هادی نوروزی از زندگی شخصی اش می گوید ، گفتوگوی منتشر نشده با هادی نوروزی
هادی نوروزی
دانشجو بود و عاشق پرسپولیس.
گفت که میخواهد اسطوره شود.
سفید امضا کرده بود و تنها دغدغهاش تسلای خاطر هوادارانی بود که به گفتهی خودش سالهاست ذوق جام قهرمانی نداشتهاند.
از همه به نیکی یاد میکرد و از هیچ کس گلایهای نداشت.
او هادی نوروزی بود.
کاپیتان قزمزهای پایتخت.
طبق قرار قبلی برای دیدن هادی نوروزی و انجام مصاحبه با او به هتل المپیک رفتیم.
پس از دقایقی انتظار در حالی که همه بازیکنان پرسپولیس از سالن غذاخوری خارج شدند، “هادی” هم در میان آنها
آمد و با خوش و بشی گرم از ما استقبال کرد.
او در آغاز مصاحبه به شوخی پرسید سوالهایت را کجا نوشتهای؟ که من هم در پاسخ به او گفتم همه
آنها را حفظ کردهام.
نگران نباش.
پس از این جمله هر دو با هم خندیدیم و او بار دیگر من را در آغوش گرفت.
کاپیتان فقید تیم فوتبال پرسپولیس در این گفتوگوی یک ساعته دربارهی زندگی شخصیاش و همین طور علاقهاش به فوتبال سخن
گفت.
او میگفت، درست است که پدرش دوست داشته کشتیگیر شود اما به خاطر علاقهی بیوصفش به فوتبال هیچ وقت این
ورزش را رها نکرده و با تلاشی که انجام داده توانسته در تیم محبوبش بازی کند و کاپیتان این تیم
شود.
این گفتوگو در ۲۱ شهریور ۱۳۹۴ در هتل المپیک انجام شده است.
پیش از این قصد داشتیم آن را در زمانی مناسب منتشر کنیم اما انگار دقایق نیز میدانستند که اتفاقی در
راه است و مجال انتشار این گفتوگو را نمیدادند.
سرانجام متاسفانه تقدیر همراهی نکرد و کاپیتان خوش اخلاق و جوان پرسپولیس سحرگاه پنجشنبه ۹ مهر از میان ما رفت
و حالا او نیست تا انتشار گفتوگویش را ببیند.
فکرش را هم نمیکردم روزی به این جا برسم و کاپیتان پرسپولیس شوم
* خسته نباشی هادی جان! ابتدا از خودت شروع کن. متولد چه سالی هستی و در کجا به دنیا آمدهای؟
من متولد اول تیرماه ۱۳۶۴، در استان مازندران شهر بابل، روستای کپورچال.
نام روستایمان هم واقعا جالب است.
* از همان ابتدا به دنبال فوتبال بودی یا مانند خیلی از مازندرانیها کشتیگیر بودی؟
یادم است در محله ما یک زمین خاکی وجود داشت که هر روز با بچههای محل در آن زمین فوتبال
بازی میکردیم هر روز ما فوتبال بود.
از کودکی فوتبال را واقعا دوست داشتم.
البته پدرم طرفدار کشتی بود و این ورزش را خیلی دوست داشت.
به اصرار پدرم سه تا چهار سال کشتی گرفتم اما بعد تغییر رشته دادم و به فوتبال آمدم.
* تا چند سالگی کشتی گرفتی؟
تا ۱۴ سالگی کشتی گرفتم و بعد به ورزش فوتبال روی آوردم.
فوتبالم را از پرسپولیس قائمشهر شروع کردم که مدت سه سال در آنجا بودم و بعد به تهران آمدم.
در تهران هم اولین تیم باشگاهی که در آن بازی کردم، پاسارگاد بود که در لیگ یک حضور داشت.
اولین سالی که در لیگ یک بازی کردم، آقای گل شدم و بعد برای انجام خدمت سربازی اعزام شدم.
