شهاب مرادی از زندگی شخصی و کاری اش می گوید
شهاب مرادی
حجت الاسلام شهاب مرادی، روحانی جوان و خوش چهره ای است که کمتر کسی پیدا می شود
او را نشناسد.
اگر کسی با برنامه های تلویزیونی او آشنا نباشد حتما با فعالیت های او در شبکه های اجتماعی مانند تلگرام،
اینستاگرام، کمپین هایی که به راه انداخته و وبلاگ نویسی هایش آشنایی دارد.
او روحانی است که محبوب ترین صفحه اینستاگرام را بین روحانیون از آن خود کرده است.
سابقه اجرای برنامه تلویزیونی به ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را هم دارد.
همچنین با راه اندازی کمپین هایی مانند «من عاشق محمدم»، «مهربانی با پرندگان»، «شکار ممنوع»، «سلام بر ۱۷۵ غواص شهید»
و کمپین «بیرق حسین» بسیاری را نیز با خود همراه کرده.
او بیش از دو سال می شود که صفحه اینستاگرامش را راه انداخته و تا امروز با ۱۷۴ هزار دنبال
کننده و ۴۰۳ پست همچنان مشغول به فعالیت است.
با وجود آنکه اغلب صفحات مجازی روحانیون توسط طرفداران آنها راه اندازی شده اما اتفاقا محبوب ترین پیج میان روحانیون
و چهره های مذهبی توسط صاحب صفحه اداره می شود و همین نکته موجب شد تا به سراغ او برویم.
در گفتگویی با حجت الاسلام شهاب مرادی به علت محبوبیت اش پرداخته است و او یکی از مهمترین دلایل
را به این خاطر می داند که خود واقعی اش است و به شکل کاملا واقعی از حس و حال
درونی اش می گوید.
همچنین دغدغه هایی دارد که بی شباهت با دغدغه های مردم نیستند.
گفتگوی کامل ما را بخوانید.
صفحاتم را خودم اداره می کنم
شهاب مرادی در پاسخ به این سوال که چه کار می کند جوان ها به سمت او گرایش دارند، گفت:
«به عقیده من در روزگار ما ارتباط با جامعه و مردم، خصوصا از سوی یک روحانی نیاز به توجه و
دقت بیشتری دارد.
حالا اگر این ارتباط قرار باشد از طریق فضای مجازی باشد، مردم انتظار دارند در این فضا، باز هم با
خود آن شخص مراوده و ارتباط داشته باشند؛ با همو که در فضای واقعی می شناسند، نه با ادمین صفحه!
نه با بدل او! و یا حتی با دفتر و همکار او، خصوصا افراد شناخته شده؛ باید به این اصل
احترام بگذاریم که فضای مجازی وقتی معتبر و محترم است که واقعی باشد و مردم به صفحاتی که صاحب آ«
صفحه به عنوان یک شخص مطلبی منتشر می کند اما خودش را پشت یک اسم مستعار یا عناوین شاعرانه یا
حتی ارزشی، پنهان می کند، اعتماد نمی کنند! و نباید هم اعتماد کنند.
پس باید هر کس در فضای مجازی خودش باشد و من این اصل حرفه ای را همیشه مراعات کرده ام.
مردم هم اغلب این اتفاق را بسیار خوب درک می کنند و برای همین با این نوع اشخاص بهتر و
بیشتر ارتباط برقرار می کنند و از سوالات همیشگی شان این است که آیا این صفحه توسط خود شما اداره
می شود؟»
از حس هایم می گوید
او همچنین در خصوص پست های متفاوتی که می گذارد گفت: «خودم و احساسام را سانسور نمی کنم.
خودم هستم.
وقتی از بارش باران خوشحال می شوم، این حس خوب را به مخاطب منتقل می کنم اما شاید چنین کاری
را یک فرد سیاسی یا سیاستمدار نخواهد، نپسندد یا حتی نتواند انجام دهد.
مثلا یک فرماندار یا شهردار در زمان بارش باران در صفحه خودش عکس بگذارد و بنویسد چه باران زیبایی؛ ممکن
است با واکنش های منفی روبرو شود از سوی مدیر بالاتر یا مردم، که شما به جای لذت بردن از
فضای بارانی به فکر زهکش ها و مسیل و معابر عمومی باش، به فکر سیل باش، به فکر این باش
که در این هوا ترافیک نشود!
اما من روحانی می توانم از نگرانی ام از گرسنگی کبوتری که به دلیل
بی غذایی گوشه ای کز کرده است بنویسم و پست منتشر کنم و می دانم که این حس ها و
دغدغه ها شاید با واکنش های محدود و معدود منفی روبرو شود اما اهمیتی نمی دهم.
