مصاحبه با سروش جمشیدی در مورد زندگی هنریش / کسی که با برنامه درحاشیه به معروفیت رسید
مصاحبه با سروش جمشیدی
اولین سکانس هایی که از او در «در حاشیه» دیده شد، مخالفان و موافقان زیادی داشت که این نشان از
دیده شدنش بود.
بازیگری که ۱۸ سال در عرصه بازیگری در تئاتر و رادیو و تلویزیون شهر یزد و در ادامه تهران، کار
کرد و دیده نشد تا اینکه مهران مدیری با یک ویدئویی که دستیارش از او گرفته بود، از سروش
جمشیدی دعوت به کار کرد.
حالا سروش جمشیدی که پیش از این در یزد به چهره ای شناخته شده تبدیل شده است، امیدوار است هیچ
بازیگری به دلیل مسائل مالی کاری را بازی نکند که دوستش ندارد.
آقای مدیری فقط یک ویدئو از من دید
من سال ها تئاتر کار کردم ولی آقای مدیری هیچ کدام
از کارهایم را ندیدند ولی به واسطه یکی از دستیارهای تلویزیون که می دانست کار طنز می کنم، با دستیار
آقای مدیری آشنا شدم.
ایشان هم فیلم کوتاهی در حدی که آقای مدیری تصویر مرا ببیند تهیه و به ایشان نشان داد.
دو سه روز بعد دستیار آقای مدیری تماس گرفتند و قرار شد در سریال در حاشیه به عنوان مهمان و
نقش نقش دوست مهران غفوریان حضور داشته باشم ولی بعد از ضبط یک قسمت، آقای مدیری گفتند که با من
برای نود قسمت قرارداد ببندند که متاسفانه «در حاشیه یک» متوقف شد.
می خواهم باورم کنند
سال ۷۷ روزهایی بود که دوست داشتم آقای مدیری و تیمش را از نزدیک ببینم ولی هیچ وقت فکر نمی
کردم روزی با ایشان کار کنم؛ چیزی که به خود آقای مدیری هم گفتم.
الان هم فقط جلوی دوربین آقای مدیری بودن برایم مهم نیست؛ مهم این است که در کار کسی که طنز
را می شناسد، خوب ظاهر شوم و ایشان باورم کنند.
چک اول را خوب زدم
اولین سکانسی که جلوی دوربین آقای مدیری رفتم سکانس شلوغی بود که در حضور خبرنگاران بود و این کارم را
سخت تر می کرد و خوشحالم که چک اول را خوب زدم.
مطمئنا خدا در آن روز همراهم بود.
استندآپ ها، نقطه قوت برنامه است
دورهمی سری اول با سری دوم قابل مقایسه نیست چون دو نگاه متفاوت در این دو سری حاکم بود.
هر دو ساختار خاص خودشان را داشتند ولی من هم قبول دارم نقطه قوت برنامه دور همی، حضور آقای مدیری
و اجرای خوب شان است.
این نمایش ها مکمل موضوعی است که آقای مدیری استندآپ می کنند و به نوعی چاشنی برنامه است.
برای همین نمی توان گفت یکی قوی تر از دیگری است.
دیگر بریده بودم
برخی از دوستان در صفحه شخصی ام می نویسند تا به حال کجا بودی و…
ولی این اتفاق خیلی ساده پیش نیامد.
این اواخر یعنی قبل از همکاری با آقای مدیری، به نوعی بریده بودم.
انتظار خسته ام کرده بود.
این که دائم منتظر اتفاق ویژه ای بودم و نمی افتاد.
هر جا برای بازی می رفتم، می گفتند کارت خوب است ولی به همین جا ختم می شد.
حتی بعد از خروس، سعید آقاجانی از بازی من راضی بود و این برایم ارزشمند بود ولی با همه این
تعاریف و محبت ها اتفاقی که دوست داشتم، برایم نیفتاد.
دلم از قضاوت ها می سوزد
در مورد شخصیت خودم می توانم بگویم برخوردهای مثبتی که از طرف مردم داشتم
بیشتر از منفی بوده است.
من به همه این نظرها درباره نقشم احترام می گذارم ولی در جایی برخی نظرها به توهین و قضاوت های
بیجا می رسد.
مثلا می گویند آشنای آقای مدیری است یا پول داده به اینجا رسیده.
این قضاوت ها به شدت آزارم می دهد.
روز فراموش نشدنی
اولین جلسه ای که با آقای مدیری داشتم را هیچ وقت فراموش نمی کنم.
روز خوبی بود.
بعد از سال ها زحمت و انتظار، اولین دیالوگ ایشان برای اینکه اجازه بگیرم و وارد شوم این بود که
«قند بیا» (می خندد) دوست دارم بدانم ایشان در آن ویدئو چه چیزی از من دیدند که دعوت به همکاری
کرد.
منتظرم شرایطی پیش بیاید تا چنین سوالی را از خودشان بپرسم(dot)
نقش منفی هم بازی کردم
از ابتدا دغدغه
ام کمدی بود.
البته دوست داشتم ژانر دیگری مانند درام را تجربه کنم و در سریال خروس چنین نقشی را که منفی هم
بود داشتم.
شاید از آنجایی که در ژانر کمدی موفق تر هستم و خودم هم بیشتر این ژانر را دوست دارم، باید
این اتفاق در کمدی و البته همکاری با آقای مدیری می افتاد.
دوست دارم با عطاران کار کنم
سخت است از بین کمدین ها و بازیگران کمدی نام یکی را به عنوان
کسی که کارش را دوست دارم ولی همیشه سبک کمدی آقای مدیری و آقای عطاران را دوست داشتم.
خوشبختانه توانستم با آقای مدیری همکاری کنم و امیدوارم بتوانم با آقای عطاران هم همکاری داشته باشم.
ماهنامه دیده بان