فریده سپاه منصور از زندگی شخصی و کاری اش می گوید
فریده سپاهمنصور
فریده سپاهمنصور، بازیگر باسابقه و ارزنده سینما، تئاتر و تلویزیون است.
وی دیپلم نقاشی را از مدرسه هنرهای زیبا دریافت و فعالیت خود را با بازی در تئاترهای دانشجویی شروع کرد.
در سال ۱۳۴۹ وارد دانشکده هنرهای دراماتیک شد و از سال ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۱ به فعالیت در تئاتر پرداخت و
تا امروز همچنان پیوندش را با تئاتر حفظ کرده و در سالهای اخیر در هتل پلازای کوروش نریمانی و در
شورهزار حسین کیانی به بازی پرداخته است.
پس از آن به ایفای نقش در سینما و تلویزیون مشغول شد.
از آثار وی میتوان به رد پایی بر شن، مهمان مامان، مسافر ری، شاهگوش، جلالالدین، آسمان محبوب من و ده
رقمی اشاره کرد.
شاید محبوبترین نقش سپاهمنصور، خانم دهقان سریال عقیق باشد که کاراکتر نمونه و سختکوشی از زن ایرانی را بازی کرد.
سپاهمنصور در سریال دردسرهای عظیم در نقش یک زن با وجوهات خاکستری، بازی قابل اعتنایی انجام میدهد.
با او درباره این حضورش گفتوگویی انجام دادهایم(dot)
چطور شد بازی در سریال برزو نیکنژاد را پذیرفتید؟
برای من
فیلمنامه خیلی مهم است و نام کارگردان هم مساله بسیار مهمی است.
موقعی که سریال خانهای در تاریکی به کارگردانی سعید سلطانی را بازی میکردم، برزو نیکنژاد، دستیار کارگردان و برنامهریز کار
بود.
همان زمان متوجه شدم که نیکنژاد استعداد و پتانسیل کارگردانی را دارد و موقعی هم که دو سال قبل اولین
فیلمش را ساخت، نشان داد که این کار را بلد است و سال قبل هم قسمت اول دردسرهای عظیم با
استقبال خوب مخاطبان مواجه شد و به طور حتم آینده درخشانی پیش رو دارد.
برای ساخت تلهفیلمش سال قبل هم از جشنواره یاس جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد.
چه فاکتوری در سریال دردسرهای عظیم برایتان جذابیت داشت؟
روابط گرم و صمیمی بین خانوادهها در این سریال برایم خیلی جذابیت داشت.
معمولا در جامعه ما رابطه بین عروس و خانواده با نگاه یکسویانه دیده میشود.
در سریال دردسرهای عظیم خوشبختانه این نگاه دوسویه است و همیشه میگوییم مادرشوهر بدجنس است و همیشه ما با یک
تصویر کلیشهای مادر شوهر روبهرو هستیم.
تا این جای سریال هم کمابیش این نظریه تایید میشود اما به تدریج به نگاه متفاوتتری میرسیم که باورهایمان تغییر
میکند.
نکته مهم دیگری که در این سریال مورد بررسی قرار میگیرد، این است که زود قضاوت میکنیم و بهتر است
با دقت و تامل دست به قضاوت بزنیم.
الان خیلی فیلمنامه برای بازی به من پیشنهاد میشود و فیلمنامههایشان برایم فرستاد میشود اما همه چیز کلیشهای و تکراری
به نظر میرسد و در من رغبتی ایجاد نمیکند که بازیشان کنم.
در این سریال به طرز خوبی هر چیزی که مطرح شده، ابعاد مختلفش مورد بررسی قرار گرفته است.
به نظر میرسد در جامعه ما زود قضاوت کردن بسیار جدی شده است.
بله، در این سریال هم برشی از زندگی مردم عادی کوچه و خیابان به تصویر درآمده است.
الان که به صورت عادی مشغول حرف زدن با یکدیگر هستیم، هنوز جملهام تمامنشده طرف میپرد وسط حرفم.
بنابراین گوش شنوایی برای حرفهای یکدیگر نداریم و انگار هول هستیم.
مادران یا والدینی که خود را مالک فرزندانشان میدانند، رفتارهایشان متناقض میشود و به نظرم بچهها هدیه خداوند هستند.