* پس سربازی هم رفتهای؟
بله.
سربازی رفتن من داستان خاصی دارد.
آموزشیام را در باشگاه پاس گذراندم اما در ادامه به اصرار آقای رحمان احمدی به باشگاه فجر سپاه رفتم و
اواخر دوران سربازی را هم همانجا گذراندم.
بعد از فجر به داماش رفتم و حدود یک سال و نیم در آنجا بازی کردم.
الان هم که ۸ سال است در تیمی هستم که واقعا از بچگی عاشق آن بودهام.
آرزوی دوران کودکیام بود که در این تیم بازی کنم و بتوانم در خدمت این تیم باشیم.
پرسپولیس محبوبترین تیم آسیاست.
* چه اتفاقی افتاد که با وجود اصرارهای پدرت، کشتی را ادامه ندادی؟ آیا در زمانی که کشتی میگرفتی مقامی
کسب کردی؟
بله مقامهای استانی در مازندران دارم.
مقام دومی کشتی آزاد مازندران را دارم و اگر اشتباه نکنم مقام سوم و یا چهارمی کشوری را هم به
دست آوردم.
واقعیت این است که من قبل از تمرین کشتی، فوتبال بازی میکردم و بعد از پایان تمرین کشتی هم به
زمین فوتبال میرفتم و فوتبال بازی میکردم.
آنقدر عاشق فوتبال بودم که با اینکه آقای ناظمی مربی کشتیام دوست داشت من این ورزش را ادامه دهم اما
در ادامه من تصمیمم را گرفته بودم و به دنبال فوتبال رفتم و مسیر ورزشیام عوض شد.
* پشیمان نیستی که فوتبال را ادامه دادهای و کشتیگیر نشدی؟
نه.
واقعیت این است که فوتبال برای من در اولویت بود.
الان هم پشیمان نیستم.
از همان دوران کودکی بازیهای پرسپولیس را دنبال میکردم
* آیا به غیر از کشتی و فوتبال ورزشهای دیگر را
هم به صورت حرفهای انجام دادهای؟
خیلی کم.
یک وقتهایی با محسن (بنگر) و چند بازیکن دیگر که به اردو میرویم، میگویم به سالن والیبال برویم و والیبال
بازی کنیم.
گاهی اوقات هم این کار را میکنیم اما به صورت حرفهای این کار را نکردهام.
در اردوی ترکیه هم یک بار والیبال بازی کردیم.
* خیلی از کسانی که الان در تیم پرسپولیس بازی میکنند میگویند ما از بچگی طرفدار این تیم بودهایم.
آیا واقعا تو از بچگی پرسپولیسی بودهای و اگر این گونه است بازیکن مورد علاقهات کیست؟
من واقعا پرسپولیسی بودم،
ما ۵ برادر هستیم که برادر بزرگم استقلالی است و ۴ برادر دیگر پرسپولیسی هستیم.
من ته تغاری خانوادهمان محسوب میشوم.
از همان دوران کودکی بازیهای پرسپولیس را دنبال میکردم.
راستش را بخواهید زیاد قدیمی نیستم اما بازیهای آقا کریم (کریم باقری)، علی کریمی، مهدی مهدوی کیا را دوست داشتم.
* فوتبال خودت الان به کدام یک از بازیکنان قدیم پرسپولیس شبیه است؟
چیزهای زیادی از آقا مهدی (مهدوی کیا)
که این اواخر هم در تیم ما بازی می کردند، یاد گرفتم.
من نحوه سانتر کردن را از او یاد گرفتم.
حدود یک سال با آقا مهدی همبازی بودم و واقعا از او درس یاد گرفتم.
همیشه به نوع سانتر کردنش دقت میکردم.
فکر میکنم الگوبرداری من از او بی تاثیر نبوده است.
* مدتی را هم در تیم نفت بازی کردید؟
دو فصل قبل یک نیم فصل را به طور قرضی به
نفت رفتم اما دوباره به تیم پرسپولیس برگشتم.
