جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
درخواست تبلیغات

مسعود کرامتی از زندگی شخصی و کاری اش می گوید!/ حوصله بازی در این نقش ها را ندارم!

اشتراک:
مسعود کرامتی از زندگی شخصی و کاری اش می گوید!/ حوصله بازی در این نقش ها را ندارم! مهارت های زندگی
مسعود کرامتی اگر چه امروز به واسطه حضورش در سریال «سر به راه» سعید سلطانی مهمان ما شد اما او به عنوان یک کارگردان که این روزها قرار است ساخت سریال «یادداشت‌های یک زن خانه‌دار» را مجدداً (بعد از یک توقف طولانی کلید بزند در مقام یک کارشناس نیز می تواند پاسخگوی اوضاع و احوال […]

مسعود کرامتی اگر چه امروز به واسطه حضورش در سریال «سر به راه» سعید سلطانی مهمان ما شد اما او
به عنوان یک کارگردان که این روزها قرار است ساخت سریال «یادداشت‌های یک زن خانه‌دار» را مجدداً (بعد از یک
توقف طولانی کلید بزند در مقام یک کارشناس نیز می تواند پاسخگوی اوضاع و احوال سریال سازی به خصوص آثار
مناسبتی این روزهای تلویزیون باشد.
کارگردان فیلم‌های «ترانه کوچک من»، «روز کارنامه»، «کودکانه»، «مرغابی وحشی»، «پاتال و آرزوهای کوچک» که در عرصه کودک نیز سابقه
و کارنامه مشخصی دارد و حتی با مرضیه برومند در فیلم «شهر موش‌ها» سابقه همکاری دارد، تلویزیون را با مجموعه
موفق «خانه ما» تجربه کرده است.
بازیگر فیلم سینمایی «ضد گلوله» مهمان ما شد تا از یحیی و همکاری‌اش با سعید سلطانی بگوید.

 آقای کرامتی چه خبر؟ اوضاع خوب است؟

ـ خداراشکر می‌گذرد.

 امیدوارم به خوبی بگذرد؟

ـ من هم امیدوارم…

 قبل از اینکه برویم سراغ سریال «سر به راه» از برنامه‌های آتی خودتان بگویید و اینکه سریال ناتمام‌تان به کجا خواهد رسید؟

ـ برنامه خاصی ندارم جز ادامه دادن همان سریال متوقف شده «یادداشت‌های ناتمام» که قرار است ادامه بدهیم…

 یعنی شرایط مهیا شد تا تصویربرداری از سر گرفته شود؟

ـ بله الان دوستان روی متون کار می‌کنند و اگر همه چیز درست پیش برود، ما یک پیش تولید کوچک
خواهیم داشت و از بیستم فروردین با یک پیش تولید کوتاه به سرعت کار تصویربرداری را آغاز خواهیم کرد.

یادم هست زمانی که مشغول بازی در سریال بی‌گناهان بودید با هم صحبتی داشتیم در خصوص بحث بازیگری…

– بله…

 شما بازیگر خوبی هستید، ولی خیلی کم جلوی دوربین دیده می‌شوید، چرا؟

ـ شما لطف دارید.
واقعیت این است که زیاد پیشنهاد نمی‌شود و از سوی دیگر پیشنهادهایی هم که دارم خیلی جذاب نیست.
نمی‌دانم آدم به عنوان بازیگر می‌تواند در هر کاری بازی کند یا خیر! شاید هم بشود هر نقشی را پیشنهاد
می دهند بازی کرد، ولی من تقریبا سعی می‌کنم این کار را انجام ندهم.
من سعی می‌کنم به بحث بازیگری و پیشنهاد یک نقش، نگاهی جدی‌تر داشته باشم.
اول باید ایفای یک نقش برایم مطلوب بشود و مطمئن باشم که نقش برایم جای کار و مانور دارد، غیر
از این باشد نخواهم پذیرفت.
نقش باید طوری باشد که خیالم راحت باشد می‌توانم از آن چیزی در بیاورم.

برای یکسری از سن‌ها خیلی پر بازیگر نیستیم و معمولاً در آثار مختلف از بازیگران تکراری برای شخصیت‌های بخصوص در
سن و سال شما استفاده می‌شود.
به نظرم اتفاقی که در فیلم «ضد گلوله» افتاد یک انتخاب خوب از زوج شما و مهدی هاشمی بود!؟

ـ
ممنون از لطف شما ولی اصولاً ما در تمام سنین با کمبود بازیگر مواجهم.
کاری نداریم که خیلی‌ها فکر می‌کنند بازیگر همین طور ریخته، ما بازیگر به معنای واقعی کم داریم.
اگر بخواهیم جدی برای یک نقش انتخاب بازیگر داشته باشی متوجه خواهی شد که ما اصولاً با کمبود بازیگر مواجهیم.