اتفاقا «علت های شناختی و معرفتی» همین مخالفت ها و مقاومت ها، هم از دغدغه هایم هست؛ دین ما دین
مهربانی است؛ دین رأفت است؛ مهربانی فراگیر، مهربانی با گیاه و حیوان و بالاتر و والاتر مهربانی با انسان، با
مومنین، با خانواده و نزدیکان؛ چقدر پیامبر خدا در این خصوص، با جزییات سفارش ها کرده اند…
»
خودم را سانسور نمی کنم
شهاب مرادی می گوید در چنین فضایی خودم را سانسور نمی کنم، به همین خاطر مردم این موضوع را
درک می کنند و ارتباط راحت تری می گیرند: «نکته دیگری که می توانم درباره پست هایم بگویم این است
که در این فضا من از حس های خودم می گویم و آنها را سانسور نمی کنم.
در عین حال با مد و موج، معمولا همراه نمی شوم.
یعنی درباره هر چیزی که صحبت می کنم، خودم هستم.
عیادت می روم خودم هستم، ختم می روم خودم هستم، از یک نفر حمایت می کنم، خودم هستم، از
یک نفر انتقاد می کنم، خودم هستم.
مخاطب وقتی با من همراه می شود متوجه خواهد شد در فراز و نشیب ها تصنعی رفتار نمی کنم.
به عنوان مثال در حادثه منا که متاسفانه باعث شد صدها حاجی از بین بروند، برخی آمدند و روی موج
عرب ستیزی سوار شدند و گفتند مثلا حج نرویم و می دانیم که این حرف ها خریدار دارد!
لااقل
در آن مقطع خوب شنیده و تایید می شود اما من بی کفایتی و سوءمدیریت سعودی ها را مورد هدف
قرار دادم.
یعنی پستی که قبل از ظهر روز عید قربان منتشر کردم و بعد هم یک گزارش ساده از نسبت GDP
عربستان با درآمدش از حج و عمره که فایل صوتی اش در کانال تلگرام هست.
می گویم این چه حرفی است؟! نباید با این واجب خدا بازی سیاسی و نژادی کرد.»
مردم را به اسلام واقعی دعوت کنیم
او در توضیح اینکه
چطور می توان مردم را به اسلام بدون آنکه آن را کم و زیاد کرد علاقمند کنند، گفت: «برخی فکر
می کنند برای جذب مردم باید از خودشان تعریفی ارائه دهند تا هر چه بیشتر به مذاق مردم خوش بیاید
و مثلا خدمات ویژه یا تخفیف ویژه ارائه کنند! یعنی اسلام مخاطب پسند باشد.
حالا به نسبت مخاطب خود برخی آن را سخت تر نشان می دهند که خیلی اشتباه است، برخی هم
سعی می کنند با انگیزه های مختلف اباحه گری کنند و اسلام را با مدل خود، آسان تر کنند که
این هم خیلی اشتباه است.
مثلا اسلام بدون تکلیف؛ نباید اینچنین کرد.
این افراد شاید خود را برای جذب مردم به دین، دلسوزتر از خدا و پیامبر می دانند و یا عاقل
تر!
این تلقی، خنده دار است.
خدا ارحم الراحمین است و پیامبرش رحمه للعالمین.
بهترین روش دعوت به اسلام واقعی است، همان فقه جواهری، همان سنت محمد و آل محمد صلوات الله علیهم.»
فیلتر طوری باید باشد که کاربر بگوید فلان صفحه را نمی خواهم
به
عقیده مرادی به جای آنکه شبکه های اجتماعی را فیلتر کنند، استفاده از آن را آموزش دهند، گفت: «مهم این
است که افراد جامعه انتخاب کنند.
این بسیار اهمیت دارد.
مهم است که من و شما بتوانیم یک صفحه را که مثلا به مقدسات دینی یا ارزش های ملی ما
اهانت می کند یا محتوای غیراخلاقی دارد را بدون مراجعه به پلیس فتا، از طریق همان نرم افزار فیلتر یا
حذف کنیم.
مثلا اگر صفحه ای با نام جعلی که به خلیج فارس نسبت می دهند فعالیت می کند را ریپورت کنیم
و اینستاگرام یا هر شبکه اجتماعی دیگری، تلگرام یا هر پیام رسان فوری دیگری؛ آن صفحه را محدود کند و
به ادمین آن تذکر بدهد.
این اصلا انتظار زیادی نیست اما خب ما هنوز حداقل ها را مثلا اسم کشورمان! و یا زبان فارسی را
در تنظیمات این نرم افزارها نمی بینیم.
البته دولت حال حاضر یک رشد جرأت مندانه ای در خصوص تلگرام داشت.
مثلا گفت تلگرام صفحات پورنو را فیلتر کند.
کار بسیار خوبی انجام داد.
مردم در این صفحات و شبکه ها سرگرم هستند و ارتباطات خود را با سهولت با دیگران دارند و در
شبکه های اجتماعی به دغدغه های خود می پردازند.
از طرفی هم اصلا نباید فراموش کنیم که امثال تلگرام هم درآمد و گردش مالی از این ترافیک اینترنت و
غیره دارد، پس باید همراهی کنند.