الان سال هشتمی است که در پرسپولیس بازی میکنم.
همیشه دوست دارم بهترین باشم.
دوست دارم در این تیم بمانم و اگر روزی فکر کنم یک درصد نمیتوانم برای پرسپولیس مفید باشم از این
تیم جدا میشوم اما قلبا دوست دارم تا وقتی هستم با تمام وجودم باشم و بتوانم به تیمم خدمت کنم.
* شما امسال به عنوان کاپیتان اول در پرسپولیس حضور دارید.
شاید سالهای قبل هم بازوبند کاپیتانی را میبستید اما الان کاپیتان اول تیم شما هستید.
در این باره صحبت کنید؟
واقعا برای من افتخار است فکرش را هم نمیکردم روزی به این جا برسم و
کاپیتان پرسپولیس شوم.
واقعا برایم افتخار است که کاپیتان پرطرفدارترین تیم آسیا باشم و بازوبند این تیم به من رسیده باشد.
مسئولیتم واقعا زیاد است چون توقعات زیاد است.
من همه تلاشم را میکنم تا بتوانم از عهده این مسئولیت بربیایم و بتوانم بهترین باشم.
* میخواهیم کمی درباره زندگی خصوصیت صحبت کنیم.
کی ازدواج کردی؟
خیلیها باورشان نمیشود اما خیلی زود ازدواج کردم و از زندگیم هم راضیام.
پسر من الان ۸ سالش است.
یک دختر هم دارم که یک سالش است.
نام فرزندانم هم هانی و هانا است.
اینکه زود ازدواج کردم در موفقیتم تاثیرگذار بود
* زمانی که ازدواج کردی چند سال داشتی؟
۲۱ ساله بودم که
ازدواج کردم.
* ازدواج چقدر روی فوتبالت تاثیر گذاشت؟
مطمئنا تاثیرگذار است.
وقتی ازدواج می کنید همه چیز شما نظم میگیرد.
اینکه زود ازدواج کردم در موفقیتم تاثیرگذار بود.
همسرم زحمات زیادی برایم میکشد.
ورزش حرفهای مخصوصا فوتبال برای خانوادهها واقعا سخت است زیرا من همیشه از خانواده دور بودم و در اردوها بودم.
درست است که میگویند مرد نباید شغلش را به خانه ببرد اما تاثیرات فوتبال من در زندگی من بی تاثیر
نبوده است.
بدخلقیها و بی حوصلگیهایی بوده، باید بگویم تحمل کردن یک فوتبالیست واقعا سخت است.
در فوتبال برد و باختها وجود دارد.
در کل خانوادهام در موفقیت من دخیل بودهاند و راضیام از اینکه زود ازدواج کردهام.
* خیلی از فوتبالیستها زود ازدواج نمیکنند و از طرفی مدت زمان ورزش حرفهایشان کم است و زود هم فوتبالشان
تمام میشود.
مطمئنا تشکیل خانواده در موفقیت بیتاثیر نیست.
اگر بخواهیم صرفا بگوییم ازدواج کردن باعث موفقیت میشود، درست نیست و من این موضوع را قبول ندارم اما تشکیل
خانواده به انسان نظم میدهد و باعث میشود اوقات فراغتت را در خانه و کنار خانوادهات باشی و کمتر با
افراد دیگری باشی.
* پس از به دنیا آمدن فرزندانت، زندگیات چگونه شد؟ به دنیا آمدن آنها چقدر روی زندگیات تاثیر داشت؟
بچه
واقعا خیلی شیرین است.
تا زمانی که فرزندی نداشته باشید نمیتوانید این احساس را درک کنید.
باید حتما خودتان فرزند داشته باشید تا بدانید من چه میگویم.
باید بگویم متاسفانه زمانی که فرزند دومم به دنیا آمد من ایران نبودم و در اردوی ترکیه حضور داشتم، فقط
عکسش را برایم فرستادند و دیدم.
حضور آنها قوت قلبی است و انرژی بزرگ محسوب میشود.
وقتی به خانه میروی و فرزندانت به سوی تو میدوند تا تو را در آغوش بگیری، واقعا لحظه زیبایی است.
اگر کوه غم هم داشته باشی فراموش میکنی.
* اهل مطالعه هستی؟ یعنی زمانی که اوقات فراغتت است و یا در اردوها هستی میتوانی مطالعه کنی؟
متاسفانه خیلی
کم کتاب میخوانم.
در گذشته بیشتر مطالعه میکردم اما الان خیلی کم شده است.
اما اعتقاد دارم مطالعه کردن فکر باز و آزاد می خواهد و به خاطر اینکه بعد از تمرین خیلی خسته
به منزل میآیم واقعا نمیتوانم کتاب بخوانم.
شب که به خانه میروم بعد از صرف شام فقط میخوابم.
شیرین ترین خاطرهام مربوط به اولین گلی است که در داربی به ثمر رساندم
* آیا مثل بعضی از فوتبالیستها
شب زندهداری می کنی و تا ساعت ۲ یا ۳ بامداد بیداری؟
نه اصلا این طور آدمی نیستم.
معمولا ساعت ۱۱:۳۰ و یا ۱۲ شب میخوابم.
* دوباره میخواهم برگردیم و درباره پرسپولیس صحبت کنیم.
حدود ۸ سال است که در پرسپولیس حضور داری و خاطرات تلخ و شیرین بسیاری داشتهای.
از خاطرات شیرین برایمان بگویید.
در سالهای دوم و سومم که به پرسپولیس آمده بودم دو جام حذفی را توانستیم فتح کنیم.
اما متاسفانه بعد از آن نتوانستیم به جامی برسیم.
قهرمان شدن و جام گرفتن در پرسپولیس واقعا شیرین است.
از روزهای شیرین دیگر حضورم در پرسپولیس می توانم به گل هایی که در داربی زدم اشاره کنم.
گل زدن در داربی واقعا شیرین است.
۳ بار در داربی گلزنی کردهام.
دوست دارم باز هم این لحظات شیرین برایم تکرار شود.
زیرا هم من و هم هواداران صبرمان لبریز شده، زیرا پرسپولیس چند سال است که جام نگرفته و همه منتظرند
امسال جامی را برای هوادارانش بیاورد.
انشاءالله که امسال این اتفاق بیفتد و بتوانیم روزهای خوب و شیرین را دوباره تکرار کنیم و یک جام را
برای هواداران بیاوریم.
* شیرینترین خاطرهات مربوط به کدام لحظه است؟
شیرین ترین خاطرهام مربوط به اولین گلی است که در داربی به
ثمر رساندم.
گل اولی که به استقلال زدم خیلی برایم شیرین بود.
* خاطره تلخت مربوط به کدام لحظه است؟
(میخندد) آن خاطره هم مربوط به پنالتی که مقابل سپاهان خراب کردم
میشود.
هروقت یاد آن لحظه میافتم به نوعی دپرس میشوم.
واقعا شرمنده هواداران شدم.
در ایران سقف آرزوها بازی کردن در تیم پرسپولیس است
* چند بازی ملی دارید؟
۱۲ بازی ملی دارم.
اوایل دوران کیروش به تیم ملی دعوت میشدم.
۴ دوره در اردوها حضور داشتم اما بعد از اینکه مچ پایم را جراحی کردم دیگر به تیم ملی دعوت
نشدم.
* هنوز هم امید داری به تیم ملی دعوت بشوی؟
امید که همیشه هست.
انسان به امید زنده است.
من هم دوست دارم به تیم ملی دعوت شوم.
دیگر بستگی به آقای کیروش دارد.
البته سنم هم کمی بالا رفته و فعلا مقطعی است که جوانترها بیشتر در تیم ملی حضور دارند اما من
ناامید نیستم.
* هر فوتبالیستی که در سطح حرفهای بازی میکند امکان دارد در مقاطعی پیشنهاداتی از اروپا برایش بیاید.
در دوران ۸ سال حضورت در پرسپولیس آیا پیشنهادی از اروپا داشتی؟
در دوره مربیگری کرانچار که به اعتقاد خودم
بهترین سال حضورم بود و گل های زیادی هم به ثمر رساندم، پیشنهاداتی داشتم اما به خاطر اینکه سنم کم
بود و کارهای نقل و انتقالات را به خوبی بلد نبودم نتوانستم به اروپا بروم اما الان واقعا راحتتر شده
است.
بازیکنان روشنفکرتر شدهاند.
در آن زمان شرایط مبهم بود و خیلی چیزها را نمی دانستم.
این در حالی است که یک بازیکن در حال حاضر خیلی راحت میتواند به یک کشور خارجی برود و در
آن جا بازی کند.
اما در دوران ما فکر می کردیم خیلی مبهم است و شرایط بازی کردن در کشورهای خارجی واقعا سخت است.
در آن مقطع با توجه به قراردادی هم که داشتم می توانستم جدا بشوم و بروم.
پشیمان نیستم البته باید بگویم من پیشنهاد اروپایی نداشتم اما پیشنهاداتی از کشورهای عربی به دستم رسیده بود.
* هادی نوروزی به سقف آرزوهای فوتبالیاش رسیده است؟
در ایران سقف آرزوها بازی کردن در تیم پرسپولیس است.
اما دوست داشتم ترانسفر بشوم و در خارج از کشور هم بازی کنم.
سال قبل محمد نوری به قطر رفت و این نشان میدهد که با اینکه من ۳۰ ساله شدهام اما هنوز
دیر نیست.
دوست دارم بازی کردن در خارج از کشور را هم تجربه کنم.
اما واقعیت این است که در ایران بالاتر از پرسپولیس نداریم و سقف آرزوهای هر بازیکنی در ایران بازی کردن
در این تیم است.
* امسال هم که کاپیتان اول تیم هستی و پس از کسب عنوان قهرمانی جام را تو بالا خواهی برد؟
راستش را بخواهید الان سقف آرزوهای من همین است که جام قهرمانی را برای پرسپولیس بالای سر ببرم و هر
روز این موضوع را در ذهنم مرور میکنم.
دوست دارم امسال این تیم با کاپیتانی من یک جام بگیرد.
* در صحبتهایت گفتی میخواهم در خارج از کشور بازی کنم.
آیا به اروپا هم فکر میکنی؟
نباید خودمان را گول بزنیم.
آنجا شرایطش دشوار است و فشار تمرینات خیلی بالاست.
به همین سادگی نیست که در سن ۳۱ سالگی بخواهم به آنجا بروم.
صحبت از این مساله به این معنی است که میخواهیم خودمان را گول بزنیم.
دعاهای خیر پدر و مادرم باعث شد که به اینجا برسم
* بعضی از فوتبالیستها که هم سن و سال
تو بودند، همزمان با فوتبالشان دورههای مربیگری را هم طی کردند.
بله وحید هاشمیان اواخر فوتبالش و در سن ۳۴-۳۵ سالگی دوره های مربیگری را طی کرد.
هر بازیکنی دوست دارد مربی شود اما معمولا در یکی دو سال آخر فوتبالشان این موضوع را دنبال می کنند.
من هم این موضوع در فکرم هست شاید یکی دو سال دیگر به آن عمل کنم.
البته نه اینکه بخواهم مربی شوم اما می خواهم دورههای مربیگری را بگذرانم.
* در حال حاضر مربیان جوان زیادی همچون یحیی گل محمدی و علیرضا منصوریان در لیگ برتر ایران حضور دارند.
عملکرد مربیان جوان را چطور میبینی؟
مربیانی که نام بردید در لیگ نتیجه گرفتند، آنها جوانند ولی خوب کار میکنند
و واقعا نتیجه میگیرند.
شاید مربیان جوانتر راحتتر با بازیکنانشان ارتباط برقرار میکنند و شاید دلیل موفقیتشان همین باشد.
آنها مربیان با دانشی هستند.
بالاخره باید به این مربیان جوان بها داد.
دقیقا مثل بازی کردن است.
وقتی تیمها به بازیکنان جوان بها میدهند باید به مربیان جوان هم میدان بدهند.
در حال حاضر مربیان جوان نتایج خوبی در لیگ گرفتهاند.
شاید مربیان زیادی هستند که با دانشاند اما تیمی ندارند اما میتوانند از عهده سرمربیگری یک تیم در بیایند.
* زمانی که خودت فوتبال را آغاز کردی بیشتر در زمانهای خاکی کارت را شروع کردی اما الان آکادمیهای زیادی
وجود دارد.
عملکرد آنان را چطور میبینی؟
من از عملکرد آکادمی باشگاهها اطلاعات چندانی ندارم اما پسرم در مدرسه فوتبال آقای پیوس
حضور دارد و چند بار من به آنجا رفتهام و عملکردشان را دیدهام.
وقتی کودک در ۷ یا ۸ سالگی الفبای فوتبال را یاد میگیرد، وقتی به سن نوجوانی برسد خیلی جلوتر از
دیگران است.
مطمئنا این آکادمیها در عملکرد یک فوتبالیست بی تاثیر نیستند.
* پسرت هم فوتبال را خیلی دوست دارد؟
فعلا که این گونه است.
درسش را هم میخواند و فوتبال هم بازی میکند.
هانی بازیکن چپپا است و در پست هافبک چپ و فوروارد بازی میکند.
خودش همیشه به من میگوید من از تو خیلی بهتر میشوم.
امیدوارم به علاقهای که دارد برسد.
* فرزندان خیلی از فوتبالیستهای بزرگ ایران هیچوقت نتوانستند فوتبالیست بزرگی بشوند فکر میکنی دلیلش چیست؟
واقعیت این است که
هرکسی که در محدویتی باشد و سختی بکشد موفق میشود.
کسی که در رفاه باشد شاید آن علاقهاش زود فروکش کند.
اما بچههایی که در محدودیت هستند همیشه یک هدف را دنبال میکنند.
نه اینکه بخواهم بچههایی که در رفاه زندگی میکنند موفق نمیشوند اما یک هدف را سخت دنبال نمیکنند.
* خود تو در دوران نوجوانی و کودکی در رفاه بودی؟
نه در دوران ما، من سختیهای زیادی کشیدم.
خیلی وقتها با موتور به همراه برادرم به تمرین میرفتم و سختیهای زیادی را کشیدم.
زمانی که برای تست دادن در باشگاه پاسارگاد به تهران آمدم حتی جای خواب هم نداشتم.
روزهایی بود که روی سکوهای ورزشگاه می خوابیدم.
سختی های زیادی کشیدم، شاید همان سختیها و دعاهای خیر پدر و مادرم باعث شد که به اینجا برسم.
* اگر الان فرضا پسرت بخواهد فوتبال را کنار بگذارد و به ورزش والیبال و هر ورزش دیگر روی بیاورد
به او اجازه این کار را میدهی؟
اصلا اصرار نمیکنم که حتما باید فوتبالیست شود.
روزی هم که دوست داشت به مدرسه فوتبال برود گفتم الان زود است که این کار را بکنی و هیچ
وقت اصرار نکردم که حتما به فوتبال روی بیاورد.
هانی به موسیقی هم علاقه دارد و من آزادش گذاشتم تا هرچه دوست دارد را انتخاب کند.
شاید امروز دنبال فوتبال باشد و فردا منصرف شود.
به نظر من هر رشتهای که علاقه دارد را باید دنبال کند و در آن رشته میتواند موفق شود.