در حالی که ما کلی فارغ‌التحصیل بازیگری ـ تئاتر و …
داریم که فرصت خودنمایی ندارند؟

ـ بله…

قبول دارید که اصولاً در تیم‌های سازنده از تهیه کننده گرفته تا کارگردان خیلی معدود هستند افرادی که اهل
ریسک باشند در سپردن نقش به تازه از راه رسیدگان مستعد؟

ـ ببین شکل تولید ما این گونه است! همه
چیز بر می‌گردد به شیوه تولید!

شیوه تولید و انتخاب بازیگر؟ !!

ـ بله شیوه تولید ما دقیقه نودی است.
خود تلویزیون باعث این مسئله شده است.
در سینما هم ماجرا به همین منوال است.
علت این مسئله بر می‌گردد به اینکه ما اصولاً در کارمان در هیچ زمینه‌ای امنیتی احساس نمی‌کنیم، وقتی شما برای
یک کار با یک تهیه کننده مذاکره می‌کنید و همه چیز به ظاهر خوب پیش می رود باید خیالتان راحت
باشد!! اما واقعیت این نیست! حتی در ارگانی دولتی مثل تلویزیون هم هیچ اعتباری نیست که در دقیقه نود به
شما بگویند آقا کار را نمی‌خواهیم، ممنون!

ما داریم کار را می‌سازیم، وسط تصویربرداری تولید متوقف می‌شود.
خب شما فکر می‌کنید در کار ما چه اطمینانی می‌تواند وجود داشته باشد.
وقتی که این اعتماد و اطمینان و امنیت احساس نشود، روی تولید تاثیر می‌گذارد.
روی تولید چگونه تاثیر می‌گذارد؟ به این معنا که هر آنچه هست را ما باید سریع بگیریم جمع کنیم تمام
شود.
از دست ندهیم.
حالا شما این مسئله را تعمیم بدهید به همه جا، پیش تولید، تدارکات، انتخاب لوکیشن، زمان تصویربرداری و حتی انتخاب
بازیگران …
ما فقط دنبال این هستیم بگوییم این کار انجام شد همین! شکل تولید ماست که همه جور، سر ما بلا
می‌آورد.

در سال های اخیر به شدت شاهد افت آثار سیما در مناسبت‌های مهم به خصوص نوروز و ماه رمضان هستیم.
همین مسئله را در این امر دخیل می‌دانید؟

ـ اصلاً جدی‌ترین کارهای ما کارهای مناسبتی است.
بعد حالا شیوه تولید کارهای مناسبتی چگونه است؟! همین طور که در بالا به آن اشاره شد.
خودتان بقیه را حدس بزنید! شما فکر نکنید آن زمانی که صرف می‌شود یک زمان مفید است برای اینکه فکر
شود، طراحی شود، بررسی شود …
نخیر! آن زمان وقت گذراندن است تا یک نفر بگوید ok! وقتی که پروژه پنج ـ شش ماه پیش تولید
می‌شود این به آن منظور نیست که کل مدت در کار صرف شده است، نه! این تیم پنج ـ شش
ماه در واقع علاف است! این مسئله به همه قسمت‌ها لطمه وارد می‌کند، از جمله بحث بازیگری، انتخاب بازیگر هم
مرحله آخر است، شاید دو سه نفر با وسواس انتخاب شود، ولی بعد که وقت تنگ می‌شود هر که شد
را جلوی دوربین می‌بری تا کار نخوابد.
واقعیت این است که این مسئله تاثیر منفی خودش را روی جاهای مختلف می‌گذارد.

شما یکی از متخصصان کار در حوزه کودک و نوجوان هستید …

ـ خواهش می‌کنم…

چرا ما در این گونه مهم و موثر حال و اوضاع خوبی نداریم؟ این مسئله به مسوولان و سیاست گذاران
مرتبط می‌شود یا اهالی این ژانر، که از گونه متبوع زمان خودشان فاصله گرفته‌اند وامروز در فضاهایی دیگر کار می‌کنند؟

ـ این صحبت شما را به شدت قبول دارم.
ولی علت چیست؟ علت این است که آن طرف اتفاقی نمی‌افتد! آن سه چهار نفری هم که در عرصه سینمای
کودک فعالیت می‌کنند، نسیه است واقعاً، چون علاف هستند! این کارها معمولاً اکران نمی‌شود و نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت.
به نظرم مشکل اصلی سیاست گذاری است.