البته تاکید می کنم که سود فرهنگی و ارزشی ما اگر آموزش بدهیم و بلاتکلیف نباشیم، از این فضای مجازی
بسیار بیشتر از منافع مالی بیگانگان است.
یک مثال آن در جنگ غزه قدرت همین رسانه های کوچک و شخصی در کنار قدرت نظامی به کمک مردم
غزه آمد.
نباید این تحلیل ها را از ذهن دور داشت.
مثال دیگرش آوارگان سوری است.»
دغدغه هایی مثل تنفس زمین، پرنده ها، کودکان کار و…
مرادی بخشی از پست هایش مربوط می شود به دغدغه هایی که در جامعه دارد.
او به برخی از آنها اشاره می کند: «الان که هوا الحمدلله بارانی است این را اول بگویم؛ یک یاز
دغدغه های من بحث لزوم و اهمیت نفوذ آب در زمین و تنفس زمین در شهر است، نه فقط تهران!
همه شهرها؛ گویی ما تمام شهرهای مان را با آسفالت و سیمان به طرز عجیبی عایق کرده ایم.
خیابان که جای خود دارد، حتی خنده دار است جوی آب و حتی کف مسیل ها؛ مثلا مسیل باختر که
کاملا با بتون مسلح! سیمان و عایق شده.
یکی از خیابان های شیب دار را فرض کنید، وقتی باران می آید حتی یه نمه! هیچ نفوذی به زمین
ندارد و همین آب کم، بیشتر از ظرفیت جوی خیابان است و در فرودست حتما آبگرفتگی ایجاد می کند.
این حتما یک یاز عوامل موثر در آبگرفتگی های معابر شهرهای ماست که واقعا برای کشور ما زشت است
و عادت کردن به این وضعیت موجب می شود تدبیری برای برطرف شدن آن در هیچ سطحی صورت نگیرد.
انسان ناراحت می شود که با هر بارندگی انگار باید منتظر ترافیک شدید یا منتظر شنیدن خبرهای ناگوار باشیم.
هم سیل و هم آبگرفتگی و هم محروم ماندن سفره های زیرزمینی؛ اینها دغدغه است و از اولین پست هایم
در اینستاگرام خیلی روشن است که یک ضلع این مسائل فنی کاملا فرهنگی است و باید مردم به آن آشنا
و به آن حساس شوند.
چند بار هم گفته ام زمانی که در تهران برف می بارد؛ با شن و نمک به جنگ برف نرویم
یا اصلا برف را به جز در معابر ضروری فورا پارو نکنیم.
مگر چند بار در سال در تهران برف سنگین می آید؟! حتی اگر به خاطر پارو نکردن برف تهران یک
روز تعطیل شود، مگر چه اتفاقی می افتد؟ آن وقت می توانیم یک روز تهران برفی را ببینیم.
دغدغه دیگرم درباره پرنده های تهران است که البته دغدغه بسیاری شده است به طوری که «بلبل تهران» صفحه هم
دارد.
برای این دغدغه ام غیر از بیان مطالب دینی و توصیه های اخلاقی، با هزینه شخصی ام و بر اساس
مطالعاتی که از قبل انجام دادم، تعدادی بلبل «گوش سفید» وحشی – نه قفسی! – را که صیادان از مزارع
یا نخلستان های شهرهای جنوبی – که گویی برای خرما آفت محسوب می شود – صید کرده بودند و برای
فروش به تهران می آوردند و اصلا هم طاقت قفس را ندارند، خریدم و آزاد کردم.
الان آن بلبل های رها شده از قفس صیاد که برخی منتقدین می گفتند از آلودگی هوا یا سرما
یا گرما می میرند، با محیط سازگار شده اند و صبح ها خصوصا قبل از طلوع آفتاب صداشون به گوش
می رسد.
آدم در این زندگی شهری باید جیک جیک هم بشنود و گاهی به بالای سرش هم نگاه کند.
ترویج مهربانی، ساخت مجدد بارگاه بقیع، عقدهای ساده و معنوی، نسل آوری و دوست داشتن و توجه به نوزادان، شوخی
محترمانه، کودکان کار، زیارت، توسل، اطعام مساکین و روضه خانگی و عکس یادگاری بخشی از دغدغه ها و مسائل مورد
علاقه ام هست که در خصوص آنها هم با هشتگ های مخصوص خودش مطلب می نویسم و هر مبحث نیز
همراهان خاص خود را دارد.
البته باید برای برطرف شدن این دغدغه ها به تناسب هر یک هزینه کرد و زحمت کشید و اقدامات عملی
هم لازم است؛ صرف حرف زدن و نوشتن کافی نیست.
خانواده و استحکام خانواده نیز برایم خیلی اهمیت دارد که به هر حال یکی از مهمترین موضوعات کشور است.
به همین دلیل کلاس مجردها و نوپاها شکل گرفت و می بینید که استقبال خوبی هم از آن می شود.»
هفت صبح