خداوند امانتی به عنوان فرزند را در اختیار ما قرار میدهد و وظیفه ما، خوب تربیتکردنشان است تا انسانهای درستی
به جامعه تحویل دهیم، بعد بگذاریم که نوع زندگی و همسر را خودشان انتخاب کند؛ همان پروسهای که برای ما
هم وجود داشته است و ما هم از یک جایی به بعد، از پدر و مادر مستقل شدهایم
آیا محترم به لحاظ شخصیتی آدم خاکستریای است؟
درستش این
است که خاکستری باشد.
همه ما آدمها خاکستری هستیم.
برخیها با توجه به ویژگیهایشان نیمه سفید وجودشان پررنگتر است و برخی دیگر تمایل بیشتری به سیاهی دارند(dot)
چقدر
به محترم به خاطر رفتارهایی که بروز میدهد، حق میدهید؟
مادران یا والدینی که خود را مالک فرزندانشان میدانند، رفتارهایشان
متناقض میشود و به نظرم بچهها هدیه خداوند هستند.
خداوند امانتی به عنوان فرزند را در اختیار ما قرار میدهد و وظیفه ما، خوب تربیتکردنشان است تا انسانهای درستی
به جامعه تحویل دهیم، بعد بگذاریم که نوع زندگی و همسر را خودشان انتخاب کند؛ همان پروسهای که برای ما
هم وجود داشته است و ما هم از یک جایی به بعد، از پدر و مادر مستقل شدهایم.
باید در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشیم.
احساس مالکیت داشتن نسبت به عزیزانمان چالشبرانگیز است.
محبت پدر و مادر به فرزند فطری است اما محبت فرزند به والدین اکتسابی است و فرزند میتواند والدینش را
دوست نداشته باشد.
با داشتن رابطه خونی محبتی به وجود نمیآید.
فرزند محبت میبیند و محبت میکند اما والدین اگر محبت بچهشان را نبینند باز هم دوستش دارند.
وقتی مادری مثل محترم خودخواه است و دوست دارد همه بدون چون و چرا از او تبعیت کنند.
در این نوع رابطهها همه از این نوع آدم مثل محترم فرار میکنند.
به نظر میرسد در این خانواده جای زن و مرد عوض شده و محترم رفتارهای مردانه دارد و شوهرش برعکس همواره در حال پخت و پز و شستوشو است؟
محترم مادری است که خیلی خودش را سالار میداند و انجام دادن امور زنانه و شستن ظرف و پخت و
پز و سایر کارهای خانه را کسر شأنش میداند و رغبتی به انجام دادن این نوع کارها ندارد.
اما شستن و غذا درست کردن جزو خصلتهای زنانه است؟
محترم فقط دوست دارد بنشیند و دستور بدهد و به
دیگران عتاب و خطاب کند.
زن مدیری به نظر میرسد؟
بله، زن مدیری است.
خیلی از خانمها دارای این خصلت هستند و در بیرون یک مجموعه یا موسسه را مدیریت میکنند و در ضمن
در خانه کارها را انجام میدهند و کسر شأنشان نمیدانند.
محترم مثل یک موجود نازپرورده و ننر است که در طول عمرش دست به سیاه و سفید نزده است و
حالا هم که زن پا به سن گذاشتهای است، باز هم این خصلتهایش را حفظ کرده است.
به نظر میرسد کرنش و خوشخدمتیهای شوهر محترم به خاطر ثروت و مکنت مالی اوست؟
بله، از این منظر هم
میشود به قضیه نگاه کرد.
از منظر روانشناسی متوجه میشوید آدمهایی که دوست دارند به آنها امر و نهی شود، معمولا با زنانی ازدواج میکنند
که این خصلت را داشته باشند.
عوام میگویند خداوند نجار خوبی است و به خوبی در و تخته را به هم جور میکند.
البته در بروز این رفتار مرد هم نقش دارد و شاید شوهر محترم دوست دارد فرمانبردار باشد و کارهای خانه
را انجام دهد و تحقیر هم بشود و خم به ابرو نیاورد(dot)
محترم بدون انعطاف پسرش را در چالش
انتخاب بین او و زنش قرار میدهد؛ رفتاری که چندان منطقی به نظر نمیرسد؟
به هر حال محترم زن خودخواه
و خودرای است و مدام تاکید میکند که حرف، حرف من است(dot) تبیان