مهارت هاى شش گانه زندگى کردن

صاحب نظران و روان شناسان بر این باورند که نخستین گام به سوى تغییر براى رسیدن به کمال و تعالى، شناسایى الگوى روابط شما به ویژه با اعضاى خانواده و سایر افراد مهم است. نبود صراحت و وضوح در نوع رابطه متقابلى که شما با اشخاص مهم برقرار مى کنید مى تواند به شیوه اى مختلف خود را نشان دهد. چرا اجازه مى دهیم که دیگران ما را تحقیر کنند. سوء استفاده کلامى و انتقاد و فنون ظریف ترى همچون سرزنش، ترشرویى و بى اعتنایى همه مصداق هایى از سوء استفاده عاطفى و روحى هستند که به هسته درونى شخصیت افراد آسیب وارد کرده و زخم هایى ایجاد مى کند که بسا عمیق تر و مزمن تر از جراحت هاى بدنى است. رفتارهاى پرخاشگرانه معمولا مستقیم و آشکارند. بد زبانى، متهم سازى، تهدید و دستور دادن، شکل هاى متفاوت رفتارهاى پرخاشگرانه هستند که تعادل و استقلال حاکم بر روابط بزرگى را از بین مى برند. پرخاشگر وقتى مى گوید: من این را بهتر از همه مى دانم. در لحن او قضاوتى پنهان است که براى آن موقعیت نامناسب است و در روابط هم سطح، نابرابرى ایجاد مى کند. گاه پرخاشگر از قبول واقعیت امتناع مى ورزد و مصرانه مى گوید: من نمى دانم تو درباره چه صحبت مى کنى.
مضایقه کردن به باور روان شناسان شکل دیگرانکار کردن است و شامل خوددارى از شنیدن و امتناع از ایجاد یک رابطه سالم مى شود و گاه رنگ اصلاح از طریق سکوت را به خود مى گیرد که بیشتر در میان زوج هاى تازه ازدواج کرده روى مى دهد و هدف آن است که فرد زوج مقابل را در ورطه حدس و گمان بیندازد. آخر خط انکار، ناچیز شمردن است. گاه یکى از طرفین رویدادى را که رخ داده انکار نمى کند اما تجربه طرف مقابل را درازاى آن زیر سوال مى برد با عباراتى همچون: تو بیش از حد حساس هستى، تو از کاه کوه مى سازى، خیلى اغراق مى کنى که همگى بیان کننده این نکته هستند که عواطف و دریافت هاى طرف مقابل معیوبند و نباید به آنها اعتماد کرد. این فن شکل ظریف ناچیز شمارى است که در عین حال بسیار آسیب زا است. وانگهى چنان چه والدین بر تجربه ها و هیجانات فرزندانشان نام بگذارند و درباره رفتارهاى آنها مرتب قضاوت و داورى یک سویه کنند، بچه ها یاد نمى گیرند معیارهاى خاص خودشان را شکل بدهند و بر احساسات و دریافت هاى خود متکى باشند و در چنین محیطى آنها نیز از همین روش ها در بزرگسالى بهره مى گیرند تا احساس امنیت و کنترل بیشترى کنند.
درکدام حد و اندازه ظاهر مى شویم؟
معمولا به اشخاصى که مطابق انتظار ما رفتار مى کنند اجازه ورود به زندگیمان را مى دهیم. چنان چه در خود احساس حقارت و اهانت کنیم دوستان یا اشخاص را در زندگى انتخاب مى کنیم که این احساسات را در ما برانگیزند. اگر برخورد منفى دیگران را تحمل مى کنیم یا با دیگران همین برخورد را داریم ممکن است با خود نیز به همین شیوه یکسان رفتار کنیم. اکنون به نحوه رفتار و برخورد با خود توجه کنید چه چیزهایى به خودتان مى گویید؟ آیا اخطارى چون من یک احمقم یا هیچ وقت نشده کارى را درست انجام بدهم در ذهن شما نقش مى بندند. دوست داشتن خود و مهرورزیدن به عواطف خود عزت نفس را درما افزایش مى دهد و امکان روابط سالم را فراهم مى آورد.
اگر به حقوق پایه در یک رابطه سالم خانوادگى و یا همکارى قایل هستید احتمال این که درک روشى از این مقوله داشته باشید، بسیار است بنابراین:
۱- حق دارید توقع نیت و رفتار خوب از دیگران داشته باشید.
۲- حق دارید مورد حمایت عاطفى همسرتان قرار بگیرید.
۳- حق دارید دیگران به شما گوش فرادهند و احترام آمیزپاسخ گویند.
۴- حق دارید ایده خاصى داشته باشید حتى اگر همسر و یا همکار شما نظر متفاوتى داشته باشد.
۵- حق دارید به احساسات و تجربه شما به عنوان امرى واقعى نگاه شود.
۶- حق دارید براى هر شوخى و رفتار بى ادبانه، عذر خواهى صادقانه اى دریافت کنید.
۷- حق دارید براى سوالاتتان، پاسخ هاى روشن بخواهید.
۸- حق دارید به دور از تهمت و سرزنش زندگى کنید.
۹- حق دارید تشویق شوید.
۱۰- حق دارید به دور از خشم و نفرت به سر ببرید.
۱۱- حق دارید در مورد کار و علایق شما با احترام صحبت شود.
۱۲- حق دارید با نام و عنوانى که ارزش شما را کاهش مى دهد، خوانده نشوید.
۱۳- حق دارید به دور از تهدید فیزیکى یا عاطفى زندگى کنید.
* از خاطر نبریم که رعایت تمامى حقوق یادشده در گرو داشتن خانواده سالم و آموختن مهارت هاى شش گانه زندگى است.
منبع: http://www.javannewspaper.com