدهم اتفاق مى افتد و درباره سفیرى ۵۶ ساله به نام سرویلیام همیلتون و همسر جوان
۲۰ ساله اوست و لرد نلسون قهرمان آن عصر که بر ناپلئون پیروز شده ، اما پیروزى اش را به
خاطر یک زن از دست داده است.
این اثر همچنین داستان انقلاب و جایگاه زن است.
پس از انتشار این اثر بود که سوزان سانتاگ اعلام کرد از این به بعد تمرکز خود را به جاى
مقاله نویسى روى داستان نویسى قرار خواهد داد(dot)
سوزان سانتاگ، پرتره زنی جلوتر از زمانه خود
آخرین کتاب موفق
سوزان سانتاگ به نام «در امریکا» به سال ۱۹۹۹ منتشر شد که براساس داستانى واقعى است.
این کتاب روایتگر زندگى زن بازیگرى به نام مارینا زالوسکا است که در سال ۱۸۷۶به همراه خانواده اش و گروهى
دیگر از مردم لهستان براى شروع زندگى اشتراکى به کالیفرنیا مهاجرت مى کنند؛ اما وقتى این زندگى اشتراکى ایده آل
شکل نمى گیرد، مارینا به صحنه باز مى گردد.آخرین اثر چاپ شده سانتاگ به نام «ملاحظه درد دیگران» در سال
۲۰۰۳ انتشار یافت.
سانتاگ کمتر راضى مى شد در مصاحبه هایش از زندگى خصوصى اش صحبت شود.
وقتى گزارشگر نیویورک تایمز با اصرار از او خواست در این باره لب به سخن بگشاید، تنها گفت : من
زنها و مردها را دوست داشتم.

آفتاب آنلاین

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس