محمد علیزاده از آخرین روزهای زندگی مرتضی پاشایی وخاطراتش می گوید !
محمد علیزاده جزو قدیمیترینهای حوزه خوانندههای پاپ است اما از زمانی که او موفق به انتشار رسمی آثارش شده و میتواند کنسرت و آلبومهایش را در فضای رسمی ارائه کند، زمان زیادی نمیگذرد در همین زمانکوتاه هم توانسته به عنوان یکی از خوانندههای پرطرفدارخودی نشان دهد و بتواند روز به روز روزمه و فعالیتهای مورد پسندی ارائه کند و حالا دیگر جزو بهترینهای پاپ و «عاشقانهخوان»ها، اسم و رسمی برای خود دست و پا کند.
علیزاده طرفداران خاص خودش را دارد و به مرور گستره دوستداران این خواننده به قدری شده که کنسرتهایش با تمدیدهای متوالی روبهرو شده و مخاطبانش نیز توانستهاند آثاری جدید از او را در فضاهایی به روز شاهد باشند. ماههای گذشته، ماههای پرخبری برای این خواننده بود. بسیاری از حرف و حدیثها و حاشیهها پس از برگزاری چند کنسرت و البته ماجرای فوت «مرتضیپاشایی» و اتفاقات و ماجراهای حول این موضوع، باعث شد علیزاده خیلی زود در تیررس انتقاد برخیها قرار بگیرد و صحبتها و حرف و حدیثهای فراوانی درباره او و نوع فعالیتهایش بازگو شود. در این گفتوگو ابتدا سعی شده درباره فعالیتهای جدید این هنرمند سخن به میان آید و سپس درباره صحبتها و حرف و حدیثهای پیشآمده درباره مرتضی پاشایی با او گپ زدهایم.
عاشقانههای محمد
سبک و احوالات کارهای من همان عاشقانههای محمد است و عاشقانههای من تغییر نمیکند و نگاهم همان نگاه است و شاید فقط کلامم تغییر کند و یکسری اتفاقات جدیدتری بیفتد. قطعا آلبومی که تولید میکنم، فضاهای جدیدتری حتی در فرم ملودیها و فرم تنظیمها دارد اما تغییر آنچنانی نیست و مردم وقتی گوش میدهند، متوجه میشوند که همان سبک و سیاق خودم را دارد و همان عاشقانههایی است که سالیان سال میخواندم، بهخاطر اینکه اعتقاد من به این فرم عاشقانه خواندن است که میخوانم و امیدوارم برای این آلبوم آن خروجی را که دوست دارم، اتفاق بیفتد به دلیل اینکه اکنون در مرحله پیشتولید هستم و میخواهم کار تولید را شروع کنم و امیدوار هستم در مرحله تولید اتفاقات خیلی بهتری بیفتد و بازهم کارهایی را تولید کنم که برای مردم خاطرهساز باشد.
آثار جدید
درحال حاضر به انتشار تکتراک فکر نمیکنم مگر اینکه قراردادی برای سریالی داشته باشم و اینها به عنوان تک تراک در کارهای من باشد. پیشتولید آلبومم را شروع کرده بودم اما بهخاطر اتفاقاتی که از سه، چهار ماه گذشته بهدلیل بیماری مرتضی و یکسری حواشی به وجود آمد، یکمقدار انگیزه برای کار کردن روی آلبوم را کم کرد اما بعد از اتمام ماه صفر تولید کارها را شروع میکنم تا بتوانم آلبوم را خیلی سریعتر وارد بازار موسیقی کنم.
همکاران آلبوم
آقای میلاد ترابی همیشه همراه من هستند و با آقای معین راهبر هم همکاری داریم و صحبتهایی هم با علیرضا افکاری، عزیز داشتیم و در بخش ترانه هم مهرزاد امیرخانی و سیدمحمد کاظمی قطعا حضور خواهند داشت اما اینکه بخواهیم کسی را بهطور صددرصد اعلام کنیم، خیر. همیشه سعی میکنیم وقتی وارد تولید میشویم، کاری را صد در صد اعلام نکنیم به دلیل اینکه ممکن است کاری را جایگزین کاری دیگر کنیم. تمام تلاش من این است که آلبومی را درخور سطح شنیداری مردم تولید کنم به دلیل اینکه مردم ایران باید کارهای عاشقانه و عاطفی گوش کنند چون مردم با احساس و عاطفی داریم و آرزو میکنم آلبوم جدید من عاشقانههایی باشد که به دل مردم بنشیند. در بخش ترانه همانطور که گفتم مهرزاد امیرخانی و سیدمحمد کاظمی قطعا حضور دارند. صحبتهایی با آقای یاحا کاشانی کردیم و خودم هم احتمالا یکی، دو ترانه در آلبوم داشته باشم.
زمان انتشار اثر جدید
درحال حاضر برای من خروجی یک آلبوم خوب اهمیت بیشتری دارد. باید تولید آلبوم را به اتمام برسانم و آلبوم را بشنوم و خودم و تیمم به جمعبندی برسیم که این آلبوم میتواند آلبومی مسمرثمر برای فضای موسیقایی کشور باشد و وقتی به این جمعبندی رسیدیم درمورد نام آلبوم و فرم پخش تصمیمگیری میکنیم.
زیرزمینیها
کار کردن در فضای موسیقی مجاز، بسیار فضای سختی است. خوانندگانی را داشتیم که در فضای غیرمجاز کار میکردند اما در فضای مجاز در کارهایشان حرفی برای گفتن نداشتند بهخاطر اینکه فضای مجاز بسیار متفاوتتر از فضای غیرمجاز است. در هر صورت امیدوارم کسانی که پا به عرصه مجاز میگذارند با شناخت کامل از فضای مجاز وارد کار شوند و برای مردم، موسیقی تولید کنند.
قطعا من بسیار خوشحال میشوم از اینکه تعداد افراد بیشتری در موسیقی مجاز فعالیت کنند چراکه هرقدر تعداد افراد بیشتر باشد، رقابت هم بیشتر میشود و کیفیت کارها بالاتر میرود و تمام موزیسینها برای بهترین بودن، تلاششان را بیشتر میکنند. امیدوارم کسانی که ورود میکنند هم در کارشان موفق باشند و فقط آرزو میکنم که فضای مجاز موسیقی را خوب بشناسند و با یک شناخت وارد شوند.
آثار محبوب دیگران
من یک تراک از آلبوم آقای محسن چاوشی را دوست داشتم؛ اگر اشتباه نکنم تراک یک آلبوم ایشان بود. ماهان بهرامخان را هم فرد بااستعدادی میبینیم اما هنوز آلبوم او را گوش نکردم. انشاءالله فرصت شود آلبومش را گوش میدهم و نظرم را در مورد آلبوم اعلام میکنم اما نظرم درمورد خودش این است که استعدادی بود که فکر میکنم یکمقدار دیر به عرصه موسیقی پاپ وارد شد. دوستی با او ندارم و فقط صدایش را میشناسم اما برایش آرزوی موفقیت میکنم.
مرتضی قلبها را تسخیر کرد
من مرتضی پاشایی را از زمانی میشناسم که مردم ایران او را نمیشناختند؛ از زمانی که قطعه «یکی هست» را تازه خوانده بود اما کارهایش آنقدر همهگیر نشده بود. تا آنجایی که توانستم به عنوان برادر و همراه کنارش بودم. روز اول که مرتضی را دیدم شک نداشتم که این پسر بهخاطر فرم صدا و استعدادی که در ملودیسازی دارد یکروزی قلب آدمها را تسخیر میکند. من در ایران چند نفر از خوانندگان را در زمینه ملودی بااستعداد میدانستم که مرتضی یکی از آنها بود و همیشه در مورد ملودیسازیها به او میگفتم و همیشه تشویقاش میکردم و احساس میکردم سوای اینکه یک خواننده خوب است، ملودیساز بسیار باهوشی است و همیشه پیش بزرگان تعریف مرتضی بوده و با افتخار هم از او تعریف میکردم چون احساس میکردم این استعداد نباید دفن شود و این استعداد باید شکوفا شود.
من برای مرگ مرتضی پاشایی به عنوان یک برادر، همراه و دوست، ناراحت بودم اما مرگ حق است و من همیشه راضیام به رضای خدا. شخصا بیشتر ناراحت مرگ یک استعداد هستم چون مرتضی بسیار بااستعداد بود.
کنسرت به یاد مرتضی
کنسرت زمستانه دارم و قطعا به یاد مرتضی، کنسرتی را برگزار میکنم که درخور شأن موسیقایی مردم باشد. تورکنسرت در شهرستانهای شمالی و جنوبی را دارم که به وقت اعلام میشود و در خدمت مردم هستم.
آخرین روز بیمارستان
من، مهدی کرد، مهرزاد امیرخانی، علی لهراسبی و چند نفر از دوستانش کاملا در جریان بیماری مرتضی بودیم. همه ما یکسال به سختی زندگی کردیم. درست است که مرتضی درد میکشید اما ما هم روحمان آزرده بود. با جناب دکتر توکلی بهخاطر مرتضی ارتباطم خیلی بیشتر شد و حال و احوال مرتضی را از ایشان میپرسیدم نه از خودش. هربار که با دکتر صحبت میکردم به من امید میداد اما از ته چشمانش میخواندم که میخواهد حال من را خوب کند و این حس را داشتم. من همیشه از روز ۲۳آبان ترس داشتم؛ یک سال ترس داشتم و نمیخواستم آن روز را ببینم اما متاسفانه دیدم و رضای خدا در بردن مرتضی بوده.