عرصه سینمای کودک و تنها کور سویی که در سینمای کودک قابل بحث است، جشنواره کودک بود که این جشنواره
هم به میمنت و مبارکی در این چند سال تبدیل شده به یک اسم خارج از هر بحث کیفی! اصلاً
هیچ چیزی در آن وجود ندارد.
رسماً پوچ پوچ است.
شما وقتی که به جشنواره کودک نگاه می‌کنید، متوجه می‌شوید تعریفی که از سینمای کودک در این سالها شده، تعریفی
بوده که آن را به ورطه سقوط کشانده است.
در واقع به یک شو یا برنامه کودک تلویزیونی تبدیل شده است.
سینمای کودک الان تبدیل شده به این که ما یک مشت بچه‌های مدرسه را ببریم که فقط شادی کنند.
خب این نمی‌تواند سینما باشد.
من این تعریف را یک تعریف غلط می‌دانم! سینمای کودک در همه جای دنیا تعریف خودش را دارد.
بیشتر آثار ما به حوزه کودک مرتبط نمی‌شود و نگاهی خانوادگی در آن موجود است.
انیمیشن‌ها هم همینطور…

در واقع هدف گذاری روی کودک حس نمی‌شود؟

ـ بله دقیقاً…

و شما معتقدید ما متخصصین این ژانر را کماکان داریم با همان افکار فانتزی و…

ـ بله، چرا که نه؟ ولی باید بگویم همه ما در این سالها به بی‌راهه رفته‌ایم، این بحث خود من
در چند سال اخیر بوده که آقا ما داریم کجا می‌رویم؟ همه فیلم‌ها محکوم به شکست هستند جر چهار تا
فیلم که دارای بزن و بکوب است! آن هم یکسری بزن و بکوب بی‌‌مزه که اصلاً به عنوان سینما نمی‌تواند
جذاب باشد.

شاید در حد یک شوی کودک بتواند جذب مخاطب کند؟

ـ بله چون فیلم نیست، پس بچه‌ها را نمی‌تواند جذب
کند.
به هر حال شما بچه‌ها را اگر داخل یک سالن ببرید و یک نفر هم آن بالا اجرای برنامه مفرح
داشته باشد خب جذب می‌شوند! نمونه‌اش عمو پورنگ، به عنوان یک مجری، یک برنامه ساز و هنرمندی که ارتباط خوبی
با بچه‌ها دارد، شما اگر صد هزار بچه را داخل یک مکان بیاورید او دو ساعت می‌تواند قشنگ سر بچه‌ها
را هنرمندانه گرم کند، چون جذاب اجرای برنامه می‌کند.
ولی این فیلم نیست، این سینما نیست.
این همه آن چیزی که نیاز کودکان را برآورده کند نیست.
سینما یک وظیفه فرهنگی هم خب دارد به خصوص وقتی ما در عرصه کودک بحث می‌کنیم.

و امّا سریال سعید سلطانی…

ـ من با آقای محمدی دوستی دیرینه‌ای دارم.
آقای سلطانی را می‌شناختم و اگر چه با هم کار نکرده بودیم، ولی کارش را می‌شناختم و از کارنامه‌اش مطلع
بودم.
آقای محمدی دعوت کردند من رفتم و خب سناریویی آماده نبود، خلاصه داستانی بود که می‌شود گفت به سیناپس نزدیک
بود، چون قسمت بندی هم شده بود.
قصه را با ویژگی‌هایش برای من گفتند.
قصه یک مقدار دستخوش تغییر شد، به خصوص در زمان اجرا که به لحاظ معنا و مفهوم حتی بهتر شد
و از استخوان‌بندی بهتری برخوردار شد.
نگارش و تصویربرداری هم قرار بود همزمان پیش برود.

راجع به یحیی به سرعت به نتیجه رسیدید یا اینکه به عنوان بازیگر چکش خواری خودتان را برای کاراکتر داشتید؟

ـ راجع به نقش صحبت‌های اولیه را داشتیم.
قطعاً من نظرات خودم را راجع به نقش دارم و وارد فاز اجرا شدیم.
جالب است بدانید بعدها با آقای محمدی صحبت کردیم، می‌گفت خیلی‌ها به من می‌گفتند فلانی را نبر!

واقعاً؟

ـ بله…

چرا؟

ـ چون این که فلانی بازیگری تلخ است به درد چنین کارهایی نمی‌خورد.
جالب‌تر اینکه خود آقای محمدی می‌گفت بعد از کار بازخورد بسیار خوب بود و نظرات آن دوستان نیز تغییر کرده
بود.
در واقع ایشان معتقد بودند، انتخاب من برای این نقش جواب داده است.