در حال حاضر درسش هم خوب است.
دوست دارم اولویتش تحصیل باشد و بعد به دنبال هر رشته ورزشی که خواست برود.
* خودت چقدر درس خواندی؟
در حال حاضر در دانشگاه پرسپولیس دانشجو هستم.
اما به خاطر شرکت در تمرینات کمتر فرصت می کنم به آنجا بروم.
* چقدر به موسیقی علاقه داری و اصولا چه نوع سبک موسیقی را گوش میدهی؟
موسیقی زیاد گوش میکنم و
سبک پاپ را دوست دارم.
* از میان خوانندگان با کسی رابطهی دوستی داری؟
نه متاسفانه با کسی دوست نیستم.
قرار است به چند کنسرت بروم تا بتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم.
واقعا خانوادهام کنسرت رفتن را دوست دارند اما با بچه یک ساله کنسرت رفتن سخت است.
* آیا فرصت می کنی فرزندانت را به شهربازی ببری؟
بله گاهی اوقات آنها را میبرم.
هانا هم تازه یک سالش شده است و دوست دارم به شهر بازی ببرمش.
* با توجه به اینکه فوتبالیست محبوب هواداران هستی برایت سخت نیست با خانوادهات به پارک و جاهای تفریحی بروی؟
من خیلی دوست دارم در میان مردم باشم.
بعضیها می گویند ما سختمان است که در میان مردم باشیم اما من واقعا دوست دارم در میان آنها باشم.
وقتی به پارک میروم واقعا لذت میبرم.
هواداران مرا اذیت نمیکنند و واقعا به من لطف دارند.
شاید بعضیها فکر کنند این اذیت شدن است اما واقعیت این است که مردم لطف دارند و این موضوع مرا
اذیت نمیکند.
* آیا در مورد نتایج پرسپولیس هم با تو صحبت میکنند؟
هواداران همیشه نگران شرایط تیم هستند.
در این چند وقت اخیر هم همیشه این موضوع وجود داشته است.
من جز امیدواری چیز دیگری نمیتوانستم به آنها بگویم.
اگر بعضیها هم از روی ناراحتی حرفی زدهاند سعی کردهام آنها را آرام کنم و به آنها امیدواری بدهم.
طبیعتا انتقاد وجود دارد.
همه ما اشتباه میکنیم اما انتقاد تندی که به من بشود تا به حال نبوده است.
همیشه سعی کردم با صحبت انتقادات را پاسخ بدهم.
* شما اهل رفتن به سینما و یا تماشای تئاتر و انجام فعالیت اینچنینی هستید؟
اهل این گونه مسایل هستم
و خیلی هم دوست دارم اما متاسفانه فرصت نمیشود که به سینما بروم.
اما سریالهای تلویزیونی را نگاه میکنم.
اما هیچ وقت نشده یک سریال را تا انتها ببینم اما باز هم سعی میکنم دنبال کنم.
* آیا با بازیگران هم رابطهی دوستی داری؟
متاسفانه نه.
* از میان فوتبالیستها با کدام بازیکن دوستی صمیمیتری داری؟
من با میثم بائو خیلی دوست هستم.
از میان همتیمیهایم هم محسن بنگر و رضا نورمحمدی و محمد نوری از دوستان صمیمیام هستند که با آنها رفت
و آمد خانوادگی دارم.
* درباره پرسپولیس باز هم صحبتی دارید؟
آرزوی قلبیام این است که امسال به قهرمانی برسیم.
زیرا چند سالی است که هواداران را عذاب دادهایم تا خستگی هواداران که چند سالی است ما را تحمل میکنند
از بین برود.
* کار کردن با برانکو چطور است؟
او مربی با شخصیت و بزرگی است.
من افتخار میکنم که با چنین مربیای کار میکنم.
او مربی بزرگ و با دانشی است.
امیدوارم او به هدفش که همانا قهرمانی پرسپولیس است برسد.