دوست خوبم بود و همیشه تلاش کردم برادر خوبی برایش باشم و امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. دوست نداشتم این روزها را ببینم که متاسفانه دیدم و روزهای آخر در بیمارستان، روزها و احوالات خوبی نبود. تازه مردم متوجه شده بودند که مرتضی از بین ما خواهد رفت و مرتضی روی تخت بیمارستان بود و من مجبور بودم در لابی بیمارستان به مردم لبخند بزنم و از سلامتی مرتضی بگویم. شاید یکسال دربرابر افرادی که از مرتضی سوال میکردند، فیلم بازی کردم اما من همیشه دوست دارم که دوستانم در بلندترین قله و با قدرت باشند و دوست نداشتم از ناتوانی و بیماری دوستم برای مردم بگویم. دوست داشتم مردم همینطور عاشقانه موسیقی مرتضی را گوش بدهند.
این یکسال مرتضی درد کشید اما اطرافیانش روحشان درد گرفت و همه ما منتظر چنین روزی بودیم اما از آنجایی که انسان با امید زنده است، امید داشتیم و دعا میکردیم اما قطعا خدا از ما بیشتر میداند و خدا مالک مرتضی بود. قطعا هرچه مالک تصمیم بگیرد، همان حق است و ما راضی هستیم به رضای او و امیدوارم در آغوش خدا آسوده بخوابد و باآن صدای بااحساس و زیبایش درگوش خدا و برای او بخواند.
موسیقی، مثل کودک است
موسیقی ما مثل یک کودک میماند و هنوز نوپاست و قطعا کمتجربگیهایی را در درونش دارد اما ظهور افراد بااستعداد در موسیقی باعث میشود که موسیقی ما پیشرفت زیادی داشته باشد. در سالیان اخیر من افراد با استعدادی را در موسیقی مشاهده کردم که کار ساختند، ترانه سرودند و خواندند و مردم هم دوستشان دارند. این امید من را بیشتر میکند از اینکه موسیقی ما خیلی پیشرفت میکند و امیدوارم که در موسیقی پاپ، افراد بیاستعداد را در هیچکجای موسیقیمان نبینیم.
یک وقتهایی افراد بیاستعدادی را در موسیقی میبینم اما امیدوارم روزی برسد که نسل آدمهای بیاستعداد در موسیقی پاپ نباشد و آدمهایی حضور داشته باشند که میتوانند به موسیقی کمک کرده و استعدادهای دیگران را نیز شکوفا کنند و خط فکری بدهند و امیدوارم روزی برسد که صددرصد از خوانندگان پاپ ایران مولف باشند و خوانندگانی باشند که هرآنچه از خواندنشان بلد هستند از وجود خودشان باشد نه برگرفته از خوانندگانی که امروزه در کشور میخوانند.
روز واقعه
روزی که مرتضی فوت شد، آمبولانس گوشه حیاط بیمارستان بود و کسی اجازه نداشت وارد شود اما من این اجازه را گرفتم و بالای سر مرتضی رفتم و از او حلالیت گرفتم که اگر دوست خوبی برایش نبودم یا در بیمارستان یا آن یکسال آخر نتوانستم به او کمک کنم. امیدوارم روحش در پناه خدا همیشه موفق و آرام باشد. حرفهای زیادی باهم میزدیم و خلوت داشتیم. رازهای بسیاری در سینه من هست و اجازه بدهید هیچ وقت فاش نشود.
خیلی رازها در سینه من، مهدی کرد، میلاد ترابی و دوستان دیگر مرتضی هست اما ما هیچ وقت این رازها را نمیگوییم درمورد صحبتهای مرتضی و کسانی که به مرتضی همیشه کم لطفی کردند و من آنها را در مراسم و روز تشییع میدیدم که گریه میکردند و من در دلم به آنها لبخند میزدم. اجازه بدهید این رازها در قلب من بماند تا روح مرتضی شاد باشد.
سورپرایز
مرتضی در جایگاه خودش یک خواننده بسیار خوب بود. ملودی و کارهایی که ساخته است به صدای خودش میآید و فقط صدای خودش میتواند آنها را زنده نگه دارد نه صدای خوانندهای دیگر. من سعی میکنم ادامه راه را بدهم و در اولین کنسرتم یک سورپرایز خیلی خوب برای مرتضی دارم چون به عنوان یک دوست باید اینکار را انجام دهم تا از من راضی باشد.
به آنها فقط لبخند میزنم
در این مدتی که مرتضی رفت، حرف و حدیثهای زیادی از گوشه و کنار میشنیدم اما در مقابل تمام حرف و حدیثها به احترام مرتضی و خانوادهاش که عزیز من هستند و همیشه دوستشان دارم، سکوت کردم و امیدوارم این حواشی از اطراف مرتضی برداشته شود. شخصا وقتی پشت سرم حرفی زده میشود، فقط لبخند میزنم اما ممکن است خانواده و اطرافیان مرتضی ناراحت شوند. از تمام حاشیهسازها خواهش میکنم سکوت کنند و حرفی نزنند و اجازه بدهند مرتضی در آغوش خدا آرام بخوابد.
مجله زندگی ایده آل