اگر چه قصه سریال «سر به راه» بی‌نقص نبود و جای بحث کلی هم دارد.
اما در مورد شخصیت یحیی این ویژگی وجود داشت که او از یک شخصیت پدر تخت و معمولی کلیشه شده
بدون رنگ و لعاب فاصله داشت.در واقع وجوه مختلفی برای این کاراکتر در نظر گرفته شده بود؟

ـ واقعیت این
است که ما راجع به این وجوه حرف زده بودیم.
ما به این رسیده بودیم.
این طور نبود که این کاراکتر و فضایی که در آن قرار می‌گیرد اتفاقی رخ داده باشد.
یکی از نگرانی‌های من همان ابتدا این بود که این پدر یک آدم مثبت بی‌خاصیت نباشد.
حوصله بازی کردن نقشی با این خصویات را ندارم.
(می‌خندد) واقعاً باور کن! من دوست دارم وقتی در نقشی بازی می‌کنم، آن نقش حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد.
لحظاتی، بالا و پایین‌هایی و …
نمی‌خواهم بگویم چیز فوق‌العاده‌ای بشود، ولی در کل من بازیگر دلم خوشم باشد که برای رسیدن به این نقش تلاش
می‌کنم.
فراز و فرودها و پیچ‌ و خم‌هایی که برای این کاراکتر براساس موقعیت‌ها ایجاد می‌شود با فکر قبلی بود تا
شخصیت کامل از دل این نقش در بیاید.
کاراکتر که قابل بحث و اجرا باشد.
دوست داشته این شخصیت از یک زاویه پدر باشد، از زاویه‌ای مدیر، از زاویه دیگر دایی و …
می‌تواند یک آدم احساساتی باشد، بخشی از این ویژگی‌ها از دل فیلمنامه آمد و بخشی هم در اجرا درآمد.

در این سال‌ها چه بسیار بودند سریال‌هایی که شخصیت‌ها سر و شکل درست و حسابی نمی‌گیرند و در واقع فقط
در استارت قصه هستند، اما به خط محوری داستان نمی‌پیوندند و تنها حضور دارند.
سریال «سر به راه» هم از این ماجرا مستثنی نبود.
کاراکترهایی که معرفی و زود رها شدند، در این مورد نه به عنوان بازیگر سریال که به عنوان یک کارشناس
ـ کارگردان صحبت کنید؟ همین برخورد گاهی با قصه هم می‌شود، قصه که قرار است به فینال برسد …

ـ این مسئله هم بر می‌گردد به همان معضل تولید، به خصوص وقتی که تصویربرداری و نگارش هم زمان می‌شود.
من نمی‌خواهم از این گروه تعریف کنم، ولی آقای محمدی خودش از آن دست تهیه کننده‌هایی است که درگیر قصه
می‌شود.
تمام روز و شب را با نویسنده‌ها و تیم تولید کلنجار می‌رود، نظر می‌آورد، می‌برد مدام با کار درگیر است،
ولی این طبیعی که فرصت کم به کیفیت کلی کار لطمه می‌زند.
من مشکل کوچکی با این کار داشتم که به خود سعید و اقای محمدی هم گفتم، ما بسیاری از موقعیت‌های
نمایشی که می‌توانست بین کاراکترها اتفاق بیفتد را از دست دادیم.
همان طور که شما به درستی اشاره کردید با تعریف شخصیت‌ها و به کارگیری آنها در قصه، کاراکترها عمق می‌گیرند
و تاثیرگذاری بیشتری پیدا می‌کنند.
در واقع با این شرایط بود و نبودشان معلوم می‌شود و در عرض قصه معنا پیدا می‌کند.
طبیعی است که ما به این مسئله دست پیدا کردیم.
به هر حال باید قصه را پیش می‌بردیم، ماجرا آفرینی هم می‌کردیم، ولی این لحظات در فرصت کم ایجاد نمی‌شود.

عمق پیدا کردن یک قصه فرصت می‌خواهد، تمرکز می‌خواهد، نگارش ده باره می‌خواهد و…
ای کاش این فضا برای تولید یک کار وجود داشته باشد.
تا ما بتوانیم شخصیت‌ها را بشناسیم، دوست داشته باشیم، با آنها همذات پنداری کنیم زمان تولید روی کیفیت کار موثر
است.
زمان تولید منظورم فقط مدت تصویربرداری نیست، پیش تولید، کار روی فیلمنامه، شخصیت‌ها و …
به هر حال در کار مناسبتی‌ به علت نبودن زمان گروه مدت زیادی سرکار هستند و این مسئله به کیفیت
کار لطمه می‌زند.
متاسفانه پیش تولیدهای ما فقط علاف شدن است، کاری در آن صورت ندارد، چرا که اطمینانی برای آنکه کار کلید
بخورد و به نتیجه قطعی برسد وجود ندارد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که فردا بروی دفتر و بشنوی کار تعطیل است خداحافظ شما! (می‌خندد)

اگر در پایان صحبتی
مانده …

ـ سریال «سر به راه» یک سریال محترم و آبرومند بود.
به نظرم این تعبیری خوب است.

بانی فیلم

گردآوری:
اخبار مرتبط:
فیلم پرشین وی
آرون گروپ
مهارت های زندگی
بیشتر >
آرون گروپس