تا آرزوهای خودمان و همینطور برانکو و البته هواداران برآورده شود.
* تیم امسال برانکو فوتبال زیبایی ارائه میکند و خیلیها این تیم را با تیم سالیان قبل مصطفی دنیزلی مقایسه
میکنند.
نظرت در این باره چیست؟
واقعا در چند بازی که نتیجه هم نگرفتیم خیلی خوب بازی کردیم.
مردم واقعا این بازیها را میبینند.
ما روی بدبیاری و بدشانسی گلهای بدی را دریافت کردیم.
در دیدار مقابل ذوب آهن توپهایمان به گل تبدیل نشد.
امیدوارم در آینده دیگر چنین نشود و بدشانسیها از ما دور شود تا همانگونه که بازی میکنیم نتیجه بگیریم.
* سال گذشته زمانی که در لیگ قهرمانان آسیا حضور داشتید خیلیها فکر نمیکردند پرسپولیس حتی از گروهش صعود کند.
اما شما بازیهای خوبی به نمایش گذاشتید.
ما لیگ قهرمانان آسیا را خوب شروع کردیم و فوتبال خوبی را هم به نمایش گذاشتیم.
همان طور که گفتید خیلی ها تصور نمیکنند که تیم از گروهش صعود کند.
* سال قبل تغییرات مدیریتی زیادی هم داشتید.
بله همینطور است و همین تغییرات بر روی نتایج ما بی تاثیر نبوده است.
تیممان از این جریان ضربه خورد اما ما میتوانستیم در لیگ قهرمانان آسیا به مراحل بالاتر برسیم اما به تیمی
خوردیم که یکی از بهترینهای آسیاست و سال قبل نایب قهرمان شده بود.
ما در تهران الهلال را شکست دادیم اما در عربستان زورمان به آنها نرسید.
اما اینکه بعضیها میگفتند ما حتی از گروهمان بالا نمیرویم واقعا خندهدار بود.
متاسفم که امسال نمیتوانیم در لیگ قهرمانان آسیا باشیم.
امیدوارم امسال بتوانیم سهمیه لیگ قهرمان را بگیریم.
* در این ۸ سالی که در پرسپولیس بودی شاید در مقاطعی پیشنهادات مالی بهتری نسبت به پرسپولیس به دستت
میرسید.
در این باره صحبت کن.
آیا پیشنهاداتی وجود داشته و اگر وجود داشت چه چیزی باعث شد در این تیم بمانی و به تیم دیگر
نروی؟
مطمئنا پیشنهاداتی بوده و هر سال که می خواستم قراردادم را تمدید کنم پیشنهاداتی داشتم اما آن قدر به
این تیم علاقه دارم که نرفتهام، همین امسال هم از چند تیم پیشنهادات خوبی داشتم اما همان طور که گفتم
آن قدر به این تیم علاقه دارم که راضی شدم در این تیم بمانم.
من پرسپولیس را دوست دارم.
زمانی که امسال هم قراردادم را تمدید کردم هیچ پولی دریافت نکردم و قراردادم را سفید امضا کردم.
من این تیم و هوادارانش را دوست دارم.
بدون هیچ منتی را هم این کار را میکنم زیرا افتخارم این است که در پرسپولیس حضور دارم.
* فکر می کنی تا چه زمانی بتوانی بازی کنی؟
من تا زمانی که بتوانم برای تیمم مثمرثمر باشم و
تا زمانی که این هوادار مرا بخواهد برای پرسپولیس بازی میکنم.
روزی هم که فکر کنم به درد تیم نمی خورم و برای پرسپولیس مفید نیستم از این تیم جدا میشوم.
البته از خدایم است اگر روزی از این تیم رفتم از من به نیکی و به عنوان یک اسطوره یاد
کنند.
امیدوارم امسال کم و کاستیهایی که در سال های قبل داشتم را جبران کنم و طوری شود که هواداران برای
همیشه مرا به یاد داشته باشند.
ایسنا